لینک جدید اشتراک

www.eshterak.info

۱۳۸۸/۷/۲۱

اسلاوی ژیژک / شما باید یک نوع سکوت تهدیدکننده باشید


گفتگو با اسلاوی ژیژک در فستیوال مارکسیسم ۲۰۰۹ در لندن
مارکسیسم ۲۰۰۹ نام فستیوالی بود که از روز دوم تا ششم جولای با شعار « کاپیتالیسم دیگر کار نمی کند» در لندن برگزار شد. این فستیوال شامل بخش های مختلف مثل کارگاه های آموزش تئوریک، سخنرانی، موسیقی، فیلم و نمایشگاه کتاب بود و حزب کارگران سوسیالیست بریتانیا برگزاری آن را به عهده داشت.
چهره های برجسته مارکسیست و جنبش چپ مثل الکس کالینکوس عضو عالیرتبه حزب کارگران سوسیالیست و نویسنده کتاب هایی چون « منابع نقد» و « مانیفست ضد کاپیتالیستی»، تونی بن نماینده سابق حزب کارگر بریتانیا، طارق علی متفکر مارکسیست پاکستانی تبار ، شیلا روباتم نویسنده فمینیست، تری ایگلتون منتقد برجسته ادبی مارکسیست، لوئیجی فیوری از بازماندگان جنبش مقاومت ضد فاشیسم ایتالیا و اسلاوی ژیژک فیلسوف و نظریه پرداز مطرح اسلوونیایی شرکت داشتند.
این فستیوال بزرگ ترین گردهمایی مارکسیست های بریتانیا در ده سال اخیر بود و به مهم ترین معضلات امروز جوامع غرب و سرمایه داری جهانی می پرداخت. « رکود اقتصادی و مقاومت در بریتانیا»، « نژادپرستی و چندگانگی فرهنگی»، « کاپیتالیسم و رسانه های گروهی»، « سنت سوسیالیسم جهانی»، « ۲۰ سال بعد از سقوط برلین»، « بحث های درونی طبقه کارگر»، « داروین و مارکس»، « لنین و لنینیسم»، « مارکسیسم و فرهنگ» « مبارزه علیه فاشیسم»، « آزاد سازی زنان»، « مبارزه فلسطین برای آزادی» از موضوع های مطرح شده در این فستیوال بود.
یکی از بحث های جالب این فستیوال بحثی بود پیرامون موسیقی جاز وروح مقاومت که با حضور کریس سرل و جان کالترین نویسنده کتاب نژادپرستی، موسیقی جاز و مقاومت برگزار شد و با اجرای موسیقی جاز به وسیله عمر پیونته ویولونیست کوبایی و گروه جاز او ادامه پیدا کرد.
بزرگداشت هارولد پینتر یکی دیگر از بخش های این فستیوال بود که در آن مایکل بیلینگتون منتقد تئاتر روزنامه گاردین و سم وست نمایشنامه نویس انگلیسی به بحث در باره زندگی و آثار این نمایشنامه نویس برجسته انگلیسی که سال قبل درگذشت، پرداختند. در این برنامه همچنین بخش هایی از نمایشنامه های پینتر به صورت روخوانی اجرا شد.
بزرگداشت ادرین میچل شاعر سوسیالیست انگلیسی نیز از قسمت های دیگر فستیوال مارکسیسم بود. شاعری که می گفت: « بیشتر مردم شعر را نادیده می گیرند چون شعر بیشتر آنها را نادیده می گیرد». در این قسمت، سلیا همسر ادرین میچل ضمن ادای احترام به این شاعر پیش کسوت مارکسیست که سال قبل از دنیا رفت، به قرائت تعدادی از شعرهای وی پرداخت.
نمایش فیلم هایی با درونمایه های مارکسیستی و نمایشگاهی از آثار هنرمندان نقاش و مجسمه ساز چپ، نیز از بخش های دیگر فستیوال مارکسیسم بود.
اما اسلاوی ژیژک، شاید غیرمتعارف ترین چهره و سخنران این فستیوال بود. متفکری مارکسیست که بیشترین مرزبندی را با مارکسیسم سنتی و ارتدکس دارد و از چهره های برجسته چپ مدرن به شمار می رود. ژیژک استاد جامعه‌شناسی در دانشگاه لوبلیانا در اسلوونی و استاد میهمان در بسیاری از دانشگاه‌های اروپایی و آمریکایی از جمله برک بک کالج لندن است. ژیژک در ایران چهره کاملا شناخته شده و محبوبی است و پیروان زیادی دارد.
« انقلابی گری امروز چه معنایی دارد؟» عنوان سخنرانی ژیژک و الکس کالینیکوس از رهبران حزب کارگران سوسیالیست بریتانیا بود که روز شنبه چهارم جولای در تالار انیستیتوی آموزش دانشگاه لندن برگزار شد.
هزاران تن از دانشجویان رشته فلسفه، سینما و علوم سیاسی و بسیاری از پیروان چپ مدرن برای شنیدن حرف های ژیژک به این موسسه هجوم آوردند و استقبال به حدی بود که بسیاری از مشتاقان نتوانستند وارد سالن بزرگ ۹۰۰ نفره لوگان شوند.
بحث ژیژک محدود به موضوع تعیین شده نبود و وی در باره برخی از مهم ترین مسائل مهم و حیاتی جهان امروز مثل، خشونت، نژادپرستی، تعامل، مدرنیته و روشنفکران و بحران اخیر ایران حرف زد.
ژیژک در بخشی از حرف هایش در باره کاپیتالیسم گفت:
« یک آنتاگونیسم بنیادی در کاپیتالیسم هست. همان چیزی که هگل آن را جهان شمولی ملموس یا فرم های تاریخی ویژه سرمایه داری می نامید».
ژیژک در قسمتی از بحثش در باره رویکرد لیبرالیسم غربی نسبت به نژاد پرستی خطاب به لیبرال ها گفت:
« این درست است که ما باید در شکست نژادپرستان با هم صد درصدهمبستگی داشته باشیم ولی این به آن معنا نیست که ما تا حدی با شما موافقیم ولی مبارزه طبقاتی خودمان را هم دنبال می کنیم.
ما می دانیم شما چه می خواهید وقتی می گوئید که ضد نژادپرستی هستید و ما بیشتر از آنچه شما می خواهید باشید هستیم. این رفتار تیپیکال ضد مهاجر طبقه کارگر و واکنش ایدئولوژیک این طبقه است که به طبقه فرادست اجازه می دهد که خود را باز و چند فرهنگی نشان دهد.
من این نوع سازش را نمی پذیرم. ما با نژادپرستی شوخی نداریم. ما می توانیم به لیبرال ها نشان دهیم که چگونه نژادپرستی را شناسایی کنند.
مسئله من این نیست که لیبرال ها را قانع کنم، بلکه مشکل قانع کردن طبقه کارگر است و این نیمی از مبارزه با نژادپرستی است.
گاهی من تحلیل برخی چپ ها را می خوانم طوری تحلیل می کنند که انگار سیاست های ضد مهاجر، ابداع امپریالیست ها برای تحمیق توده های مردم است. نه خیر این طور نیست بلکه این ها واکنش تیپیکال و ایدئولوژیک طبقه کارگر نسبت به مهاجران است.»
ژیژک در توضیح اینکه مقصودش از عبارت « دست به هیچ کاری نزدن» در کتاب « خشونت» چیست، گفت:
« یکی از مفاهیم اینکه هیچ کاری نکنید این است که هیچ چی به بانک ها نپردازید. من نگفتم بیایید هیچ کاری نکنیم بلکه گفتم بعضی اوقات « کاری نکردن» خشن ترین کاری است که می توان کرد.»
ژیژک در بخشی از سخنان خود در باره رویدادهای ایران گفت:
«می دانید چه چیزی در باره ایران مرا ناراحت کرده؟ اینکه همه چیز در هاله ای از ابهام پوشیده شده. اکثریت مردم غرب بازی برنارد هانری لوی را دنبال کردند: « اوه! اصلاح طلب غربی داره قدرت می گیره».
از طرف دیگر این پارانویا هم وجود دارد که همه چیز توطئه سازمان سیا است. اما بحران درونی ایران این است که موسوی یک اصلاح طلب طرفدار غرب نیست بلکه یک انقلابی اصیل است. اگر ما نتوانیم این را تشخیص دهیم، کار ما زار است.»
آشفتگی نشانه خوبی است
بعد از پایان سخنرانی ژیژک، به سراغ او رفتم تا در باره رویدادهای اخیر ایران با او حرف بزنم.
ژیژک در حالی که در میان موج عظیمی از دوستدارانش محاصره شده بود، چند کلمه ای در باره اوضاع ایران با من حرف زد. وی گفت:
« اکنون لحظه ای حساس و سرنوشت ساز است، به خاطر این شور و شوق عظیمی که هست اما هر ابلهی می تواند پرشور و شوق باشد. مسئله حیاتی پیدا کردن یک فوروم حداقل سازمانی است که تداوم داشته باشد.
به نظر من بزرگ ترین خطر این شورش های پوپولیستی این است که شما این جنبش عظیم را دارید، همه توی خیابان اند، همه با هم همبستگی دارید و این کار از هر ابلهی برمی آید اما هنر واقعی این است که یک فوروم واقعی برای ایستادگی پیدا کنید. یک نوع کار شبکه ای. فشار باید ادامه داشته باشد. شاید تظاهرات نه، بلکه شما باید یک نوع سکوت تهدید کننده باشید.»
از ژیژک پرسیدم: « این روزها همه در وضعیت آشفته ای به سر می برند و نمی دانند چه خواهد شد و یا چه باید بکنند. چگونه می توان بر این وضعیت غلبه کرد؟»
در جواب من می گوید:
« آشفتگی نشانه خوبی است. مائو گفته است: زیر آسمان هرج و مرج است پس وضعیت عالی است.
باید همیشه به خاطر داشته باشید که این آشفتگی تنها برای شما نیست بلکه برای آن بالا هم هست. در یک وضعیت آشفته اگر عصبی نشوید، می توانید فضا را اشغال کنید. شاید در این مرحله از دست رفته باشد گرچه امیدوارم حقیقت نداشته باشد، اما فکر می کنم هنوز فضای کافی وجود دارد که می توان اشغال کرد، یک نوع کار شبکه ای سازمانی می تواند به وجود آید. قطعا امروز وجود برخی فرم های سازمانی، حیاتی است.»
آنگاه ژیژک برای مردم ایران آرزوی موفقیت کرد و گفت که بسیار مایل است روزی از ایران دیدن کند:
«من دوست دارم بیایم اما یک نفر مرا تقریبا به موسوی وصل کرد تا برایش برنامه ریزی کنم و به من گفتند که یا هرگز ایران را نخواهی دید یا در صورت پیروزی ایشان، به ایران دعوت خواهی شد و این تنها فرصت من بود.
من بنا بود سال قبل به ایران بروم اما یکی از اساتیدی که مرا دعوت کرد دستگیر شد. و الان هم که اوضاع خراب است اما من واقعا دوست دارم از ایران دیدن کنم چرا که من سینمای ایران را دوست دارم.»
کیارستمی برای پسند غرب فیلم نمی سازد
این حرف ژیژک بهانه ای شد تا نظر ژیژک را در باره سینمای ایران و به ویژه کیارستمی بدانم. بیشتر به خاطر مسائلی که مراد فرهادپور و مازیار اسلامی که از پیروان ژیژک اند، در کتاب « از پاریس تا تهران» در باره کیارستمی و سینمایش مطرح کردند.
از ژیژک پرسیدم که از کدام سینماگر ایرانی بیشتر خوشت می آید؟ در جواب می گوید:
« کیارستمی را خیلی دوست ندارم. همه از کیارستمی حرف می زنند اما فیلمسازهای دیگری هم هستند که من اسمشان را نمی دانم. دو سه تا فیلم هست که من خیلی دوستشان دارم. یکی از آنها در باره انتخابات است. در باره دختر جوانی که به دهکده کوچکی در شمال ایران می رود تا انتخابات را برگزار کند. (منظور ژیژک فیلم رای مخفی ساخته بابک پیامی است که داستان زن جوانی است که مسئول صندوق رای گیری است و به یکی از جزایر جنوب ایران- نه شمال ایران- سفر می کند) دهکده ای که مردم آن حتی نمی دانند که انتخابات چیست. فیلم خوب و بی ادعایی بود. من این نوع فیلم ها را ترجیح می دهم.
من فیلمی مثل قندهار را دوست ندارم. فکر می کنم این فیلم برای غرب ساخته شده باشد و روشن است که برای پسند غربی ها ساخته شده.»
از ژیژک می پرسم: « در باره کیارستمی چه فکر می کنید. برخی از منتقدان چپ گرای ایرانی معتقدند که کیارستمی محصول فستیوال های غربی است و برای پسند آنها فیلم می سازد. نظر شما چیست؟»
نه موافق نیستم. شاید من اشتباه کنم اما من این جنبه از کار کیارستمی را تحسین می کنم که او نمی خواهد این نقش را بازی کند. او نمی خواهد در غرب به عنوان یک اصلاح طلب یا سکولار مورد ستایش قرار گیرد. او به نوعی می خواهد به طور جدی ایرانی بماند و بخشی از ایران باشد و من این ویژگی او را خیلی می پسندم.
من می دانم که این حرف در مورد خیلی ها صدق می کند. به عنوان مثال من کتابی می خواندم در باره کوروساوا که نکته فوق العاده ای از آن آموختم. تو می دانی که کوروساوا دو نوع فیلم ساخته است. یک نوع فیلم های قدیمی حماسی سامورایی و دیگر فیلم هایی که در ژاپن مدرن اتفاق می افتد با لباس های غربی. نکته این است که آن فیلم های اصیل ژاپنی برای غرب ساخته شدند. اگر شما فیلم های واقعا ژاپنی کوروساوا را بخواهید، این فیلم ها همان فیلم های معاصر و درام های مدرن اند که آدم هایش لباس های امروزی غربی بر تن دارند. اینها فیلم های واقعی ژاپنی است.
به همین دلیل مردم از من می پرسند چرا من به طور تعصب آمیزی علیه این یارو فیلمساز یوگسلاوی سابق-کوستوریستا هستم. او برای غرب بازی می کند. چه تصویری از یوگسلاوی سابق را از فیلم « زیرزمین» می گیرید. در فیلم های او مردم دائم دارند یا می خورند یا می کشند یا ترتیب هم را می دهند، یک نوع عیاشی بی وقفه. این چیزی است که غرب در فیلم های کوستوریتسا می بیند.»
در این هنگام دختر جوان فیلمسازی که اهل بلغارستان بود و برای ساختن فیلمی در باره ژیژک به این فستیوال آمده بود وارد بحث شد و در اعتراض به حرف ژیژک گفت: « آه ژیژک کوتاه بیا. این چیزهایی که کوستوریتسا در باره کشورهای اروپای شرقی می گوید تا حدی صحت دارد. ما بلغاری ها این طوری هستیم.»
ژیژک زیر بار نمی رود و می گوید: « ما مردم اسلوونی با شما بلغاری ها فرق داریم.»
و برای اینکه بحث منحرف نشود دوباره از ژیژک می پرسم آیا فکر می کنی کیارستمی هم دارد کار کوستاریتسا را می کند. در جواب می گوید: « من او را به اندازه کافی نمی شناسم. گوش کن. من نا آگاه تر از آن هستم که تو فکر می کنی. می دانی مشکل چیست...»
در اینجا یکی از مسئول برگزاری فستیوال حرف ژیژک را قطع کرده و او را با زور از جمع ما جدا کرده و با خود می برد. اما ژیژک در حالی که دور می شود قول می دهد در فرصت دیگری به این بحث ادامه دهد.
http://jahed.malakut.ir/archives/۲۰۰۹/۰۷/_۲۰۰۹.html

Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Delicious :: Digg :: Stumbleupon :: Furl :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed


0 نظرات:

ارسال یک نظر

برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.

 

Copyright © 2009 www.eshterak.net