لینک جدید اشتراک

www.eshterak.info

‏نمایش پست‌ها با برچسب اسماعیل هوشیار. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب اسماعیل هوشیار. نمایش همه پست‌ها

۱۳۸۸/۸/۶

اسماعیل هوشیار / کجا ایستاده ایم ؟

hoshyaresmaeil@yahoo.com
در جریان اعتصاب 72 روزه مجاهدین که این روزها هنوز جشن آن ادامه دارد ، مجاهدین کرارا و از زبان افراد مختلف نقش مسعود رجوی و مریم رجوی را از این داستان اعتصاب غذا جدا میکردند و آن را یک حرکت خود جوش از طرف اعتصابیون تعریف میکردند . در 2 یا 3 فرصت من در مطالبی اشاراتی به این رابطه بین رهبری مجاهدین و نیروها کردم و دلایلی که چرا مجاهدین سعی میکنند نقش مسعود و مریم رجوی را از این داستان جدا کنند و علی الظاهر اعتصاب غذا را خود جوش معرفی کنند . در آخرین مطلب هم اشاره کردم که هر حرکتی یا عملی در تشکیلات و اندیشه مجاهدین ، چنانچه بازتاب و راندمان منفی داشته باشد مقصر عمل کننده معرفی میشود و چنانچه راندمانی داشته باشد همه چیز از آن مسعود معرفی خواهد شد !
در 26 اکتبر مطلبی از مجاهدین در سایت دیدگاهها خواندم که نویسنده آن سعید اطلس در قسمتی از این مطلب دقیقا چنین نوشته است .
" بدون شک مسعود رجوی رهبر مجاهدین تصمیم پر ریسک اعتصاب غذا را اتخاذ کرد و برنده واقعی این ریسک اعتصاب غذا مسعود رجوی است و همین موضوع برای مسعود که بدور از همه و در مخفیگاه نامعلومی به سر میبرد یک دستاورد کلان محسوب میشود ! "
بقیه مطلب را اگر دوست داشتید خودتان مراجعه کنید و بخوانید . عنوان مطلب هست : مجاهدین و اژدهای زخم خورده ولایت مداران ایرانی و عراقی .
قبل از اینکه اشاره ایی به معنی دستاورد و پیروزی در فرهنگ و اندیشه مجاهدین کنم ، خاطر نشان میشود ، چه آن زمان که مجاهدین مستمر بیانیه میدادند که اعتصاب غذا ربطی به رهبری ندارد و خودجوش است و چه قبل از آن و چه بعد از آن و چه در آینده.....هیچ تنابنده ایی ، حتی ناآگاهترین هوادارش هم چنین مزخرفاتی را باور نمیکرد و نمیکند . علیرغم این ناباوری در همه سطوح و باز هم اصرا مجاهدین بر باوراندن چنین دروغی ، ناشی از یک خاستگاه فرهنگی است . فرهنگ اسلام انقلابی و نه حتی منافع سیاسی تاکتیکی !
در فرهنگ اسلامی مجاهدین شکست یعنی چه و پیروزی یعنی چه ؟ حدود 25 سال پیش وقتی برای اولین بار فیلم محمد را دیدم شروع به فکر کردن کردم . در صحنه ایی از فیلم یکی از نیروهای محمد خطاب به نیروی طرف مقابل در یکی از جنگها فریاد میزند : ما چه بکشیم و چه کشته شویم پیروزیم و این وعده خداست !
کل داستان و فلسفه شکست و پیروزی در فرهنگ و اندیشه اسلامی همین است . چه در طرف مجاهدین و چه رژیم و چه هر نیروی مسلمان دیگری ! چه ارتجاع غالب و چه ارتجاع مغلوب ! 30 سال است رژیم اسلامی ولایت در ایران مستمر توطئه های خارجی را کشف میکند و خنثی میکند و انقلاب پیروز است ! 30 سال است مجاهدین رژیم را هر روز سرنگون میکنند و پیروز هستند.....این حکم موجودی به اسم الله است !
بنابراین برای چنین باورهایی شکست مفهومی ندارد . قبلا هم گفته بودم هر حرکتی از طرف رهبری مجاهدین بهرحال از بیکاری که بهتر است و بدنه هم در چنین مدار بسته ایی از باور ، اگر کشته شود که بهشت در انتظارش است و اگر هم بکشد باز هم به بهشت میرود ! چه در عراق و ادامه سیاست خط موازی ....چه زندان ایدئولوژیک اشرف به حیاتش ادامه دهد و چه بالاجبار به جای دیگری منتقل شوند....چه پناهندگی به آنها بدهند و چه ندهند.....چه ما بخواهیم و چه نخواهیم......منطق اسلام و قرآن و خدا ، پیروزی همیشگی مجاهدین ، فتح قله های ایدئولوژیک و قد کشیدنهای تخمی ، تمام رمز و راز اسلامی مجاهدین همین است !
مجاهدین از اینکه خیلی ها در باره وقایع اعتصاب غذا سکوت کردند ظاهرا دلخورند ، اما به صراحت حرف دلشان را نمیزنند و دیگران را به بی اخلاقی متهم میکنند ! مجاهدین فارغ از ذائقه سیاسی و معیارهای ارزشی خودشان لطفا مشخص کنند که دیگران چه باید میکردند ؟ در گرما گرم حمله به نیروهای مجاهدین از طرف عراقیها ، خیلی از همین نیروهای که مجاهدین سر سوزنی قبولشان ندارند که موضع گیری کردند ، محکوم کردند و صراحتا چراغ سبز دولت امریکا در حمله به نیروهای اسیر در پادگان عراقی را محکوم کردند و این مسعود رجوی بود که صراحتا در پیامی اعلام کرد : حمله به زندانیان اشرف با چراغ سبز امریکا نبود و مالکی به عمد طوری زمان حمله را انتخاب کرد که همه فکر کنند چراغ سبز امریکا بوده است ، یعنی همان زمانی که وزیر دفاع امریکا در عراق است !
حمله به زندانیان اسیر در پادگان عراقی که اعضای مجاهدین هستند محکوم بوده و هست و خواهد بود . اما قرار نیست مسعود رجوی در ادامه سیاست خط موازی با نظم نوین ، اعضای اسیر مجاهد را با هر شیوه ایی و چه بسا با باوری توهمی ، به هر طرف که دلش خواست بکشاند و بعد بقیه سینه زنان به دنبال چنین سیاستی بروند و خودشان را از نظر سیاسی در اختیار رجوی قرار دهند !
تمام هوش و یا زرنگی غیر انسانی رهبری مجاهدین هم در همین است که از عواطف و احساسات انسانها ، چه عضو مجاهد و چه هوادار و چه هر فرد یا نیروی سیاسی دیگری....یک محصول سیاسی و دستاوردی غیر ایدئولوژیک برداشت کرده و در جیب نامبارک بریزد !هر انسانی با دیدن هر صحنه ایی از کشته شدن انسانی دیگر و زجر کشیدن آن به خود میپیچد...ناراحت میشود و الی آخر...
اما کمی که میدان دیدمان را وسیع تر میکنیم یعنی آن را سیاسی ببینیم با دقت و به وضوح متوجه میشویم که همراهی کردن سیاست خط موازی مسعود با نظم نوین در قالب عواطف انسانی ، فقط اعتبار سیاسی این خط را بیشتر میکند و نه چیز دیگری و نه حتی یک زندگی متعارف برای اعضای اسیر مجاهد در پادگان عراقی ، و نه حتی در عمل جلوی کشته شدن و اعتصاب غذا را میگیرد !
درست شبیه داستان آن رنگ سبزی که نظم نوین و مدیای غرب پشت آن است و بالاجبار هر گونه دستاورد سیاسی این داستان به منافع مردم ربطی ندارد و نهایتا به جیب ولی فقیه میرود . سکوت نسبی دولتهای غربی که عجیب نبود خیلی ها به جز مسعود از ابتدا هم میدانستند که این امام زاده ها کور میکنند ولی شفا نمیدهند ! البته مسعود هم میداند اما......
نیروهای مخالف رژیم اسلامی در ایران و به قول نویسنده جبهه سرنگونی طلب ، چه کاری بیشتر از آنچه که انجام داد یاید میکرد و کجا میایستاد ؟ مثلا همه به عراق میرفتند و یا همه به اعتصاب غذا میپیوستند و همه سیاستهای امام مسعود را تائید میکردند و خلاصه دنیا زانو میزد تا یک دیوانه سیاسی و احمق ایدئولوژیک همه را مثل خودش به گائیدن بدهد ؟
بعد از محکوم کردن یک پارچه نیروهای مخالف رژیم ، در حمله عراقی ها به اعضای مجاهدین ، شاید رهبری مجاهدین انتظار داشت همان محکومییت و حتی بیشترش ، پشت ادامه آن سیاست و اعتصاب غذا بیاید ؟ اعتصاب غذایی که پیشاپیش پیروزی آن را اسلام تائید کرده است . حتی اگر مسعود 1000 بابی ساندز تحویل میداد و دست مریزاد از عده ایی مریض سیاسی و فکری تحویل میگرفت !
اما همان نیروی مخالفی که جنایت در حق اعضای مجاهدین را محکوم میکند ، آن حداقل تشخیص سیاسی را دارد که عواطف انسانی اش مغلوب سیاست خط موازی مسعود رجوی نشود . آنچه که در گذر ایام به ذوب شدن در ارزشهای نظم نوین انجامید مسعود و اسلام و محمد و قرآن و بقیه اش بود که البته قانونمند است . آنچه که به سرعت دچار استحاله فکری شد عنصر موحد مجاهد خلقی بود که سقف خرده بورژوازی برایش مونیزم الهی بود ! مجاهد خلقی که همه چیز را در لفافه مبارزه به گنداب دین و مذهب و نظم نوین و...آلوده کرد ( از کوزه همان تراود که در اوست ) . مطمئن هستم و مطمئن باشید حتی برای همان اسیران مجاهد در پادگان عراقی الان سالهاست هیچ واژه ایی مفهومی درست ندارد از مقاومت گرفته تا برابری طلبی و انقلابی گری و ظلم ستیزی و.....
در آخر توصیه میکنم دست از این توهم زدنها بردارید . البته اگر میتوانید ! امام زمان نظم نوین که الکی نیست ؟
رهبر عقیدتی هر روز سقف جدیدی از توهم را میزند . خواب امکان نیرو گیری در داخل را میبیند ! بعد از اعتصاب غذا هواداران حرفه ایی بیشتری جذب مجاهدین میشوند ! و رهبری مجاهدین از نظر بین المللی به کانالهای ارتباطی جدیدی دست پیدا میکند ! حال اینکه چه پدیده ایی ار پنتاگون و سیا و فاکس نیوز جدیدتر است ....بماند !
این رهبری واقعا حالش خوب نیست . کسانی که آگاهانه برای مسعود کف و دف میزنند و تشویقش میکنند تا به سیاستهای مهتابگونه خودش ادامه دهد فکر کنم با مسعود خرده حساب دارند و در حال تسویه کردن هستند و بیچاره مسعود که هنوز فکر میکند بهترین و جدیترین امام زمان است !

اسماعیل هوشیار
28.10.2009
ژنو
www.tipf.info
[ 0 نظرات] [ادامه مطلب ...]

۱۳۸۸/۷/۲۷

اسماعیل هوشیار / نهضت آزادی و هویت اسلامی


hoshyaresmaeil@yahoo.com

پاراگراف زیر مربوط به فردی است به اسم محمد توسلی ، رئیس دفتر نهضت آزادی که در یک گفتگو با عبدالرضا تاجیک آن را عنوان کرده است .


کسانی که این شعارها را مطرح و یا تقویت می کنند باید توجه کنند که هویت «اسلامی و ایرانی» دو پایه اصلی از هویت شخصیتی ایرانیان را تشکیل داده است، بنابراین شعارها نباید این هویت را خدشه دار کند. همچنین شعارها نباید پیوند انسانی و تاریخی ملت ما را با سایر ملل مخدوش کند و زمینه ساز سرکوب در داخل باشد.

*******************************

این هم از افاضات شیرین عبادی و نوبلش :

به دلیل دو قطبی شدن دنیا مردم به سوی هویت اسلامی خودشان برگشته اند !

**********************************

البته این هم نظر این سیاسی مربوط به دوران حجر است . خود نهضت آزادی که بخشی از نظام اسلامی در ایران است . پاره تن نظام اسلامی هم منکر وجود خودش نمیشود ! هویت را هم الان قرنهاست هر تفکر و یا فردی بر اساس سلیقه فردی و منافع خودش به تن آدمها میکند . در طول تاریخ انسان هم میشود به عدد روزهایش هویت ساخت و چسباند به تن آدمها . و تنها هویتی که موضوعییت خودش را در جریان این هویت سازیها از دست داد همانا هویت انسانی بود .

این روزها نان و آبدارترین ، نوع هویت مربوط به سرزمین و یا ناسیونالیسم است . به دلیل فاش شدن گونه ایی از ماهییت هویت اسلامی ، مردم نسبت به چنین هویتی دافعه پیدا کرده اند . علیرغم چنین فضایی و دافعه ایی نسبت به هویت اسلامی ، چرا توسلی و شیرین عبادی و امثالهم باز هم زور میزند ؟ البته زور که نمیزند یعنی این کاره نیست ولی فکر کنم که چون ریق هویت اسلامی در حال در آمدن است فکر کرده اند هنوز فضای 50 سال پیش بر جامعه حاکم است . و یا با خودشان فکر کرده اند : ما و نهضت ازادی که کلا ریدیم...حالا چه فرق میکند که همش بزنیم یا نزنیم ؟ آغای توسلی و خانم شیرین عبادی این هویت اسلامی را از کجایتان درآوردید ؟

روزگاری مشتی شارلاتان و پفیوز به اسم پیامبر ادعاهایی میکردند که باور آن در عصر غارنشینی زیاد عجیب نبوده است . اما در عصر آگاهی آویزان شدن به چنین دکانی و افسانه هایی که ساخته و پرداخته ذهن بشر است ، بیشتر به جوک و سرگرمی میماند . البته شما که به عنوان اپوزسیون داخل رژیم اسلامی معذوریتی در هیچ زمینه ایی ندارید . هستید ، نفس میکشید ، توجیه میکنید ، یکی میدهید سه تا حساب میکنید و......خیلی کارهای دیگر ! ولی دیگر مردم را چرا ابله تصور کرده اید ؟

اگر شما هزار سال دیگر هم عمر کردید میتوانید از هویت اسلامی خودتان هم دفاع کنید و هم آن را تشریح کنید ولی این مزخرفات ربطی به مردم ندارد ! هویت اسلامی و دینی هیچ ربطی به هویت انسانی ندار د . شما اصلا میدانید هویت انسانی یعنی چه ؟ از احساس انسانی چه میدانید ؟ چه زمانی شما با خودتان راحتر هستید با اسلام یا ایران یا انسان ؟

هویت اسلامی جز تخریب هیچ هنر دیگری ندارد ، حتی سوت هم نمیتواند بزند به همین خاطر به اشخاصی مثل شما نیاز دارد تا برایش سوت بزنید !

شما آنقدر از خودتان بیگانه شده اید که با احساسات خودتان هم راحت نیستید . کاش فقط برای چند لحظه در دنیای انسانی میتوانستید نفس بکشید ! کاش چند روزی از عمرتان را مثل انسان زندگی میکردید !

انسان بودن حس عجیبی است که آدمها را بزرگتر میکند .معنی واقعی عشق فقط با هویت انسانی قابل درک است .راستی شما در دنیای انسانی تا به حال کجا بوده اید ؟ اصلا پدیده ایی به اسم هویت انسانی شما را به یاد دارد ؟

به شما و تمام کسانی مثل شما توصیه میکنم که در این آخرین لحظات و قبل از اینکه ریق رحمت را سر بکشید ، چند روزی با هویت انسانی زندگی کنید ! حداقل تلاش کنید تا خودتان را باز شناسید ! حتی اگر یک روز هم مثل انسان زندگی کنید مثل این است که هزار سال زیسته اید !

توسلی و عبادی و امثالهم.....هویت اسلامی و دینی و تمامی این مزخرفات ربطی به دنیای مدرن انسانی امروز ندارد .

*******************************


دو روز مانده به پايان جهان تازه فهميد كه هيچ زندگي نكرده است، تقويمش پر شده بود و تنها دو روز، تنها دو روز خط نخورده باقي بود
پريشان شد و آشفته و عصباني نزد پیری رفت تا راه حلی بگيرد، داد زد و بد و بيراه گفت، پیر سكوت كرد، جيغ زد و جار و جنجال راه انداخت، پیر سكوت كرد، آسمان و زمين را به هم ريخت، پیر سكوت كرد
به پر و پاي حیوان ‌و انسان پيچيد، پیر سكوت كرد، فحش داد و..... پیر سكوت كرد، دلش گرفت و گريست .، پیر سكوتش را شكست و گفت: "عزيزم، اما يك روز ديگر هم رفت، تمام روز را به بد و بيراه و جار و جنجال از دست دادي، تنها يك روز ديگر باقي است، بيا و لااقل اين يك روز را زندگي كن

لا به لاي هق هقش گفت: "اما با يك روز... با يك روز چه كار مي توان كرد؟
پیر گفت: "آن كس كه لذت يك روز زيستن را تجربه كند، گويي هزار سال زيسته است و آنكه امروزش را در نمي‌يابد هزار سال هم به كارش نمي‌آيد"، آنگاه سهم يك روز زندگي را در دستانش ريخت و گفت: "حالا برو و يک روز زندگي كن

او مات و مبهوت به زندگي نگاه كرد كه در گودي دستانش مي‌درخشيد، اما مي‌ترسيد حركت كند، مي‌ترسيد راه برود، مي‌ترسيد زندگي از لا به لاي انگشتانش بريزد، قدري ايستاد، بعد با خودش گفت: "وقتي فردايي ندارم، نگه داشتن اين زندگي چه فايده‌اي دارد؟ بگذار اين مشت زندگي را مصرف كنم

آن وقت شروع به دويدن كرد، زندگي را به سر و رويش پاشيد، زندگي را نوشيد و زندگي را بوييد، چنان به وجد آمد كه ديد مي‌تواند تا ته دنيا بدود، مي تواند بال بزند، مي‌تواند پا روي خورشيد بگذارد، مي تواند

او در آن يك روز آسمانخراشي بنا نكرد، زميني را مالك نشد، مقامي را به دست نياورد، به فکر انتقام و حسادت و قتل و غارت ودین و خدا و خرافات و....نبود اما

اما در همان يك روز دست بر پوست درختي كشيد، روي چمن خوابيد، كفش دوزدكي را تماشا كرد، سرش را بالا گرفت و ابرها را ديد و به آنهايي كه او را نمي‌شناختند، سلام كرد و براي آنها كه دوستش نداشتند احساس دلتنگی کرد، او در همان يك روز آشتي كرد و خنديد و سبك شد، لذت برد و سرشار شد و بخشيد، عاشق شد و عبور كرد و تمام شد

او در همان يك روز زندگي كرد

فرداي آن روز پیر بر سنگ قبرش نوشت: "امروز او درگذشت، كسي كه هزار سال زيست!"

زندگي انسان داراي طول، عرض و ارتفاع است؛ اغلب ما تنها به طول آن مي انديشيم، اما آنچه که بيشتر اهميت دارد، عرض يا چگونگي آن است.

تلاش کنید برای یک روز هم که شده با هویت انسانی زندگی کنید . پشیمان نمیشوید !


اسماعیل هوشیار

18.10.2009

ژنو

www.tipf.info
[ 0 نظرات] [ادامه مطلب ...]

۱۳۸۸/۶/۲۶

اسماعیل هوشیار / لطفا سر لنین عمامه نگذارید !!

hoshyaresmaeil@yahoo.com
نامه ایی از خانم ناهید همت آبادی در یکی از سایتهای مجاهدین خواندم . این مهم است که هر نوشته ایی در دنیای سیاست ، خطاب به چه کسی یا جریانی است . اما در این مورد مشخص برای من مهم نیست که نامه خطاب به چه کسی است ، بلکه مهم این است که این نامه از طرف چه کسی است .
نامه سرشار از عواطف و احساسات و انبوهی حرفای دیگر است ، و باز هم اصرار و اصرار ...که اعتصاب غذای اعضای مجاهدین در پادگان عراقی به دستور رهبری نیست !!! این همه اصرار در هر نوشته ایی لازمه حفظ تعادل سیاسی رهبری مجاهدین در کشورهای غربی است ، حال به چه قیمتی ...؟!.زیاد برای رهبری مجاهدین مهم نیست . اما برای عده ایی دیگر مهم است . خیلی مهم !
شما در هر نوشته ایی میتوانید راجع به فرد یا جریان مشخصی انبوهی خصلتها یا مثبتات دیگر بنویسید . اما نهایتا اگر جایگاه سیاسی آن فرد یا جریان را در نیم سطر بیان کنید آنوقت دیگر این افراد نیستند که دیده میشوند . خانم ناهید همت آبادی یک ایرانی در تبعید و مخالف رژیم ایران ، یک هنرمند ، یک شخصیت کهنه کار و.....خیلی چیزهای دیگر است . ولی نیم خط آخر این معرفی نامه مهم است و نیاز به کالبد شکافی دارد . خانم ناهید همت آبادی ، عضو شورای ملی ....مجاهین است و دو فرزندش هم اکنون جزو نیروهای زندانی در پادگان عراقی هستند !
از نظر سیاسی ، از هر زاویه ایی که نگاه کنی این همان ارتجاع است و ارتجاع.....! بدون تعارف بوی گند میدهد با شکل و محتوایی غیر قابل انکار . چه فرقی میکند که این ارتجاع در فاکس نیوز صندلی داشته باشد یا در موسسات تحقیقاتی آمریکا مشغول " تحقیق " باشد و یا مثل آیت الله سروش در دانشگاههای آمریکا مشغول در انداختن طرحی نو در فلک سیاسی ، اجتماعی ...نظم نوین جهانی باشد . خواه عمامه داشته باشد و یا نداشته باشد و عاشق رنگ سبزو رهبری آن ، واز خارج دستور دستگیری موسوی و کروبی را بدهند و آماده شوند برای تاجگذاری....!! ولی خب نشد ، درست است اطلاعات به فرمان آخوند عمل میکند ولی هر گردی که گردو نیست.....! حالا اگه سروش حکم دستگیری رو میداد یه چیزی ...! طرف هر چی باشه خودش یه پا آیت الله ست . مخملباف و سازگارا و نوریزاده که هنوز با شبکلاه میچرخن !
یک قرن پیش نیست که تشخیص یک آخوند فقط منوط به داشتن عبا و عمامه باشد ! قرن 21 است و آن نسلی که ندا سمبل آن بود میفهمد چه خبر است . کافی ست لب باز کنی وبا 5 تا دکترا بگویی " اسلام سکولاریستی.....یا اسلام بردبار....ویا اسلامی دیگر !!" نسل امروز بینی خودش را میگیرد و از بوی گندش فرار میکند ، چون بوی گند میدهد . یک بوی گند تاریخی که ماهیتا هیچ توانی در تغییر ندارد . این همان ارتجاع است و ارتجاع....!
دعوا یا جنگ شاخه های مختلف ارتجاعی با هم ربطی به مبارزه و آزادیخواهی مردم ایران ندارد . همسویی با هر شاخه ایی از ارتجاع را با هیچ توجیهی نمیشود معقول و منطقی نشان داد . زمانی و در جریان جنگ جهانی ، لنین گفته بود که این جنگ جهانی هیچ مشروعیت مردمی ندارد و دعوایی بین قدرتهای جهانی بر سر سهم بیشتر است اگر کسانی خودشان را سوسیالیست میدانند و فکر میکنند این جنگ ماهیت مردمی دارد و میخواهند در آن شرکت کنند ، بهتر است این پیراهن سوسیالیستی را از تنشان درآورند و آتش بزنند !
هر کس آزاد است در صحنه سیاسی هر موضعی داشته باشد . اما لطفا همسویی با ارتجاع را به مبارزه نچسبانید و سر لنین را هم عمامه نگذارید !
یک صیاد در کوه و جنگل و دشت شکار میکند . ماهیگیر از دریا ماهی میگیرد . شکار در جنگل و صید در دریا منطقی ست . اما این همه داستان نیست .
ممکن را به ممکن رساندن کار هر انسانی میتواند باشد و گاو نر هم نمیخواهد . رهبران تاریخی معمولا خیز بر میدارند تا ناممکنی را ممکن کنند . این کار هر کس نیست و قابل درک است . اما خیلی ناجوانمردانه و احمقانه است که رهبری بعد از 2 دهه انحراف و خرابکاری برای خراب نشدن چهره معصوم و امام گونه خودش و قبیله اش ، همه چیز را به لجن بکشد و هر سرنوشت شومی را برای دیگران بخواهد .... و هر مزخرفی را که لایق خدا و پیامبر و قرآن و خودش است را به دیگران نسبت دهد ......به کجا چنین شتابان ؟!
________________________________________

این لینک مربوط به نامه خانم ناهید همت آبادی است که حرفای مجاهدین را زده ، که خواندنی ست .
http://www.pasargadcity.com/index.php?option=com_content&task=view&id=1945&Itemid=27

________________________________________

و این هم جا به جا کردن کمتر از 50 کلمه در متن این نامه از طرف من و با اجازه خودم است . گفته بودم که پای شعار دادن در میان باشد شما بازنده هستید .

اشاره اي به اين حديث .... ناهيد همت آبادي
نگارش یافته توسط ناهید همت آبادی
16 شهریور 1388 ساعت 08:33
آن روز وقت فلق، در قلب الاسد داغ بيابان، در هنگامه حمله هاري و هجوم جنون آساي خون آشام ترين كفتاران و گرازها بر شادابي و سرسبزي انبوه باغ ”سياووشان “ ، ايكاش كه من نيز با همين اندك توان خودآنجا بودم تا تنهاي خونچكان و بدنهاي مجروح هزاران شقايق زخمي را با اشگ چشم بشويم و با تكه پاره هاي جا مانده از قلب هزار پاره مجروحم مرهمي بر آنها بگذارم يا اگر حتي لحظه اي كوتاه هم كه شده، اندوه و درد بي حكايت دل و بغض كز كرده توي گلويم را قطره قطره گريه كنم شايد آن وقت مي توانستم آسان تر ببينم، دستگيرم شود و درك كنم چگونه پس از آن كه سالهاي سال با صد هزار داغ و درفش و دشنه و دار، داس و تبر يا گلوله هاي سربي سوزان، جان و تنشان را زخم آجين كرده يا بر تيركهاي دار آويخته اند، از پيكرهاي شريف شرقي خويش پلي مي سازند تا آن سوي تحمل و توان انسان تا حيثيت آرماني و مریمی و مسعودی، سوگند صداقت و وفا و حرمت پايمردي و شرف نه فقط در خلوت تنهاي بيابان بلكه در سرتاسر گيتي هم پس از آن، شاخص ارزش ....قرآنی " خدایی " باشد كه به پايش بايد از همه هستي و جان يكجا مايه گذاشت. و براين باور من اينك راستش بي تعصب سخت سماجت دارم كه همين نكته آخر، رمز زايش و سر آغاز اسلامی متحول و نوين خواهد بود كه بر اعصار تتمه ارزشهای انسانی نقطه برجسته ختم خواهد گذاشت كه نه تنها در وطن زخمي ويران شده ام ايران بلكه در هر گوشه دنيا هم در پي آن، از انسان ، هيچ رسم و اثري برجاي نخواهدماند
نازنين ياران ناگزير غربت نشين مثل من، حالا با اين احوال، با همه رنج جسمي ناشي از رهبری امام مسعود ، خودکشیها ، زندانها، با همه سوگ و اندوه دل از فاجعه جاري برزندان ایدئولوژیک اشرفيان و بويژه در تقلاي دايم و بي وقفه براي ممانعت از تكرار زندگی، بد نيست كه در ”روزگارغريب“ رذالت پيشگي بي كم و كاست، يك لحظه كوتاه هم كه شده با هدر دادن وقت پرارزش خود به تماشاي خود شيفته اي بنشينيد كه در هر فرصت مقدور ابتدا در نقش مصلح اجتماعي ـ سياسي و البته آگاه به مجموع مسايل مبتلا به ايران و جهان !؟ سالهاست در صحنه است تا اول كار عقده هاي حقارت خويش را ارضاء بنمايد و سپس با دلسوزي كاذب و ايز گم كردن، طرح سوخته ” آمریکا و خبرگان “ را در زرورق الفاظ سياسي ـ فلسفي آلوده به تزوير و دروغ پيچيده و ناآگاه يا آگاهانه، مقولات هزاران بار تكرار شده از گاو گند چاله دهان فاکس نیوزیان را به زبان ادبي ـ عارفانه؟! تكراركند. اما در بحبوحه وقوع يك فاجعه انساني و شرايط بسيار خطرناك و حساس جاري زندانیان ایدئولوژی اسلامی همچنان در محاصره و در معرض تهديد به كشتار و استرداد به ايران هستند، بعيد مي نمايد كه طلبكاري گستاخانه يك واداده دلخسته شهرت و نفي همه به جز مسعود، از سر ناآگاهي يا نابخردي باشد بخصوص آن كه همه مي دانند هم اكنون با حضور گله وار گرگهاي هار خامنه اي ـ مالكي و اوباما و امام مسعود در اشرف پس از حدود يك ماه كه از يورش آنها به اشرف سپري شده، اعتصاب غذاي قهرمانانه و" خود خواسته....ها ها ها...." دليران ايران زمين كه طي پيام شان نيز برآن تأكيد ورزيده اند( در پاسخ به تقاضاي مكرر هموطنان كه شكستن اعتصاب غذا را مصرانه از آنان درخواست كرده و مي كنند...امام مسعود وقت ندارد درخواست و پیام بدهد ولی وقت دارد نشست چند روزه بگذارد و وعده خاوران را بدهد و عملی کند....!!!)، تنها وسيله رسیدن به تعهد خاوران، وخدا و امام مسعود و آرمانشان در مقابل تهاجم مجدد جلادان عراقي دست نشانده ولي سفها مي باشد. در سراسر قلم فرسايي رذيلانه اي كه خود بزرگ بين تحت عنوان ” مقاومت “ در سايتهای خود نوشته .خط و روش و ترسيم ” فلش “ به سوي کاخ سفید به خوبي مشهود است. ضمن اين كه گنده گوي نامتعادل در حالي ادعاي شناخت ميزان خلوص پنتاگون و دلسوزي براي آنها را مي كند كه سالهاست بر كمتر كسي ولنگاري و بي پرنسيبي ” آمریکای جهانخوار “ معروف و افاضات فاضلانه! او در مورد خبرگان رهبری پوشيده مانده است و اين كه چگونه بر سر هر بزنگاه حساس و سرنوشت ساز، آبشخوري سرشار مي شود براي اسلام انقلابی و آیت الله های بی ریش و بی ریشه وابسته اش كه از انديشه هاي آمریکا پسند او بهره مند شده و وي را از نگرانيهاي شديد نسبت به آينده آلترناتیو مجاهدين یعنی همان مسعود... خلاص كنند؟! . طي چندين سال اخير شاهد چنان عدم صداقت او نسبت به سرنوشت اشرفيان در نوشتار و رفتار بوده ايم كه جز خلوص او در تصديق خواست و منويات پليد آمریکای جهانخوارو پسر عمویش خامنه ایی ـ كه اغلب از زبان انواع مزدوران و جاسوسان وطني و اجنبي واقسام رسانه ها و در سايتهاي مشابه نيز بازگو شده ـ چيزي ديگر نمي توان ديد و تجربه كرد كه چگونه وقيحانه و دريده دهان خيال شوم و خام در سر دارند تا با جدا ساختن ” سر از بدنه“ اولا رهبری مجاهدین را افرادي ساده، و معصوم تصويركنند كه نادانسته و ناخواسته بازيچه دست اعضا شده اند كه براي كسب قدرت همه آنها را قرباني خواهند نمود و ديگر اين كه زمينه را چنان آماده سازند و در حقيقت امر همه عوامل موجود و عمال مزدور دست آموز بوش و رامسفلد را به كار گيرند تا پنجاه و چهار تن از رهبران مجاهدين سالم به اروپا و آمریکا برسند و باقي نيز در بيابان يا سرتاسر دنيا پخش و پلا گردند تا خاطر مدعيان شارلاتان حقوق بشر، جلادان رئوف القلب و جيره خوار اجنبي يا وطني و همه دشمنان اسلام آسوده شود
مقاومت اسطوره وار تك تك زنان و مردان مسعود و مریم به هنگام يورش وحشيانه گله هاي هار دست آموز خامنه اي ـ مالكي و بوش و امام مسعود به آنان و خلق حماسه اي اين چنين اعجاب آور از ايستادگي و دلاوري، در تمامي تاريخ مقاومت جهان آن هم با دست خالي در برابر داس و تبر و سنگ و گلوله هاي مرگبار به راستي نادر و باور ناكردني است، همچنان كه اعتصاب غذاي قهرمانانه و خود خواسته شان ( خودتونید ) نيز جز در راستاي حفظ حريم و حرمت رئیس جمهور مریمی ـ و به تبع آن ولایت امام مسعود ـ و حفظ ارزشهاي والاي قرآنی و آرماني ناب نبوده و نيست . و آن كس كه راه مجاهدين برگزيد، جنايات اسلام را ديد و با صد هزار شهيد رنج كشيد، سي سال مرگ بركف به اندازه سيصد سال جانفشاني و ايستادگي نمود و بي خانه و خاندان، غربت ناگزير را برگزيد تا آخر سر مجاهدی فاکس نیوز نشين گرديد، سالها در برابر تحريم و ترور و تهديد پايمردي كرد و كوهها جنبيدند وبه یمن قدرت آمریکا او از جا ي نجنبيد تا جهاني را به تحسين و تعجب واداشت، لشگر خونخواران تا دندان مسلح را با دست تهي به زبوني واداشت و از اول نيز اصل بر حماقت و عدم صداقت و صبوري بود كه قدم در ره هفتاد هزار خوان خونين بنهاد. و حرف آخر اين كه بهتر است راهنماي پرمدعا، بي جربزه و آلوده به پنتاگون و سیا، از امر به به معروف و نهي از منكر مانند پاسداران و بسيجيان، به خصوص به مردم ایران دست بردارد و همانا يكسره در سايتها و تلویزیون خودش و دالانهای قدرت و کنگره های خودی ، پرسه بزند و براي ارضاي عقده هاي بي آوازگي و حقارت، به عكسهاي نيم تنه يا تمام قد خود خيره شده و از آن محظوظ گردد . ذهن و زبانهاي مزور ، مزدور وكلام زهرآلود و هر قلم آلوده خود فروش از ساحت مقدس انسان ضد ولايت مسلمانان انقلابی و دسته چپقی نظم نوین ، دور باد . تحقق آزادي و رهايي مردم و ميهن دربند با پيوند شگفت، بي شباهت و شكوهمند قيام مردم ايران و خون انسانهایی که به خاطر ازادی سربدار شدند و این موضوع ربطی به خدا و قرآن و امام مسعود و مرده خواران و خونخواران علوی و محمدی و مسعودی ندارد، نه فقط دور نيست بلكه در راه است زود زود، خيلي زود


اسماعیل هوشیار
17.09.2009
ژنو
www.tipf.info
[ 0 نظرات] [ادامه مطلب ...]

۱۳۸۸/۵/۱۷

اسماعیل هوشیار / چند کلام انسانی با باراک اوباما به بهانه تولدش


در خبرها خواندم که دولت آمربکا محمود احمدی نژاد را به رسمییت شناخته است ! زیاد دور از انتظار نبود . از همان ابتدای قیام مردم ایران علائمش دیده شده بود . از همان روزی که وزیر خارجه سیستم شما در یک موضع گیری نگرانی خودش را از قیام مردم ایران اعلام کرد که : دولت ایران قطعا توان کنترل اوضاع ( سرکوب ) را دارد !
من یک ایرانی مخالف رژیم ایران در تبعید هستم . از سال 1358 در کنار مجاهدین بودم و 5 سال زندانی ارتش آمریکا در عراق و زندان تیف ، به جرم جدا شدن از مجاهدین و یا مخالفت با رژیم ایران ؟!
اینکه شما به لحاظ شخصییت فردی چه جور آدمی هستید زیاد شناخت ندارم . اما تفاوت چندانی با آدمهای دیگر نمیکنید . تمام انسانها جدای از کارکردهای مشترک فیزیکی ، زمینه های مشترک عاطفی ، احساسی ، و......خیلی اشتراکات دیگر هم دارند . فارغ از رنگ پوست ، نژاد ، جنسیت ، سرزمین و......انسان ، انسان است و راهی که تا به امروز طی کرده ، قیمت زیادی تا به امروز داده است .
اما به لحاظ شخصییت سیاسی و اینکه شما رئیس جمهور اونجا هستید و همه میدانیم کسی که رئیس جمهور اونجا شد خیلی از عواطف انسانی را یا باید در درون خودش بکشد و یا سرکوبشان کند . شما به عنوان رئیس جمهور اونجا نماینده سیستمی هستید که ارزش انسان در آن دستگاه از یک رباط هم کمتر است. سیستمی که احمدی نژاد را به رسمییت میشناسد ، چراغ سبز حمله به زندانیان اشرف را میدهد ، با رجوی دل و جیگر میخورد ، با خامنه ایی سودای مذاکره دارد ، با پوتین عشق بازی میکند ، با رهبر کره شمالی ملاقات میکند....و کلا با تمام مردم دنیا در حال بازی بازی کردن است .
برای سیستمی که شما سخنگویش شده اید فرقی نمیکند که چه موجوداتی در ایران و یا هر جای دیگر حاکم است .در این بازیها چقدر آدم میمیرد ....چقدر ویرانی به بار میآید....از ویتنام و ژاپن و عراق و ایران و.....همه دنیا ! این حرف من نیست این را یک عضو وزارت خارجه آمریکا در زندان تیف به ما گفت که : برای ما اصلا مهم نیست که در ایران شاه یا خمینی یا رجوی و یا چه کسی سر کار است تنها چیزی که برای ما مهم است باز بودن شیر نفت و تامین منافع سیستم ما در سطح منطقه ایی و جهانی است . بقیه اش بازی و تعارف است ....ما که میدانیم هم سلاح اتمی بهانه است و هم شعار مرگ بر آمریکا !
آقای باراک اوباما که به عنوان رئیس جمهور اونجا معرفی شده اید منافع سیستم بیماری که شما نماینده اش هستید همیشه ایجاب کرده ، تا زشترین و کثیف ترین نقشهای تاریخی را به نام خودش ثبت کند . از جنگهای آنچنانی در اقصی نقاط جهان ....تا انفجار اتمی....تا آن تصمیم کثیف در نشست گوادلوپ بر سر سرنوشت مردم ایران....تا بلعیدن عراق و تا امروز و تا روزی که جوامع بشری از این بازیهای غیر انسانی سیستم شما خسته و نسبت به قدرت تخریب آن آگاه و نهایتا همتی و شروعی تازه ، که اسمش تکامل است . تکاملی که آخرین حلقه آن انقلابی بود که از زندان باستیل شروع شد و این داستان ادامه دارد ! خوشبختانه .
تاریخ انسان همه چیز را به خاطر خواهد سپرد .
آقای باراک اوباما : برای شما و اعضای خانواده ات در زندگی شخصی ، مثل بقیه انسانهای دیگر آرزوی سلامتی میکنم .اما برای سیستمی که شما آن را نمایندگی میکنید آرزوی پایانی سریع و برق آسا را دارم تا شاید تاریخ انسانییت آغاز شود .
به امید آن روز

اسماعیل هوشیار
05.08.2009
ژنو
[ 0 نظرات] [ادامه مطلب ...]
 

Copyright © 2009 www.eshterak.net