لینک جدید اشتراک

www.eshterak.info

۱۳۸۸/۱۱/۲۸

چه چیزی را نمی دانستیم؟ با اظهار نظرهایی از: مهدی اصلانی، علی فرمانده، بیژن نیابتی، ی صفایی


چه چیزی را نمی دانستیم؟

با اظهار نظرهایی از: مهدی اصلانی، علی فرمانده، بیژن نیابتی، ی صفایی

مجید خوشدل

www.goftogoo.net

سکوت بخش بزرگی از جامعه سیاسی ایران در داخل و خارج نسبت به چرائی و چگونگی راهپیمایی ۲۲ بهمن در ایران، شباهت زیادی به سکوت آنان در روزهای نخستِ حرکتهای اعتراضی مردم به نتیجه «انتخابات» دارد. سکوتی سرشار از ناگفته ها.
شکستن این سکوت معنی دار، طرح پرسش های منطقی را طلب می کند.

چرا در بیست و دوم بهمن ماه ۸۸ خیابان های ایران نسبت به گذشته از وجود معترضان خالی بوده است؛ کجای کار ایراد داشت؛ چه چیزی چشمهای «تحلیل گران سیاسی» را پیش از ۲۲ بهمن بسته بود؛ «مردم» معترض در این روز کجا بودند؟
آیا اشتباه از «رهنمود» ها و محاسبات جماعتی محاسبه گر بود که «تئوری» های مهجورشان را در «اطاقهای فکر» !؟ تولید کرده بودند؛ آیا جامعه ایران پیچیده تر و متناقض تر از آنی است که در تحلیل های کلاسیک گنجانده شود؛ یا که اشکالی اساسی تر در پیش روی بوده است: در جوامع استبدادی «الیت جامعه» به ندرت افکار عمومی را نمایندگی می کند؛ تئوری ها با واقعیت ها همخوانی ندارند و کمتر کسی می داند که در بطن جامعه چه می گذرد؟
در این میان بخشی از جامعه سیاسی ایرانی به جای تلاش برای یافتن پاسخها، در پی اثبات دغلکاری های باند حاکم در به میدان آوردن طیفی از عناصر خودفروخته و ناآگاه جامعه بوده است. این کار پاک کردن صورت مسئله است و فرار به جلو را تداعی می کند.
* * *
واقعیتی است که اغلب تحلیل‌گران سیاسی مخالف رژیم اسلامی بر اهمیتِ حضور پررنگ مخالفان در تظاهرات ۲۲ بهمن در ایران تأکید می‌کرده اند. تا ۲۱ بهمن ماه سال جاری به کمتر نمونه ای برخورد می کنیم که تحلیل‌ها، شرکت میلیونی مخالفان حکومت اسلامی در راهپیمایی ۲۲ بهمن را نوید نداده باشد.
شواهد چیز دیگری را نشان می‌دهد. چرا؟
- آیا سرکوب سیاسی و امنیتی شدن فضای جامعه، «تجربه ۲۲ بهمن» را به تنهایی توضیح می‌دهد؟
- آیا آنگونه که طیفی بر آن اصرار دارند، تاکتیک مخالفان حکومت به تجدیدنظر احتیاج دارد یا این که استراتژی آنان جای اما و اگر دارد؟
- در ایجاد وضعیت موجود، آیا موضع‌گیریهای اخیر مهدی کروبی (به رسمیت شناختن احمدی نژاد و ولی‌فقیه)، و نیز اطلاعیه های میرحسین موسوی ( شماره های ۱۶ و...) تأثیری در روحیه مخالفان حکومت، به ویژه دانشجویان و قشر جوان جامعه داشته است یا خیر؟
- چه عوامل دیگری تجربه ۲۲ بهمن را توضیح می دهد؟


طرح بالا را در تاریخ ۱۲ فوریه با دوستانی چند از گرایش های مختلف سیاسی در میان می گذارم و از آنان خواهش می کنم که با در نظر گرفتن سقفِ پاسخ ها، نظرشان را تا تاریخ ۱۷ فوریه برای ام ارسال نمایند.
اما از آنجا که پرسش طرح شده، پرسشی مرکّب و چندوجهی بوده است، سقف پاسخ‌های دریافتی به پیشنهاد دوستان افزایش داده می شود.

اشاره به این نکته ضروری است که هفت سطر نوشته با هفت صفحه مقاله می تواند تفاوتی نداشته باشد، اگر استدلال کنیم که هفت با هشت و هشت با نه تنها یک سطر فاصله دارد و الی آخر.
اینگونه بود که تعدادی از پاسخ های دریافت شده را به دلیل طولانی بودن به صاحبان‌ آن برای اصلاح عودت دادم. با وجود این دو نظر دریافتی که در مرحله دوم نیز از دو صفحه تجاوز می کرد را از لیست اظهارنظرها حذف نمودم.
نحوه درج اسامی دوستان به ترتیب دریافت نظرهای آنان بوده است.
سپاسگزار همه دوستانی هستم که در این نظرخواهی شرکت کرده اند.

مهدی اصلانی:
با تحلیل "اغلب تحلیل‌گران سیاسی" پرسشِ شما در "حضور پررنگ" زاویه دارم. مشکل به جنسِ حضور بر می‌گردد. بیست و دوم بهمن می‌توانست با اما و اگری ممکن، در تداوم عاشورا با عبور از جنبش اعتراضی به جنبش مطالباتی معنایی دیگرگون بخشد، اما این رخ‌داد تبدیل به بزرگترین فرصت‌سوزی تاریخی موج سبز‌ شد. سبز‌ها باختند. بد‌جور هم "شش‌تایی" شدند. تاکتیک غلط، اشتباه محاسبه، توصیه اتاق‌فکری‌ها، بی‌توجه ماندن به بسیج حکومت و مهم‌تر از همه نداشتن برنامه برای حضور، زمینه‌ای شد برای اتفاقی که شاهدش بودیم. در این روز سبزها بودند و کم هم نبودند، اما دیده نشدند. حضورِ سیاسی را باید دید. بودن باید یک بیان بیرونی داشته باشد، یا دستِ‌کم جنسِ حضور آن‌گونه نباشد که به هویت دشمن اضافه کند. اگر پیش‌فرض‌مان بر آن استوار باشد که قرار بوده است در بیست و دوم بهمن اتفاق خاصی بیافتد و حال با متحقق نشدن آن باید به دنبال چرایی قضیه باشیم، یک‌سر راه به خطا برده‌ایم. سبز‌ها بازی رفت را باختند، اما هنوز بازی برگشتی هست.
علی فرمانده:
از آنجاییکه که قرار است در ۷ سطر توضیح دهم، ترجیح می دهم به صورت نکته وار جواب سئوال شما را بدهم.
نکته اول: اینکه تحلیل گران سیاسی گفته اند که تظاهرات [ ۲۲ بهمن] میلیونی خواهد بود، باید پرسید آیا این تحلیل گران در خارج هستند یا در داخل. تحلیل فعالین سیاسی در روزهای قبل از ۲۲ بهمن حداقل چنین نبوده است.
نکته دوم: اپوزیسیون جمهوری اسلامی به خصوص در خارج از کشور پیرو فعالیت آکسیونی است که در نتیجه همه چیز را از کانال انجام یا عدم انجام حرکت های اعتراضی می بیند.
نکته سوم: فعالین در ایران اتفاقاً به دلیل اینکه فعالین علنی توسط رژیم یا دستگیر یا راهی خارج از کشور شده اند، مطرح می کرده اند که شرکت در تظاهراتی همانند ۲۲ بهمن که خودِ رژیم هم آمادگی حضور علنی در خیابانها دارد، کاری را به پیش نخواهد برد.
نکته چهارم: اپوزیسیون جمهوری اسلامی پس از ضربه های حرکت دانشجویی در چند سال پیش به این طرف، بیشتر از هر زمان دیگری خود را آماده فعالیت های مخفی ، بدون چهره سازی و با برنامه دراز مدت ، می کند و از اینرو از ماجراجویی های فعالین علنی و یا کسانی که سرنگونی جمهوری اسلامی را با آکسیونیسم یکی می دانند ، پرهیز دارند.
نکته پنجم: از آنجاییکه انزجار از جمهوری اسلامی به دلیل سرکوبهای چندین و چند ساله و حرکتهای مردمی اخیر اوج احساسی دوباره ای گرفته است، «تحلیل گران سیاسی» همه چیز را از این کانال ارزیابی می کنند تا واقعیت های موجود. آکسیون و حرکتهای اعتراضی با جنبش سراسری سرنگونی طلب فاصله بسیاری دارد و معادل یکدیگر نیستند.
بیژن نیابتی:
من حضور مخالفان حکومتی در ۲۲ بهمن را غیرملموس نمی دانم . آنچه که غیرملموس بود حضورجنبش رفرمیستی سبز بود . ۲۲ بهمن فراز نوینی بود در روند انکشاف نیرویی که خود را برای اولین بار درحضور جسورانه جنبش سرخ انقلابی در خیابان بدون سبزها ، نشان داد . تا اینروز جنبش سرخ علیرغم مشخص بودن خواستها و مطالباتش ، پیوسته در بستر جنبش سبز حرکت می کرد و بخودی خود وجود مستقل و ملموسی نداشت . در اینروز اما در شرایطی که سبزها بعضا با چپیه و ریش و چادر و با تاکتیک سکوت ! به پر و پیمان کردن تظاهرات دولتی اشتغال داشتند، جنبش سرخ و سبزهای سرخ ، صادقیه و آریا شهر را به کنترل خود دراورده و عکس بزرگ خمینی و خامنه ای را به زیرمی کشند و موتور بسیجی را به آتش می کشند . ۲۲ بهمن امسال، اثبات عمل کردن قانونمندیهای نوینی بود که بر مرحله کنونی جنبش حکم می راند . در مطلبی که پس از تجربه عاشورا نوشته بودم، تاکید داشتم که با عاشورا، جنبش انقلابی مردم ایران با گذار از یک تحول کیفی، قدم به فاز نوینی می گذارد که قانونمندیهای آن اساسا متفاوت با پیش ازعاشوراست. این را ازروی سهو نگفته بودم. تا پیش از عاشورا من اصلا بحران را انقلابی نمی دانستم و به بحران فروپاشی باورداشتم. گفته بودم این ما نیستیم که قانونمندیها را وضع میکنیم، هنر ما تنها کشف آنهاست. اگر گذار جنبش در قیام عاشورا به شرایط بحران انقلابی درست باشد که هست، بنابراین دیگر نمی توان با تظاهرات مسالمت آمیزجلو رفت. دیگر نمی توان قاطی نیروهای رژیم شد و جهت آنرا تغییر داد. اینکار در روزقدس امکانپذیر بود ولی از فردای عاشورا هرگز. اینجا دیگر سبزها درچنبره نیروهای رژیم، سیاه و تباه می شوند و حاصل آن می شود سرخوردگی و ناامیدی. یک نگاهی بکنید به سایتهای سبز! دیگر نمی توان هم در کادر ساختار ضدانقلابی و ضدبشری جمهوری اسلامی لول خورد و هم بدنبال اصلاح آن بود. بنابراین اگر چه تمامی عواملی که شما نام می برید از سرکوب دولتی و موضعگیریهای سازشکارانه رهبری جنبش سبز گرفته تا تاکتیک و استراتژی و ... موثر بوده است اما اینها تنها نقش تاثیر گذارنده داشته و دارند. عنصرتعیین کننده اما واقعیت تغییرفاز پس از عاشوراست. آری ۲۲بهمن ثابت کرد که قانونمندیها عوض شده اند. برای رعایت اختصار تلاش کردم که پاسخ را حتی المقدور کوتاه کنم . وگرنه این مباحث جای توضیح و تشریح فراوان دارد.

ی صفایی
واقعیت این است که پاسخ به این نوع پرسش¬ها، بدون توجه به دو نکته¬ی کلیدی و اساسی نمی¬تواند اثرگذار باشد؛ نخست اینکه همواره باید شناخت و ارزیابی درستی از جنبش و حرکت¬های مردمی داشت. دوم اینکه توهم¬ها و آرزوهای قلبی خود را از تحلیل¬های سیاسی باید زدود تا مسیر مبارزاتی و جنبش اجتماعی بر پایه¬ی واقعیت موجود ساخته شود.
این جنبش، خودانگیخته و بدون رهبری متمرکز است که خشت خشت آن از درون سی سال مقاومت، اعدام، شکنجه و اعتراض¬های کوچک و بزرگ، ایستاده، شکل گرفته و تا امروز به نقطه¬ای رسیده که جهان در برابر آن، هم سرخم کرده و هم قابل تحسین اش خوانده است.
موسوی وکروبی نیز بنا به تأکید خودشان نقش رهبری ندارند و نمی¬توانند تأثیری بلند مدت در ادامه¬ی جنبش داشته باشند. و نمی¬توان اینگونه نگاه کرد که بیانیه¬های این دو، مردم را به عقب نشینی واداشته است. این برداشت، عدم شناخت خارج از کشوری¬ها بود که فکر می¬کردند در تاریخ ۲۲ بهمن مردم کار را یکسره می¬کنند، و حال که با سرکوب مغول¬وار و لشکرکشی رژیم، برعلیه مردم مواجه شدیم، مثل همیشه برای فرار از زیر بار مسئولیت¬های سیاسی دنبال مقصر می¬گردیم.
واقعیت این است که تمامی ضربه¬هایی که بخشی از فعالان سیاسی و روشنفکران به مردم ایران زده اند، ناشی از عدم درک درست تاریخی از تحولات سیاسی ـ اجتماعی ایران بوده است؛ از شروع تاریخ انقلاب مشروطیت بگیرید تا به امروز. هم¬اینک برخلاف نظریه¬ی یأس و شکست پس از ۲۲ بهمن، اعتقاد راسخ دارم که چنانچه مردم ایران به طرح مطالبات برحق خویش تداوم بخشند، رژیم جمهوری اسلامی ایران به موضع دفاعی خواهد افتاد؛ با اینکه این نظام از همه¬ی ابزارهایی که در اختیار دارد، مثل بسیج، مزدبگیران، لباس شخصی¬ها، نیروهای نظامی و انتظامی و... استفاده می کند، اما تاریخ مبارزات جهان نشان داده است که مردم بی¬سلاح نیز با تداوم مبارزه، پیروز شده¬اند.
آینده نشان خواهد داد که تا پیروزی واقعی، افت و خیزهای زیادی پیش روی خواهیم داشت و حرکت¬های اجتماعی مردم ایران در چند ماه اخیر و ۲۲ بهمن امسال، جزیی از این افت و خیزهای مبارزاتی است. آنچه که مهم است، ناامید نشدن و توهم¬زدایی پاره¬ای از بدنه¬ی جنبش در داخل و خارج کشور است.
* * *
تاریخ انتشار نظرخواهی: ۱۷ فوریه ۲۰۱۰

Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Delicious :: Digg :: Stumbleupon :: Furl :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed


0 نظرات:

ارسال یک نظر

برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.

 

Copyright © 2009 www.eshterak.net