لینک جدید اشتراک

www.eshterak.info

۱۳۸۸/۸/۱۴

آلن بدیو / مقدمه بر چاپ انگلیسی کتاب "معنای سارکوزی"

برگردان : نیما ناصحی


توضیح مترجم : آلن بدیو فیلسوف کمونیست فرانسوی در سال 2008 کتابی را در بررسی پدیده سارکوزی و نقد و ریشخند آن منتشر کرد که تبدیل به یکی از پر فروشترین کتابهای سال در فرانسه شد . متنی که از نظر خواننده میگذرد مقدمه متن انگلیسی کتاب است که توسط انتشارات ورسو منتشر شده است . بدیو در این مقدمه به حوادث تاریخی و نکات بسیاری اشاره کرده است که مترجم از توضیح تمامی آنها بدلیل اطناب متن صرف نظر کرده و آگاهی خواننده از آنها را پیش فرض گرفته است .



بسیاری از دوستان من در خارج هنوز تصویری از فرانسه دارند که توسط شکوهمندترین حوادث تاریخ سیاسی و روشنفکری ما ترسیم شده است : روشنفکران کبیر روشنگری قرن هجدهم ، انقلاب سالهای 1792-4 ، قیامهای کارگران و مردم عادی در قرن نوزدهم ، روزهای جولای 1830 و کمون 1871 ، و من میتوانم اضافه کنم ژوئن 1848 ، شکل گیری جبهه خلقی در سال 1936 و مشارکت عظیم در بریگادهای بین المللی در اسپانیا ، مقاومت [علیه فاشیسم] ، قانونگذاری اجتماعی آزادی ، جنبش فلسفی و پیشرو بزرگ از دهه 1950 تا دهه 70 ، می 1968 و پیامدهایش .....نتیجه تمامی اینها این است که وقتی واقعیتی مشابه ( سیاسی ، روشنفکری ، یا هر دو ) ولی با یک خصلت ارتجاعی غیرقابل پرسش در فرانسه حادث میشود این دوستان هاج و واج می مانند که چه اتفاقی در حال رخ دادن است . هر بار من مجبورم به آنها یادآوری کنم که که فرانسه یک کشور عمیقا محافظه کار نیز هست ، که به حوادث انقلابی تاریخش با دوره ها و پسایندهای طولانی ارتجاع سیاه پاسخ گفته است و کسانی که در این دوره های دردناک به قدرت رسیده اند هرگز از لحاظ حمایت محافل روشنفکری پرتعداد و با جای پای محکم ، چیزی کم نداشته اند . فرانسه تاریخ دومی دارد ، طولانی تر و مقیدتر به ساختارهای دولت نسبت به تاریخ شورشها که توسط توده های وسیع نگاشته شده است . میتوانیم به ترمیدورین های پس از 1794 بیندیشیم و دفاع آنها ( اگر نه ارتکاب واقعی آنها ) از ترور سفید که قربانیانی بس وسیعتر از ترور ژاکوبن های کبیر گرفت ، یا احیاء سلطنت پس از 1815 بهمراه غرامتهای میلیاردی اش به پناهندگان سیاسی ( émigrés – اشرافی که در سالهای جمهوری فرانسه از خارج کشور سعی در اعاده سلطنت داشتند –م. ) و انتقام همه جوره ممتازان و اشراف ، خدعه ای که سلطنت اورلئانیست را در سال 1830 با شعار " خود را ثروتمند سازید " ، که بعدا تبدیل به سرود ملی شد ، برسرکار آورد ، سلطه طولانی ناپلئون سوم و بانکدارانش که بدنبال انقلاب 1848 و قتل عام کارگران پاریسی در ژوئن همان سال آمد ، توافق عمومی پیرامون اردوکشی های استعماری دهشتناک بویژه مغلوب کردن الجزایر ، سرکوب کمون توسط ورسای نشینان و قتل عام دیوانه وارشان ، قصابی ناسیونالیستی سالهای 1914-18 ، درست پس از جبهه خلقی ما پتن را داریم ، و پس از سالهای سرخ 1966-76 ژیسکار دستن را . و هر دفعه اظهار تحسین تمام عیار روشنفکران نوکر و ستایش آنان از دوباره مستقر شدن نظم و نالیدنشان از " وحشت آفرینی " های انقلابیون . مدیحه سرایان سلطنت مطلقه اعاده شده تحت حکومت لوئی هجدهم ، کاسه لیسان امپراتوری دوم ، قلم به مزدان ورسای که از خون و جسد کارگران مست بودند ، نوباوگان جسور لژیون های آنتی بلشویک ، پتنیست ها و شرکایشان ... .
تعجبی ندارد که بدنبال می 1968 و نتایجش ، دسته ای شیاد تحت عنوان عجیب و غریب " فلسفه نوین " میدان دار شده و بار دیگر با نشان دادن پلیدیهای انقلابیون اتهام پراکنی کردند ، و سرمایه داری ، "دموکراسی پارلمانی" ، ارتش آمریکا و غرب را ستودند . این تنها ادامه ثبات ادامه دار تاریخ ما بود : یقینا ظهور و شیوع یک هیستری عامی فراگیر ، ولی همچنین یک وسواس ارتجاعی متعفن .
سعی میکنم در اینجا نشان دهم چگونه انتخاب سارکوزی ، عصاره این تاریخ دوم فرانسه است ؛ تاریخ محافظه کاری تاریک و بیرحم . این امر دلیل آن است که چرا من اصول بنیادی آن پدیده را یک " پتنیسم استعلایی " خوانده ام ، و به آن نامی با کمی طنین تاریخی داده ام . من همچنین میکوشم تا نشان دهم که چگونه علیه این " اعاده در اعاده " ( احیاء در احیاء ) این امر واجب است که به کلی ترین و حیاتی ترین اصول بازگردیم ، چیزی که من آن را "فرضیه کمونیستی" (communist hypothesis) می خوانم و تفسیری از آن ارائه داده ام که به دوره هائی تقسیم میشود . چشم اندازهائی طولانی مدت وجود دارند که بتوسط حادثه ای که ممکن است نسبتا بی اهمیت تصور شود ، آغاز میگردند .
پس آیا من مجبورم تا از همشهریانم ناامید شوم ؟ که همانطور که میدانیم توسط سرگیجه وحشتناک حاصل از سرگشتگی عمومی سیاسی شان ازخود بیخود شده اند ، انتخاب کنندگان شخصیتی را انتخاب کردند که بزودی مشاهده کردند از او هیچ امر خیری نمی توان انتظار داشت . اما این امر شاید خوب باشد که در انتهای دوره ، سارکوزی پایان این ارتجاع تیره و بدشگون که از دهه 1980 آغاز شده را رقم زند ، ارتجاعی که هیچگاه تخریب کشورمان ، چه جسم و چه جان و بینش اش را ، متوقف نکرده است . بگذارید این چنین آرزو کنیم .
دشمنان من – که تعداد زیادی از آنان وجود دارد – در حالی که نگران اند مبادا این امید که جهان دیگری ، متفاوت از آنچه که به آن خدمت میکنند بازگردد ، بطور ضمنی اشاره میکنند که من یک ضد یهود هستم : نیرنگی که آن را دو سه سال پیش اختراع کردند و بار دیگر علیه هرکسی که آنها را بیازارد بکار میگیرند . من افتخار میکنم که توسط این متخصصان حقیقی اشارات این چنینی مورد حمله واقع شوم [1] . بطور واضح ، هنگامی که من سیاست دولت اسرائیل را مورد انتقاد قرار میدهم ، که تازه این حداقل کار ممکن است ، و یا هنگامی که من نشان میدهم برخی از آنها به طریقی رسوا بر پشته ای از اجساد انسانی ناشی از قتل عام لم داده اند ، آنها سعی میکنند که به نام "یهود" در سرنوشت اروپا و اربابش آمریکا بچسبند و این چنین این واژه را از سنت انقلابی عظیم اش تهی کنند و آنرا به طریقی به فساد بکشانند که نه تنها نفرت انگیز بلکه بطور واقعی برای مدعیانش هم خطرناک است ؛ من آب به آسیاب چنین متخصصانی می ریزم . بهرحال من در اینجا برای این چنین متخصصانی که زبانشان هم انگلیسی است تکرار میکنم که اگر با یکی از آنان مصاف یابم ، همانطور که قهرمان عمل مستقیم به جای پروسه های قانونی هستم ، به آنها به خاطر افتراهای احمقانه شان با یک تودهنی پاسخ میگویم .
همانطور که این کتاب را ورق زده و جلو بروید ، شما گرفتار این خواهید بود تا چیزی که بتوان به آن اتهام زشت ضد یهودی گری را الصاق کرد بیابید . نه نکته ای درباره یهودیان ، و نه حتی اشاره ای گذرا . عیبی ندارد ! این امر فراتر از یک مشکل ساده است که این سخن چینان متخصص چاپلوس که همیشه چیزی برای حمله کردن می یابند (حتی اگر مجبور به سرهم کردن مزخرفترین حرفها باشند) را از کارشان بازداشت .یک مورد مشخص از روشنفکران خوددار مقبول ، مسیو آسولین ، است که در وبلاگش – خواه مدرن باشید یا نه - خاطر نشان کرده که من تمامی سوسیالیستهائی را که به دولت سارکوزی پیوسته اند را "موش" خوانده و خود سارکوزی را "موش-مرد" نامگذاری کرده ام . هر کس با اندکی سواد فورا درمی یابد که که من در اینجا ( نه بدون یک باریک اندیشی گوشه و کنایه دار که آنها مطمئنا ستایش میکنند ) به استعاره موشهائی اشاره دارم که کشتی در حال غرق شدن را ترک میگویند ، به افسانه پاید پایپر ( Pied Piper ) که موشها را به بیرون از شهر هدایت کرد ، و به مورد درمانی مشهور فروید ، موش-مرد . [2] آیا مسیو آسولین سواد دارد ؟ حداقل او به خوبی میداند که میخواهد مسئله را به کجا ختم کند . او ادعا میکند ( دقیقا توجه کنید ) که از زمان جنگ جهانی دوم و نازی ها هیچکس با شخص دیگری بعنوان یک موش رفتار نکرده است . بعبارت دیگر ، سارکوزی اجداد یهودی دارد . پس بنابراین .... میبینید ؟ OK ؟ واقعا میبینید ؟
عجیب ترین چیز این است که لیدر این روشنفکران رسانه ای که به اعاده [سلطنت] مبادرت کرده ، یعنی برنار-هانری لوی ، حتی بدون خاطرنشان کردن منشا بیشرفانه اش باید بالای این قطار گروهی می پرید . در لوموند چنین میخوانیم :

در کتابی که اخیرا به چاپ رسیده ، معنای سارکوزی [De quoi Sarkozy est-il le nom ?] ، آلن
بدیو نبردش راعلیه آنچه که وی نفرت انگیزمی یابد متوجه کرده تا دوباره به واژگان سیاسی، استعاره های
جانورشناسانه را بازگرداند ( موشها ، موش-مرد ) . همانهائی که سارتر در مقدمه اش بر دوزخیان روی
زمین [فانون] نشان داد که همیشه علامت فاشیسم را دربر دارند .[3]

که اینطور ! پیر ویدال-ناکه ، مردی که گمنام مانده ، بلافاصله با دانش وسیعش نشان داد که چگونه برنار-هانری لوی متخصص زوزه کشان و جاهلان نیز هست . و سارتر در مقاله مهمش کمونیستها و صلح (1953-4) به آنتی کمونیست ها بعنوان "موش" ارجاع میدهد . او مطمئنا این کار را با شوخ طبعی بسا بیشتری نسبت به آنانی انجام داد که با وی بعنوان یک " کفتار نویسنده " برخورد کردند . همان سارتر در جملات مشهوری گفت که "هر ضد کمونیستی یک خوک است" . بنابراین ما مشاهده میکنیم که درست پس از جنگ حیوانات از هر جهت کاربرد داشتند ... من مشخصا از یک کنایه چینی برای مشخص کردن دو دشمن آشکار که با هم همدست هستند خوشم می آید – همانگونه که برای مائو اتحاد شوروی خروشچف و آمریکای کندی بودند و من میتوانم همان را درباره حزب سوسیالیست و سارکوزی در زمینه تصویب قوانین بیگانه هراسانه و "امنیتی" بگویم . چینی ها میگفتند "سگ زرد برادر شغال است" ( ترجمه فارسی "two badgers from the same hill" به معنای دو گورکن از یک تپه ) . من این تصویر را دوست دارم ، و در کتاب فعلی با ارجاع به چیزی که خوانندگان انگلیسی زبان آنرا خواهند فهمید بکار برده ام ؛ در گیرودار کمپین انتخاباتی ،هم سارکوزی و هم سگولن رویال ، تونی بلر را ستایش کردند – Blair , blaireau (badger) .... هر طور میتوانید آن را ترجمه کنید ! بنابراین من به "استعاره های جانورشناسانه " ، خوارکنندگی بازی با واژه ها را داده ام .
من تنها میتوانم اقرار به جرم کرده و خود را تسلیم قوانین سارکوزی درباره تکرار جرم نمایم ( قانون گذاری ، بگذارید بطور گذرا بگویم که آنها آشکارا علیه مردم عادی برنامه ریزی شده اند و بنابراین منفورند ) . من حق کاربرد "استعاره های جانورشناسانه" را مطالبه میکنم – و هیچ اضطرابی هم درباب آن ندارم . این مشخصه سیاست است که دشمنانی وجود دارند ، حتی اگر کاپیتالو-پارلمانتاریسم سلطه اش را در جائی به کرسی بنشاند که از ما بخواهد این امر را فراموش کنیم . و چرا من نباید بتوانم به آنها توهین کنم ، اگر آنها دشمنان واقعی هستند ؟ و آنها را با کرکس و شغال و خزندگان و حتی موشها – اگر نه کفتار خواه نویسنده یا انواع دیگر ، مقایسه کنم ؟ هیچکس نمیتواند به مانند بوست (Bossuet) با عقاب مقایسه شود یا با گاو نر مانند نخست وزیر جمهوری چهارم ژوزف لانیل ، و حتی با روباه ، همانطور که میتران این چنین بود . و حالا خانم ها و آقایان ، یک ذره شوخی . اگر سگولن رویال مرا به یاد یک بز نقاشی شده می اندازد و یا نخست وزیر فیلون به یاد یک راسوی خوابالو ، هیچ احتیاجی به از کوره در رفتن نیست .
از خواندن این کتاب لذت ببرید ، حال حیوان مورد علاقه تان هرچه میخواهد باشد .

پاریس
22 جولای 2008


پانوشتها :

[1] اتهام ضدیهودی گری بلافاصله پس از انتشار قسمتی از کتاب بدیو در circonstances 3 ( Paris: Linges manifeste, 2005 ) زده شد . ( در انگلیسی این مباحث در Polemica توسط نشر ورسو منتشر گردید . یکی از فاحش ترین نمونه های این مدعا توسط اریک مارتی در کتاب اخیرش Une querelle avec Alain Badiou philosophe مطرح شد .

[2] پیر آسولین ( Pierre Assouline ) نویسنده و روزنامه نگاری است که یک بلاگ عامه پسند بنام La Republique des livres را اداره میکند .

[3] “ , Bernard-Henri Levy , Le Monde , 21 July 2008 De quoi sine est-il lo nom ? “

Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Delicious :: Digg :: Stumbleupon :: Furl :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed


0 نظرات:

ارسال یک نظر

برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.

 

Copyright © 2009 www.eshterak.net