لینک جدید اشتراک

www.eshterak.info

۱۳۸۸/۱۲/۱

اسماعیل مولودی / پایان یک دوره! نگاهی اجمالی به روند جنبش برابری طلب در ایران در دور اخیر و22 بهمن 1388

اسماعیل مولودی 28 بهمن 1388
امسال 22 بهمن شرایط خاصی داشت زیرا قبل از بهمن در طول هشت ماه مبارزه ای جدی و رو در رو در خیابانها علیه حاکمیت نظام جمهوری اسلامی در جریان بود. کمپ دشمنان مردم هریک به نوعی به این روز نگاه کردند و در آن تلاش کردند مانعی شوند بر روند رو به رشد جنبش برابری طلب در ایران. جنبشی که بیش از ده سال است مستقیما در خیابان علنا علیه حاکمیت سیاه حکومت مذهبی اینجا و آنجا خودرا نشانداد. . این جنبش در حال رشد باعث شد که حاکمیت شکاف بردارد و قدرت سرکوب سالهای دهه 1360 و 70 را از دست دهد. این جنبش امکان عمل متحد را از دشمن گرفته و از قبل این جنبش و در سایه رشد آن هر دوره بنوعی اتحاد بالایی هارا بهم زده است. در اواخر دهه 1370 و قبل از آن اصلاح طلبان حکومتی جرئت کردند زیر سایه جنبش سرنگونی طلب خودرا سازمان دهند و با شعار "اصلاحات لازم است و دیکتاتوری بس است" در داخل و در صحنه بین المللی با شعار" دیالوگ تمدنها" خود و حکومت را برای دوره ای سرگرم کردند. روند رادیکال جنبش سرنگونی در دوره دهه 1370 ( اعتراضات وسیع دانشجویی، همبستگی دانشجویان و کارگران پتروشیمی و کارگران ذوب آهن در اصفهان و .. اعتراضات دیگر کارگری و اجتماعی برای حقوق برابر زن و مرد درجامعه) دشمنان مردم را ترساند دوباره متحد شدند و خاتمی دوباره با رهبر بیعت کرد و با ماشین سرکوب به جان دانشجویان و مردم مبارز افتادند، قتلهای زنجیره ای راه انداختند. اما رشد جنبش اعتراضی و ترسی که دردل حاکمیت و طرفداران بیرون حاکمیت نظام انداخت، کلا اصلاح طلبی و اصلاحات خواهی از بین رفت. این بود که با شکست کنفرانس برلین در سال 1379 (که تیر خلاصی بود بر لاشه مرده دوم خرداد) اصلاح طلبی مدتی خودرا در لاک فروبرد و مطیع و دست به سینه همراه قداره بندان حکومتی رفت. در دور دیگری با اعتصابات وسیع کارگری مثل اعتراضات و اعتصابات کارگران نساجی سنندج، اعترضات کارگران نیشکر هفت تپه، کارگران نورد اهواز، کارگران شیلات شمال،کارگران شرکت واحد، اعتراضات دانشجویی در 18 تیر ها و 16 آذر ها، مبارزات زنان و مردان برابری طلب علیه حجاب اجباری و برای برابری زن و مرد درجامعه به اضافه اجتماعات و اعتراضات اول ماه می ها و اعتراضات رادیکال در خارج ایران جنبش برابری طلب را قوی تر کرد و جامعه ایران در ده سال گذشته همیشه صحنه نبرد علنی مردم در خیابانها و در سراسر ایران علیه حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی بوده.

شرایط و تاریخ جنبش برابری طلب بعد از شکست دوم خردادی ها!

در شرایط دیکتاتوری و ترور و نبودن آزادی بیان، مطبوعات و تشکل رادیکال، همیشه مسله وحدت کلمه و یا وحدت بدون بار طبقاتی مد میشود. این نشان از نهایت سبعیت رژیم در جامعه و نیز نبودن تشکل علنی ورادیکال برای هدایت مبارزات توده های کارگر و زحمتکش است که صف مستقل خودرا خدشه دار میکند. رژیم جمهوری اسلامی قبل از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در خرداد 1388 کوچکترین تشکلهای خود جوش کارگری را تحمل نکرد، دهها رهبر کارگری را به زندان انداخت و فضای پلیسی را برزندگی و حیات روزانه جامعه شدید تر و تند تر کرد. ایجاد گشت و حمله پلیس تهران بزرگ به زنان در خیابانها برای مسئله حجاب ترفند هایی بودند که ماهها قبل از انتخابات ریاست جمهوری در ایران دوباره شدید تر شده بود. از طرف دیگر مردم برای اعتراضات خود به هرکسی که اعتراض میکرد متوسل میشدند، بدون اینکه ماهیت و هدف اعتراض را تشخیص دهند. این مسئله یک بعد دیگر هم دارد و اینکه آنقدر وحشیگری حکومت در جامعه گسترده است که همه تلاش میکردند از بین بد و بد تر، بد را انتخاب کنند. اینجا ملی/ مذهبی ها کوشیدند، همراه جنبش برابری طلب شوند و خودرا نشان دادند. این شرایط فضا را دوباره برای اعتراضات داخلی کمپ طرفداران اصلاح طلب نظام اسلامی را باز کرد و اکبر گنجی، عبدالکریم سروش و امثالهم توانستند از این فضا برای حفظ نظام جمهوری اسلامی به انتقاد از تندرو های حکومتی بپردازند. مسئله اساسی در این بستر دهه ساله این است که فشار جنبش رادیکال و برابری طلب باعث شد که یک دور دیگر دعوای خانوادگی طرفداران نظام علنی شود و بچه آخوندهای اصلاح شده خودرا برای حمله به تندرو ها به بهانه تقلب در انتخابات ریاست جمهوری آماده کنند. یعنی از قبل حمله گسترده جنبش برابری طلب در ایران اصلاح طلبان هم جرئت ابراز وجود پیدا کردند. در انتخابات دور نهم اصلاح طلبان شکست خوردند ولی هنوز فضا را مناسب نمیدیدند . بعد از کمی نق نق کردن ماست شان را کیسه کردند. بقول رفسنجانی "در انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری ما هنوز امید داشتیم، و نمیدانستیم تصمیم چیست؟!!" نقل به معنی از سخنرانی رفسنجانی در مشهد(بعد از انتخابات دور دهم خرداد 1388). تصمیمی که آقای رفسنجانی بدان اشاره میکنند ، به نظر من ؛ یعنی خودشان (طرفداران رفسنجانی و شرکا) چقدر در قدرت شریک میشوند. اما ما شاهدیم که بعد از دوره نهم انتخابات ریاست جمهوری اوضاع جامعه و وضعیت اقتصادی مردم و جامعه بدتر شد، مردم فقیر تر شدند و فضای پلیسی و ترور شدید تر شد. اعدامها بالا گرفت و بهم زدن گورستان خاوران ( که مرکزی شده بود برای اعتراضات خانواده های داغدار علیه اعدام) فشار اعتراضات کارگری بخصوص اعتراضات کارگران شرکت واحد ، پتروشیمی، کارگران ماشین سازی تبریز، اعتراضات خانواده های زندانیان سیاسی، اعتراضات نویسندگان و روشنفکران در جامعه علیه اختناق و سانسور، اعتراضات مردم علیه گران شدن بنزین در تهران و شهرستانها، اینها و صدها اعتراضات دیگر علیه حاکمیت سیاه جمهوری اسلامی در فاصله بین انتخابات ریاست جمهوری نهم تا دهم اتفاق افتاد. در این فاصله زمانی چهار ساله، آنقدر اعتراضات ریز و درشت در جامعه شدت گرفت که فضای سیاسی را تغییر جدی داد و انتخابات ریاست جمهوری را مجبور کرد که علنی تر شود و مناظرات تلویزیونی آگاهی های خوبی به مردم داد تا هردو کمپ طرفدار نظام را بهتر بشناسند. مثلی هست که میگوید "اسبها به سر بالایی برسند، همدیگر را گاز میگیرند" در این شرایط صدق میکند. افشاگری های طرفداران نظام (چه آنهایکه در حاکمیت هستند و چه اصلاح طلبان) از هم در کمپین انتخابات ریاست جمهوری هویت آنهارا بیشتربرای مردم عیان کرد. اما با توجه به شرایط جامعه و نبودن آزادی بیان و تشکل، از ابتدای حرکتهای سیاسی و اعتراضات خیابانی دور اخیر صفها مخدوش و ناروشن بود. بعلت دیکتاتوری لجام گسیخته در جامعه گاها نمیتوان راحت سره از ناسره را تشخیص داد. بهمین خاطر است که در اعتراضات 16 آذر متاسفانه آنقدر مسائل قاطی شده بود که سایه وحدت کلمه صف دانشجویان مبارزه و سرنگونی طلب را دچار آشفتگی نمود. یا در 18 تیر سالهای اخیر هم گاها چنین بود.
اما از آنجا که اصلاح طلبان ماهیتا با رژیم در نگهداری نظام هم جهت بودند و هستند؛ نتوانستند ظرفیت رادیکالیسم اعتراضات مردم را تحمل کنند. تلاش کردند اعتراضات سرنگونی طلب را مخدوش کنند اما در مقابل رادیکالیسم جامعه، سریعا به مردمی که پرچم جمهوری اسلامی و عکس خمینی و قرآن را سوزاندند ، پشت کردند و از حرکت رادیکال مردم، ترسیدند.



مسئله مردم ایران سرنگون کردن نظام اسلامی بوده و هست، انتخابات دور دهم ریاست جمهوری فرجه ای شد که صف اعتراض کنندگان به خیابان بریزند و آن شد که در 25 خرداد 1388 نمایش قدرت حرکت سرنگونی طلب علیه حاکمیت مذهبی در جامعه بود. یعنی برای هر ناظر سیاسی این مسئله روشن است که تظاهرات میلیونی 25 خرداد یک سابقه ده ساله مبارزاتی گسترده و قوی پشت سر خود داشت. شرکت کنندگان تظاهرات 25 خرداد1388 اکثریت جدی شان دهه سال بود با رژیم، علنا گیر بودند. هنوز خون ریخته دانشجویان در 18 تیرها، زنان مبارز علیه حجاب، کارگران علیه فقیر و بیحقوقی بر کف خیابانهای تهران و شهرهای دیگر نمایان است. اصلاح طلبان که فضای سیاسی و قدرت اعتراضی مردم به آنها دوباره اجازه داد بعد از غیبتی چند ساله، جرئت ابراز نظر بخود دادند. از تظاهرات 25 خرداد تعبیرات خود کردند و این را میخواستند وثیقه معاملات دعوای خانوادگی خود کنند. در روز قدس این حباب فکری اصلاح طلبان ترکید و خشم مردم معترض عکسهای خمینی و خامنه ای را پاره کردند شعار دادند "موسوی بهانه است اصل نظام نشانه است"، این شعارها، موسوی ، کروبی و طیف اصلاح طلب را به تفکر وا داشت. رفسنجانی فورا توبه نامه اش را نوشت و در جلسه مجلس خبرگان و تشخیص مصلحت نظام، سخنرانی کرد و بر رهبری ولایت فقیه و خامنه ای تاکید گذاشت. از آن به بعد شعار ها روشن تر شد.
هر چه شعار ها روشن تر و مشخص تر میشد ترس اصلاح طلبان بالا میگرفت. مردم در 13 آبان عکس خمینی را برای چندمین بار پاره کردند و طرفداران نظام از موافق و مخالف شروع کردن به چنگ و دندان نشان دادن به مردم. موسوی اعلام کرد بیحرمتی به رهبر انقلاب را نمیپذیرد. سمبه حکومت علیه اصلاح طلبان پرزور شد و ازشان خواستند بیایند و توبه کنند. بطوری که در شانزدهم آذر خفه شدند . دانشجویان چپ و رادیکال مورد حمله وسیع مزدوران حکومتی قرار گرفتند. در این روزها شایعه سوزاندن قرآن و عکس خمینی، داد طرفداران نظام را در آورد و از همه طرف علیه مردم خط و نشان میکشیدند. در روز عاشورا پرچم جمهوری اسلامی همراه با عکس خمینی و خامنه ای و قرآن را آتش زدند. مردم نشان دادند که چه تنفری از نظام دارند. اینجا اصلاح طلبان وحشت برشان داشت، کروبی توبه نامه نوشت و موسوی با بیانیه شماره 17 اش سند تسلیم اصلاح طلبان را انتشار داد.

پایان یک دوره!


تاریخ تکرار میشود اما در روندی دیگر و بر بستری جدیدتر. در سال 1378 جنبش سرنگونی نظام اسلامی در ایران و در خارج ایران، اصلاح طلبان دوم خرداد را به چالش کشید و با 18 تیر بساط دوم خرداد در داخل بر چید، که کنفرانس برلین در سال 1379 (اصلاح طلبان به کمک یک بنیاد فرهنگی در آلمان و با همکاری فعالین ایرانی اصلاح طلب د ربرلین برگزار شد. این کنفرانس از طرف حزب کمونیست کارگری آنزمان که منصور حکمت در رهبریش بود به چالش کشیده شد و کنفرانس شکست خورد) بر لاشه بی خاصیت دوم خرداد تیر خلاص زد. امسال ده سال بعد از آن جریان، در روز عاشورا مردم سرنگونی طلب و رادیکال در ایران بر چانه زنی های اصلاح طلبان خط بطلان کشیدند و کل نظام جمهوری اسلامی را هدف قرار دادند. در 22 بهمن ارتجاع اسلامی و حکومت سفاکش آنچنان فضای پلیسی و ترور را بر جامعه گستراند که جامعه را در وحشت فرو برد. اوباشان حکومتی با فضا سازی نظامی از هفته ها قبل، وحشت و مرگ را بر خیابانها و جان و مال مردم به گستراندند.

برای ما کارگران و مردمی که برای سرنگونی جمهوری اسلامی روز شماری میکینم. این دوره پر از دستاورد و پیشروی سیاسی بود. دوره ای که توانستیم بعد از سالها خفقان و سرکوب دوباره نیروی میلیونی خودرا در 25 خرداد 1388 به نمایش بگذاریم و هراس و مرگ را به دشمنان طبقاتی خود نشان دهیم. در این دوره ما مردم آزادیخواه و سرنگونی طلب اجازه ندادیم با خواستها و شعارهای آزادیخواهانه مان مورد معامله سیاسی کمپ دشمنان ما شود. این دوره مردم آزادیخواه و برابری طلب نشان دادند که تعیین قدرت در خیابان است و این تنها میتواند ضامن پیروزی ما برای سرنگونی جمهوری اسلامی باشد. جنبش برابری طلب با تلاش بیش از ده سال توانست صف و اتحاد حاکمان و حامیان نظام جمهوری اسلامی را دوباره بر هم زند. اینها نتیجه و دستاورد رادیکالیسم جنبش برابری طلب ما در ایران است. ما در این دوره قدم به قدم شعارهای خودرا پیشبردیم، اجازه دادیم همراهان نیم راه هم با ما بیایند اگر چه آگاه بودیم که اینها مسافرین نیم راه هستند و تاب پیشبرد خواستها و شعارهای مامردم برابری طلب را ندارند. ما در این دوره به آنها نیرو دادیم که جرئت کنند از خفا بدر آیند و مستقیم خودرا با مردم برابری طلب قاطی کنند. ما نشان دادیم که تنها نیروی آزادیخواه و برابری طلب میتواند نظام ددمنش جمهوری اسلامی را سرنگون کند. ما بار دیگر نشان دادیم در تصمیم خود برای سرنگونی جمهوری اسلامی مصمم هستیم و گول شعار ها و راه کارهای لیبرالها و ملی/ مذهبی ها را نمیخوریم. رسالت ما سرنگونی جمهوری اسلامی و برقراری رفاه و برقراری زندگی بهتر برای جامعه و آحادش هستیم. ما جنبش برابری طلب نشان دادیم اهل عمل و اتحاد هستیم اما به اصلاح رژیم جمهوری اسلامی اعتقاد نداریم. تنها با سرنگونی جمهوری اسلامی میتوان دنیایی برابر را ساخت. ما در روزهای قدس، 13 آبان و عاشورا به اصلاح طلبان و لیبرالهای و ملی/ مذهبی ها نشان دادیم که اجازه نمیدهیم شعارهای رادیکال و سرنگونی طلب مارا وثیقه معاملات سیاسی در نزاع درون خانوادگی خود کنند. در این دوره بار دیگر هویت تاریخی اصلاحات و اصلاح طلبی را بر ملا کردیم و لیبرالها نشان دادند که در مبارزه طبقاتی رفیق نیمراه و در نهایت همکار نظام طبقاتی در جامعه هستند.

آری ما از یک آزمون سخت موفق بیرون آمدیم. ما باید این نیروی تازه نفس که در این دوره خودرا حدادی کرد حفظ کنیم برای نبردهای دیگری که در راه است آماده شویم. ما مردم برابری طلب باید از هر فرصتی برای به زیر کشیدن نظام جمهوری اسلامی استفاده کنیم. اما گول شعارهای کاسب کارانه و فرصت طلب را نخوریم. ما باید به متحد کردن و متشکل کردن نیروهای خود دور از چشم دشمنانمان بپردازیم. موسوی توبه نامه اش را نوشته، کروبی حاجت خودرا از درگاه امامش خواسته و پنج تن هم در خارج کشور همراه با دیگر ملی/ مذهبی ها و لیبرالهای طرفدار غرب سرخورده شده اند و تکاپوی هفته های قبل را ندارند. اما ما کارگران و مردم برابری طلب در میدان مبارزه علیه حاکمیت هار مذهبی ایستاده ایم. میدانیم این رژیم اصلاح پذیر نیست. ما هر روزه در کارخانه ها و کارگاهها ، در خیابانها، مدارس ، دانشگاهها و در وسعتی به وسعت جامعه و در زمینه های مختلف سالهاست با جمهوری اسلامی این حکومت سفاک و مذهبی در گیر هستیم. ما بسان لیبرالها کم حوصله وشعاری نیستیم. میدانیم با چه حکومت سفاک و درنده ای در گیریم. اما این دوره برای ما یک آزمون جدی بود. نشان دادیم هم قدرت داریم و هم اهل عمل هستیم، اما فقدان یک تشکل رادیکال را بیشتر درک کردیم. باید خودرا برای دوره دیگری متشکل و متحدانه آماده کنیم. ما مصمم به سرنگونی جمهوری اسلامی هستیم و برای ایجاد دنیایی بهتر مبارزه و تلاش میکینم.

زنده باد انقلاب

Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Delicious :: Digg :: Stumbleupon :: Furl :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed


0 نظرات:

ارسال یک نظر

برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.

 

Copyright © 2009 www.eshterak.net