لینک جدید اشتراک

www.eshterak.info

۱۳۸۸/۴/۱۸

سلام زیجی / باید حزب قوی و جنبش مستقل و وسیع کمونیستی و کارگری خود را سازمان داد!

سلام زیجی

مصاحبه تلویزیون پرتو، بخش کردی ، با سلام زیجی در باره رویدادهای اخیر، احزاب ناسیونالیست و نقش آنها ، گارد آزادی اهمیت فعالیت و سازماندهی آن، و وظایف کمونیستها در دوره حاضر.

پرتو: رویدادهای اخیر سیاسی را در کردستان چگونه بررسی میکنید؟

سلام زیجی: وقایع حول وحوش نمایش انتخابات ریاست جمهوری حکومت اسلامی در ایران اوضاع سیاسی ایران ، حکومت اسلامی و ابعاد جنگ جناحهای آن، نیروهای سیاسی و کل جامعه را تحت تاثیر قرار داد. اکنون ما با یک موقعیت جدید در هم ریخته خود رژیم و شرایط سیاسی جدید و احزاب وصف بندی های جدیدتری روبرو هستیم. در این بازی رژیم و جناحهای آن که هدف اول خود را اساسا عبور از بحرانهای عمیق سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و گریز از دریای نفرت مردم و کسب "مشروعیت" برای خود قرار داده بودند موفق شدند مردم زیادی را وارد نمایش انتخاباتی خود کنند و جمعیت وسیعی را نیز قربانی این کشمکش کردند. در بالاترین مقام و سطوح مسئولین وجناحهای رژیم برای نجات ازشرایط بحرانی نظامشان مجبور به تعمیق اختلافات خود و رقابت جدی شدند و به جان هم افتاده اند. بخشی از مردم و تقریبا بخش عمده اپوزیسیون چپ و راست نیز وارد این گود شدند و بدام بازی افتادند که جلودار و هدایت کننده اصلی این تحول و شلوغی و شورش آدمکشان حرفه ای خود رژیم اند. این دسته از مردم و اپوزیسیون قربانی شدند و عملا در کنار یکی از جناحها و تحت پرچم آنها قرار گرفتند. در کردستان نیز ما دقیقا شاهد این روند بودیم با این تفاوت که در کردستان ابعاد ناتوانی و ناکامی و رسوائی و شکست حکومت اسلامی و اپوزیسیون بورژوایی کرد، که عمدتا حامی موسوی یا کروبی بودند، در این روند بسیار برجسته بود. رژیم در این تحولات نتوانست به نسبت بقیه ایران در کردستان دیگران را قربانی پروژه های خود کند. به عبارتی مردم و صف آزادیخواهان در کردستان در کل این پروسه مستقل تر از رژیم و حربه های اپوزیسیون بورژوازی عمل کردند. ما با حمایت و فراخوان رسمی حزب دمکرات کردستان – ایران ، "جبهه متحد کرد، "سازمان حقوق بشر کردستان" "کردهای مقیم مرکز" و طیفی از نمایندگان کرد مجلس اسلامی و صف "پیشمرگان مسلمان" و غیره به شراکت در نمایش مسخره انتخاباتی جمهوری اسلامی و همچنین با سفر ویژه انتخاباتی خامنه ای به کردستان در دوره قبل از نمایش انتخابات روربرو شدیم. با وجود این تلاشها و ترفندها همه شاهد عدم شرکت اکثریت بزرگی از مردم در نمایش انتخابات بودند. این واقعیت از همان زمان کل پروژه مشترک جمهوری اسلامی و حامیان "اصلاح طلب" و جنایتکارانی چون موسوی و کروبی در کردستان را ناکام و با شکست روبرو کرد. سیاست و فراخوان های ما و فعالیت گسترده حزب ما، فراخوانی که با امضا 199 کمونیست در کردستان، مبنی بر فراخوان به عدم شرکت در این مضحکه انتخاباتی، و سیاست و فراخوان همه نیروهایی که در هر دو دوره قبل و بعد "انتخابات" به نفع مردم فعال بودند و در این دوره سیاست درستی داشتند موثر بود. فراخوان برای شرکت نکردن در جنگ جناح ها بعداز این نمایش، و هوشیاری مردم توانست پروژه های این دوره رژیم را در کردستان با ناکامی روبرو کند. نفوذ اجتماعی ما و زمینه قوی خود آگاهی کمونیستی و آزادیخواهانه در آن جامعه توانست چپ و کارگر و آزادیخواهی آن جامعه را با صف پیشرو و مستقل خود از کل این بازیها و جنگ سیاه و سبز رژیم با سربلندی بیرون بیاورد وخود را حفظ و بدین ترتیب عملا یک بار دیگر به کلیت رژیم " نه" روشن گفت.

همانطو‌ری که مطلع هستید بعداز بیرون آوردن مجدد احمدی نژاد جنایتکار از درون صندوق بعنوان" رئیس جمهور"، رقیبان وی و جناح "اصلاح طلب" جمهوری اسلامی، موسوی و کروبی، به این نتایج اعتراض کردند و در پی آن بنا به فراخوان آنها اعتراضات زیادی در تهران و چند شهر دیگر شروع شد و بر این متن پرچم "سبز" را بر افراشتند و خواهان ابطال انتخابات شدند. بی تردید بخشی از مردم متنفر از رژیم نیز در این موقعیت که جناحهای رژیم به جان هم افتاده بودند به همراه صف گسترده و متوهم و همراه موسوی بیرون آمدند اما ازآنجا که اهداف و رهبری و پرچم فراتری از موسوی و کروبی و صدای ا‌لله اکبر و "موسوی رایم را پس بگیر" و مرگ بر دیکتاتور" و غیره بر آن حاکم نبود پا به پای" سازش"، "عقب نشینی" و در نظر گرفتن "منفعت نظام" این جناح که همراه بود با سرکوب وحشیانه اعتراضات، این اوضاع نیز فروکش کرد. کشاندن مردم کردستان به پای این تحرک و همراهی با فراخوانهای موسوی و کروبی تلاش و اقدام مجدد و زبونانه آن دسته از نیروهای بی خاصیت بورژوا - ناسیونالیست کرد بود که آز آنها نام بردم. علاوه بر آنها سازمان قومی و اپورتونیست عبدڵله مهتدی نیز که قبلا طرفدار "تحریم" بود با یک چرخش که فکر میکرد به نان نوایی در پرتو موسوی و کروبی خواهد رسید به صف همقطاران "اصلاح طلب" خود، موسوی و کروبی پیوست و به همراه جریانات داخل از مردم کردستان خواستند به "اعتراضات مردم ایران" بپیوندند و همگی خواهان اعتصاب عمومی در کردستان شدند. خوشبختانه این بار نیز به همت تلاش ما و هوشیاری مردم آزادیخواه کردستان پروژه و فراخوانشان به گل نشست و مردم کردستان به حق به آنها پاسخ منفی دادند. بدین ترتیب جمهوری اسلامی و جناحهای آن و حامیان بورژوای کرد آنها قبل و بعداز نمایش انتخابات جز رسوائی و شکست چیزی نصیبشان نشد.
میخواهم تاکید کنم در جریان این رویداها در کردستان به دلایلی که اشاره شد نه تنها شاهد حفظ صف مستقل سرنگونی طلبی کلیت حکومت اسلامی با موسوی و احمدی نژاد و همه طیف های آن بوده و هستیم که اتفاقا این وقایع صف آزادیخواهی و کمونیزم و صف ناسونالیسم کرد را بیش از پیش قطبی کرد. برای مردم، همراهی و همکاری این جریانات، به عنوان نماینده و سازمانهای سیاسی سرمایه داران کرد با این وآن پروژه و شاخه از جمهوری اسلامی روشنتر گردید. این شرایط جدید، موقعیت و و ظایف ویژه تری را در دستور کار ما و کارگران و آزادیخواهان جامعه کردستان قرار خواهد داد. باید آگاهانه و فعالانه به استقبال آن رفت.

پرتو: سلام زیجی شما مسئول گارد آزادی هستید، فکر میکنید این شرایط چه تاثیری روی اهمیت سازماندهی و فعالیت گارد دارد؟
سلام زیجی: به هر درجه ای که اوضاع سیاسی ایران و کردستان حاد و بحرانی تر می شود طبقه کارگر و جنبش آزادیخواهی و کمونیستی به وجود سازمانی چون گارد آزادی نیاز مبرم تری پیدا خواهد کرد. تا زمانی و به هر درجه ای که جمهوری اسلامی بازوی زور و نظامی و سرکوب را بر علیه مردم بکار گیرد و تا زمانی که در کردستان سیاست با اسلحه قاطی است و احزاب قومی در آن مسلحند و جامعه تشنه آزادی نگرانند از وجود اوباش مختلف مسلح، کارگران و کمونیستها و آزادیخواهان متنفر از این رژیم ناچارند و باید سازمان دفاع از امنیت خود و مردم مبارز را تشکیل دهند. به نیروی ملیتانت و مسلح قدرتمند توده ای و آزادیخواهانه خود باید متکی باشند. این حقایق گارد را به نیاز غیر قابل اجتناب جامعه تبدیل کرده است. این ضرورت و نیاز سالها است جلو ما و جامعه قرار گرفته است. گارد آزادی آن ضرورتی است که مردم به ویژه جوانان دختر و پسر در کردستان با تعجیل باید در پیوستن به آن و ایجاد واحدهای متعدد گارد در شهر و روستا در تلاش و جستجو باشند. گارد آزادی سازمان و سنگری است برای دفاع از دستاوردها و پیشروی های صف آزادیخواهان در جامعه. نیرویی است که اگر بدرستی در دسترس قرار بگیرد و مردم با آن بدرستی آشنائی پیدا کنند چنان گسترش پیدا خواهد کرد که هیچ جانور اسلامی و هیچ کانگستر قومی جرات دست درازی به صف تظاهرات و اعتصاب و آزادی و امنیت طبقه کارگر و محرومان جامعه را نخواهد داشت. این یعنی قدرت مردم، قدرت کارگر و آزادیخواهان در مقابل سرمایه داران "ملیتهای" مختلف و نیروهای سرکوبگر آنها.
هر جوان و فرد آزاده ای که بخواهد از دست حاکمیت جنایتکارانه سی ساله اسلامی، از فرهنگ و قوانین و سنن پوسیده اسلامی و قومی خلاصی یابد و برای آینده آزاد، مرفه و خوشبخت مبارزه کند یکی از آن مکانیزمهای سازمانیابی مهمی که باید در آن گرد هم آید و متشکل برای اهدافش تلاش کند گارد آزادی است. باید از سنت رایج "پیشمرگایتی" در کردستان دوری جست. در کردستان سنت موجود پیشمرگایتی متکی به افق و سیاستهای غیر انقلابی و بورژوایی چنین احزابی میباشد که جدیدترین نقش و عملکرد و اهداف آنها را دراین دوره مردم یک بار دیگر در جریان نمایش انتخاباتی جمهوری اسلامی از نزدیک تجربه کردند. این سنت و شکل مبارزه به همراه احزاب آن برابر با سنت وسیاستهای ضد آزادیخواهانه کارگران و زحمتکشان جامعه بوده و هست. اهداف این جنبش و سنت قومی و حامی سرمایه داران همواره سرنوشت و اهداف مبارزاتی مردم را با ناکامی و شکست و به بیراهه بردن روبرو کرده و میکند. اگر پرده خرافه قومی که کل این سناریو را استتار کرده است کنار بزنید و عوامل و بهانه های آن حل وپاسخ داده شود چهره عوامفریبی آنها درست مانند عراق بیش از پیش عریان خواهد شد. اینها مدتها است به سنت اجتماعی و مدرن و اهداف واقعی جامعه و کارگر و زحمتکش کردستان بی ربط شده اند. منشا گارد آزادی از اهداف غیر قومی و غیر دینی و تماما سکولار،برابری طلبانه و کارگری و سوسیالیستی سر چشمه میگیرد. درست در نقطه مقابل سنتها و اهداف ناسیونالیستی قرار دارد. و بطور خاص در کردستان بنا به دلایلی که بارها شخصا آن را توضیح داده ام حزب ما، کمونیستها ، کارگران، زنان و جوانان مبارز و آزادیخواه به وجود نیروی مسلح بسیار قدرتمند جنبش خود نیاز دارد که عدم توجه به آن در نهایت به معنی خود را دست و پا بسته تحویل دادن به جنبشها و احزاب ارتجاعی قومی و مذهبی و ضد کارگری و ضد آزادیخواهی خواهد بود. پیوستن به گارد و ایجاد گسترده واحدهای گارد آزادی یک امر حیاتی جنبش کمونیستی وآزادیخوهان جامعه کردستان است.

شکل سازمان یابی گارد نیز روشن است. در محلات شهر ، محل کار، مدارس، روستا، سربازخانه ها و کلوبهای جوانان که هر سه تا پنج نفری که همدیگر را مدتها است میشناسند و قابل اعتماد یکدیگرند میتوانند دور هم جمع شوند و یک واحد گارد را تشکیل دهند و با تعیین مسئول و نامی برای آن فورا خود را به ما معرفی و فعالیت متشکل خود را در گارد شروع نمایند. این واحدها منفصلند و هیچ ارتباط و پیوندی با هیچ واحد دیگری از گارد در شهر و مکان دیگر و یا هیچ بخش دیگری از نهادهای اجتماعی و سازمانهای حزبی و غیر حزبی ندارند و نباید داشته باشند. از طرق مختلف میتوانند با ما تماس بگیرند. این ارتباط از طریق تلفن و انترنت نباید صورت گیرد چون تعقیب حتمی و ریسک امنیتی ایجاد خواهد کرد. بعداز اولین تماس با ما در هماهنگی با هر واحدی نوع و چگونگی ادامه فعالیتها را تعیین و تداوم خواهیم داد. تلاش برای بالا بردن هوشیاری مردم در مقابل روندهای سیاسی و پروژه های جمهوری اسلامی و همچنین سیاستها ی قومپرستانه نیروهای بورژوا- قومی کرد و مقابله با آن و تبلیغ و فرخوان به پیوستن به گارد از اهم کار فعالین گارد آزادی است.میتوان در اشکال متنوع این امر را به پیش برد. در عین حال مسلح شدن و زمینه سازی و آمادگی برای مسلح شدن در اسرع وقت از فوریترین تلاش آن بخش از واحدهای گارد است که قابلیت، تمایل و آمادگی مسلح شدن را همین امروز در کردستان را دارند. فعالیت واحدهای مسلح گارد و نوع حضور و فعالیت آنها تنها با اجازه و در هماهنگی با ما مجاز میباشد! ارسال منظم اخبار و حفظ تماس منظم با ما و رعایت اکید نکات امنیتی که به آنها ابلاغ میشود و همچنین پرهیز از هر نوع حضور و فعالیت مسلحانه خودسرانه بدون اطلاع قبلی و توافق ما شروط اولیه تداوم فعالیت آنها بعنوان عضویت در سازمان گارد محسوب میشود.
خلاصه کنم گارد آزادی متعلق به صف مردمی است که برای سرنگونی کل بساط اسلامی مبارزه میکند. متعلق به جنبش آزادیخواهانی است که از تفرقه و نفرت قومی و مذهبی و احزاب حامی این خرافات بیزارند. متعلق به کارگران و زنان و جوانانی است که میخواهند در مقابل ارتجاع و سرمایه داران بازوی مسلح و سازمان دفاع از امنیت خود را سازمان دهند.
از این نظر همانطوری که گفتم اوضاع سیاسی امروز ایران و روندهای آتی بیش از پیش به سازماندهی فوری، گسترده و قدرتمند گارد آزادی نیاز دارد. یکی از تجربه های دوره اخیر برای کمونیستها و کارگران در پی کشمکشهای دوره اخیر این بود که حضور چشمگیر گارد وخلا قدرت گارد آزادی کاملا مشهود بود. همانطوری که خلا صف متحد میلیونی کمونیستها و کارگران مستقل و متحد در مقابل موج سبز و سیاه رژیم را شاهد بودیم. و بلاخره خلا یک حزب بزرگ متکی به این جنبشها و ابزارها. در مقابل صف متحد "چپ و راست" همنوا با جناحهایی از رژیم و همچنین در برابر کلاهبرداری و پروژه های رژیم بر علیه مردم دراین دوره تنها بودیم و زیاد زورمان نرسید. برای تنها نماندن و اعمال قدرت و نفوذ باید کل قدرت و نیرو جنبش خفته کمونیستی و کارگری را به میدان آورد و موانع و توهمات موجود را کنار زد. همه این کمبودها را باید بزودی رفع کرد. این امر فوری هر انسان مبارز و آگاه به منافع طبقاتی و آزادیخوانه خود باید باشد. میتوان گارد آزادی را بعنوان یکی از ابزارهای مهم این تلاش وسیعا سازمان داد و در دستور کار کمونیستها و انقلابیون قرار بگیرد. جوانان را به پیوستن به آن فرامیخوانم.

پرتو: وظایف کمونیستها را در دوره حاضر چگونه میبنید؟

سلام زیجی: برای پاسخ جامع به آن باید به ابعاد متعددی پرداخت. اما تا جایی که به نقش، تاثیر گذاری و تعجیل وظایف این دوره بر میگردد به سه چهار محور اصلی و تعیین کننده اشاره خواهم کرد:جمهوری اسلامی و جناحهای آن آمدند سناریویی را تحت عنوان "انتخابات" به جامعه تحمیل کردند. در این رویداد و به ویژه پس از اعلام "نتایج"آن به فراخوان موسوی و حامیانش مردم زیادی بیرون ریختند و پرچم سبز و الله اکبر را برداشتند و خواهان "ابطال انتخابات" شدند. اپوزیسیون هم حرکتهایی که به فراخوان موسوی و "اصلاح طلبان" شکل گرفت را به نام" انقلاب" و "جنبش سرنگونی" بخورد مردم، یا حداقل بخورد اعضایشان دادند. در این دوره بخشی از جمهوری اسلامی و جناحی از نیروهای حامی سرمایه در ایران در پرتو جنگ واقعی درونی نظامشان در پوشش "انتخابات" موفق شدند نه تنها مردم زیادی را به بیراهه ببرند و انسانهای شریفی را قربانی اهداف ارتجاعی خود کنند که موفق شدند بخش عمده اپوزیسیون به ویژه بخش چپ را نیز به تاریخ و نقش و نگاه ضد کارگری و ضد کمونیستی حزب توده و اکثریت نزدیک و هم ساز کنند و دنبال پرچم "اصلاحات" خود به صف شان کنند. نیروهای چپ و "کمونیست" همسو با "جنبش سرنگونی" این دوره موسوی و کروبی در خطیرترین دوره حیات سیاسی ایران به چشم حقیقت و کارگران و مردم سرنگونی طلب خاک پاشیدند. عملا یک بار دیگردر منجلاب یک سیاست دست راستی و پوپولیستی فرو رفتند. ما باید تاوان سیاست این نوع کمونیزم ملی و بورژوائی را یک دور دیگر تحمل و تقبل کنیم. مانند سال 57 باید از نو ویک بار دیگر کمونیزم ما، کمونیزم مارکس و منصور حکمت به جنگ تحریفات و نقش سرویس دهنده این چپ به بورژوازی برود و کارگران را ترغیب به دوری از آنها کنیم. جامعه و ‌هم طبقه ای های خود را بیش از پیش به کمونیزم مارکس و حکمت فراخوان بدهیم و تلاش سختی را برای خود در دستور بگذاریم.
- به نظر من اولین وظیفه هر کمونیست و کارگر آگاهی است که ابتدا این حقایق ساده فوق را برای خود روشن کرده باشد و با صدای بلند بر پوچی تمام نیروهای اپوزیسیون داخلی و خارجی حامی "شرکت در انتخابات" و بعد حامی و دنباله رو "جنبش سبز" موسوی تاکید کنند و توهمات باقی مانده پیرامون آنها را با جدیت و روشنی کنار بزنند. رسوا کردن اینها و تقویت آگاهی و عدم اعتماد مردم آزادیخواه به آنها در کردستان اولویت کار هر کمونیست و آزادیخواهی در این دوره است. "کمونیستها و چپهایی" هم که به همین مرداب فرو رفتند باید بعنوان کمونیستهای `قلابی و همساز با جریان حزب توده و اکثریت شناسانده شوند و عملکرد و سیاستهای حزب کمونیست کارگری-حکمتیست را در طول تمام این دوره که بر علیه کلیت رژیم بود و مردم را فراخوان داد زیر پرچم سبز موسوی و سیاه احمدی نژاد نروند، و بر صف مستقل آزادی و برابری تاکید کنند، حیاتی است به آگاهی،سیاست و پرچم کل جامعه به ویژه کارگران تبدیل شود. این سیاست و این حزب شایسته بهترین استقبال و محبوبیت است. وظیفه مبرم هر کمونیستی است که تلاش کند هر چه بیشتر مردم متوهم را از زیر آوار پرچم و جنگ جناهای رژیم بیرون بیاورد. باید به این بخش از مردم قبولاند که امید به کوچکترین پیشرفت در دل کشمکش جناحهای رژیم پوچ است. سی سال است این حقیقت اثبات شده است.
- تلاش بسیار مهم و حیاتی دیگر ما باید متمرکز شود روی خصلت طبقاتی مبارزه کارگران و خود آگاهی طبقاتی و اتحاد صفوف طبقه کارگر. اینکه میبایست و باید در چنین روندهای سیاسی روی پای خود و منافع مستقل طبقاتی خود استواربود. تقویت و حاکم کردن افق و اهداف روشن مبارزاتی بر علیه رژیم به مثابه دولت سرمایه داری ایران برای جنبش ما حیاتی است. باید متحد کننده بود و راه تفرقه و سکتاریسم و تلاشهای ضد کمونیستی گرایشات سازشکار و حامی این و آن بخش از سرمایه داری و جناحهای دولتی را حداقل در صفوف پیشروان خود باید مسدودکرد. دخالت در سیاست، متشکل شدن و متکی به مجامع عمومی خود و اینکه در چنین روزهایی باید بیانیه و منشور مستقل خود را بر علیه هر دو جناح رژیم و کل بورژوازی حاکم منتشر کرد ازاهم کار و خصلت یک جنبش خود آگاه کارگری و سوسیالیستی است. متاسفانه این دوره در این سطح این اتفاق صورت نگرفت. این حلقه کلیدی ضعف کارگر وکمونیزم در ایران و کردستان است که نباید هیچگاه از دستور کار کمونیستها و فعالین سوسیالیست طبقه کارگر خارج شود. تجربه رویدادهای اخیر یک بار دیگر ما کمونیستها و فعالین پیشرو کارگری را ملزم و متعهد به رفع سریع این زخم وشکاف بزرگ در صفوف جنبش طبقاتی مان میکند.
- وظیفه و درس سوم برای هر کارگر و کمونیستی سازمان وحزب است. این درد امروز نیست. اما این دوره یکبار دیگر نشان داد طبقه کار بدون حزب کمونیستی خود قادر به ایفا هیچ نقشی در پیشبرد امر طبقاتی و رسالت تاریخی خود نخواهد شد. توان کوبیدن مهر خود بر رویداهای مهم جامعه را نخواهد داشت. رهبران سوسیالیست طبقه کارگر ایران در غیاب حزب کمونیستی و کارگری و افق روشن طبقاتی هیچگاه قادر نخواهند بود این شریفترین طبقه و انسانهای کره خاکی را یک قدم بسوی آزادی، برابری و نابودی سرمایه داری هدایت و رهبری کنند. تا کی باید ما تمام نیازمندیهای دنیا را تولید کنیم و همزمان جز محرومترین و سرکوب شدگان و آلت دست و حامیان رنگا رنگ همین جهان کثیف باشیم؟ تا کی مفتخوران و استثمار کنندگان بر ما حاکم باشند و ما ساکت و مخالف نسل اندر نسل بی آزار؟ تا کی اوباش اسلامی و جناحهای آن، این و آن بخش سرمایه داری، این و آن رهبر روشنفکر ناراضی طبقه مرفه و این و آن رهبر پوچ ملی ما را ازصف مستقل و متحد خود و آگاهی طبقاتی و برخورداری از حزب کمونیستی و کارگری خود و از اتکا به مارکس و لنین و منصور حکمت محروم کنند و دورنگا ه دارند؟ چند بار دیگر باید طبقه ما را دنبال پرچم و اهدافهای ضد کارگری ملی، اسلامی، اصلاح طلبانه و نخود سیاه بفرستند؟. تا کی ما را بدست خودمان بگور بسپارند؟ مگر قرار نبود و نیست که این ما کارگران و کمونیستها هستیم که گورکن نظام توحش سرمایه داری باشیم؟
اینها درد و زخم و شکاف عمیق و بزرگ ما است که به طبقه ما تحمیل شده است و باید عمیقا به آن توجه کرد. این درد بنظر من قبل از هر چیز ریشه درعدم حضور گسترده رهبران کارگری و طبقه کارگر در حزب کمونیستی و کارگری خود را دارد. بردن این حقیقت ساده به میان کارگران و تلاش خستگی ناپذیر برای متحزب شدن و جلب کارگران به احزاب کمونیستی خود، حزب کمونیست کارگری- حکمتیست ، مبرمترین وظیفه هر کمونیست و کارگری است که براستی برای سرنگونی رژیم و برای انقلاب واقعی کارگران و برای نابودی سرمایه داری و برای جامعه آزاد و برابر و مرفه مبارزه میکند.
- و بلاخره کمک به تشکیل واحدهای گارد آزادی در کردستان بنظرم چهارمین کار مهم کمونیستها و انسانهای مبارز در این دوره است. قبلا بر ضرورت آن تاکید کردم و لازم به تکرار آن نیست. در پایان مردم کردستان و کارگران و همه آزادیخواهان را فرامیخوانم به حزبی که در دوره آشفته اخیر نیز یک بار دیگر صف مستقل و اهداف ومنافع کارگران و زحمتکشان را در مقابل ارتجاع نمایندگی کرد به پیوندند. به حزب کمونیست کارگری- حکمتیست به پیوندید!

سلام زیجی
15 تیر 88
2009-07-06
kkgardazadi@gmail.com
s_zijji@yahoo.se

Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Delicious :: Digg :: Stumbleupon :: Furl :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed


0 نظرات:

ارسال یک نظر

برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.

 

Copyright © 2009 www.eshterak.net