یکی از نتایج احتمال حمله نظامی آمریکا به عراق و اشغال نظامی این کشور موجب رشد جریانات پوسیده قومپرست و ناسیونالیست و فدرالیست قومی در ایران گردید که در آرزوی عراقیزه کردن جامعه ایران سر برآوردند. جریاناتی مانند سازمان زحمتکشان در کردستان، جبهه دمکراتیک الاحواز، قومپرستان آذربایجان و جریانات ارتجاعی در بلوچستان اساسا حاصل اشغال نظامی عراق توسط آمریکا هستند که هرکدام روزهای طلایشان در آرزوی ایفای نقشی مانند جلال طالبانی، نوری مالکی، عبدول حکیم، سیستانی و مقتداصدر و ... بود.
اکنون که این جریانات بدنبال شکست نظامی آمریکا در عراق در بن بست استراتژیک بسر میبرند، دکان خود را هر طور شده باید باز نگاه بدارند، از جمله بر طبل قوم پرستی فاشیستیشان بکوبند.
اخیرا فردی بنام ابو اخلااص احوازی سربه جریان قومپرست الاحواز طی مطلبی کوتاه که در وب سایت الا حواز موجود است به نقد گزارش سالانه سازمان دفاع از حقوق بشر ایران با عنوان: "گزارش سالانه سازمان دفاع ازحقوق بشر ایران و مسئله ملیتهای غیر فارس" پرداخته و باگله و کنایه از عدم اشاره گزارش به نقض حقوق اقلیتهای قومی در ایران انتقاد کرده است.
هدف من جواب به نقد این فرد به گزارش سازمان مزبور نیست، هدف من نشان دادن کینه توزی این جریان قوم پرست با مبارزات سرنگونی طلبانه اقشار مختلف جامعه و ضدیتشان با جنبش کارگری، جنبش برابری طلبی زنان و جنبش کمونیستی و همسویشان با منافع جمهوری اسلامی است. در بخشی از مطلب چنین آمده است:
"..اما در گزارش سالانه که توسط فعالان حقوق بشر در ایران منتشر شده بود جای تعجب دارد که در ان ذکری از ملتهایی که در این جغرافیای به اصطلاح ایران می باشند یادی نمی شود در حالی همه می دانیم طی سال گذشته جلادن جمهوری اسلامی فعالياتهاي ملی ملت عرب احواز , بلوچ و ترک اذربایجان جنوبی و ملت کرد رابشکل فجیعانه ای سرکوب نمودند ."
اینکه رژیم جنایتکار اسلامی حقوق مردم را درایران برسمیت نمیشناسد جای تردیدی نیست! اما اینکه جریانات پوسیده و قوم پرست بعنوان نماینده رفع ستم ملی که در 4 الی 5 سال گذشته سر برآوردند خاک پاشیدن به چشم واقعیات است! ماهیت و منافع اصلی این جریانات حفظ نظام نابرابری سرمایه داری ایران است و اگر هرکدام از این جریانات از طرف جمهوری اسلامی بعنوان استاندار و پاسبان محل خود گمارده شوند آنگاه اینها هیچ مشکلی با جمهوری اسلامی نخواهند داشت و به تمام استراتژیشان دست یافته اند و به سرکوب طبقه کارگر، جنبش برابری طلبانه زنان و جوانان اقدام خواهند کرد.
نفرت این جریا ن از انقلاب مردم در سال 57 و جعل تاریخ مبارزات جنبش کمونیستی ناشی از نگرانی بقای خود در آینده است. در بخشی از مطلب چنین آمده است:
"..در واقع این ملل تحت اشغال فارسها ((کردها و بلوشها و اعراب و ترکمن و اذریها ))در مدت گذشته به جز ستم و زور و حق خوری در حق خود ندیدند و همیشه این فارسها سعی در سرقت مبارزات انها به نفع خود بودند و هستند .این ملل ستم دیده در سال 57 که به شکل قوی و فعال در انقلاب شرکت کرده بودند به امید اینکه به حقوق ملی خود برسند ولی هر چه شد بر خلاف انچه انتظار داشت اتفاق افتاد وهمه از چپ و راست و مدنی و سکولار و اسلامی به بهانه وحدت ملی و وحدت ارضی ایران به جان ملتهای غیر فارس افتادند و ما هرگزجنایت رژیم در محمره و کردستان و در ترکمنستان جنوبی را فراموش نخواهیم کرد . ان جنایاتی که چپها واسلامیها در ان شریک بودند."
قومپرستی این جریان ارتجاعی تا حدی است که اگر میتوانستند هر عشیره ای را در چهار گوشه ایران بعنوان ملت تحت ستم قالب میکردند تا جنگ ملی و پاکسازی قومی راه اندازی کنند
برای یک لحضه تصور کنید اگر این جریان قوپرست تنها یک روز شهربانی شهر اهواز را در دست بگیرند، چگونه به اعتصاب و اعتراض کارگران لوله سازی اهواز که در مقابل احمدی نژاد به اعتراض نشسته بودند برخورد خواهند کرد؟ به کارگران شرکت نفت چگونه برخورد میکنند؟ به کارگران هفت تپه چه میگفتند؟ به زنان برابری طلب این شهر چکار میکنند؟ چگونه به خواست جوانان پاسخ میدادند؟ آیا جنگ قومی در خیابانهای اهواز را برای پاکسازی غیر عرب راه اندازی نخواهند کرد؟
بی تردید تفکراین جریانات بورژوایی، ارتجاعی و قومپرست ایجاد فلاکت و جهنمی بمراتب بدتر نمیبود و چیزی جز پاکسازی قومی براه انداختن در ایران در نقشه و مخیله ندارند.
به نگرانی این جریان از مبارزات مردم ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی و به خواست جنبش برابری طلبانه زنان توجه کنید:
"مبارزان ملت فارس برای رهائی از دیکتاتوری و تغییر رژیم مبارزه می کنند , برای حقوق برابر زن و مرد .البته این مبارزات جای تقدیر دارد ولی مبارزه برای تغییر رژیم با مبارزه برای رسیدن به حقوق ملی و انسانی و برای رسیدن به حق تعیین سرنوشت فرقهای عمیقی دارد که ازچشمان فعالانه حقوق بشر ایران دور نگه داشته شده یا دوستان خود را به نادانی میزنند ."
از نظر این جریان، مبارزات طبقه کارگر، جنبش برابری طلبانه زنان و جنبش دانشجویی و اقشار مختلف جامعه برای سرنگونی رژیم جنایتکار اسلامی و یا بدست آوردن مطالباتشان اهمیتی ندارد و مهم نیست چون مسئله قومی این عالی جنابان حل نشده است!؟
اما سرنوشت این جریانات ارتجاعی به یمن سطح آگاهی مردم ایران و اوضاع سیاسی ایران و موقعیت شکست خورده آمریکا در عراق روبه نابودی است کارگران و دانشجویان کمونیست ومردم آزادیخواه با به زیر کشیدن رژیم اسلامی و برقراری آزادی و برابری پرونده این جریانات ارتجاعی و پوسیده را در چهار گوشه ایران باید ببندند..
رضا کمانگر
11 فروردین 1388
http://www.r-kamangar.com/
اکنون که این جریانات بدنبال شکست نظامی آمریکا در عراق در بن بست استراتژیک بسر میبرند، دکان خود را هر طور شده باید باز نگاه بدارند، از جمله بر طبل قوم پرستی فاشیستیشان بکوبند.
اخیرا فردی بنام ابو اخلااص احوازی سربه جریان قومپرست الاحواز طی مطلبی کوتاه که در وب سایت الا حواز موجود است به نقد گزارش سالانه سازمان دفاع از حقوق بشر ایران با عنوان: "گزارش سالانه سازمان دفاع ازحقوق بشر ایران و مسئله ملیتهای غیر فارس" پرداخته و باگله و کنایه از عدم اشاره گزارش به نقض حقوق اقلیتهای قومی در ایران انتقاد کرده است.
هدف من جواب به نقد این فرد به گزارش سازمان مزبور نیست، هدف من نشان دادن کینه توزی این جریان قوم پرست با مبارزات سرنگونی طلبانه اقشار مختلف جامعه و ضدیتشان با جنبش کارگری، جنبش برابری طلبی زنان و جنبش کمونیستی و همسویشان با منافع جمهوری اسلامی است. در بخشی از مطلب چنین آمده است:
"..اما در گزارش سالانه که توسط فعالان حقوق بشر در ایران منتشر شده بود جای تعجب دارد که در ان ذکری از ملتهایی که در این جغرافیای به اصطلاح ایران می باشند یادی نمی شود در حالی همه می دانیم طی سال گذشته جلادن جمهوری اسلامی فعالياتهاي ملی ملت عرب احواز , بلوچ و ترک اذربایجان جنوبی و ملت کرد رابشکل فجیعانه ای سرکوب نمودند ."
اینکه رژیم جنایتکار اسلامی حقوق مردم را درایران برسمیت نمیشناسد جای تردیدی نیست! اما اینکه جریانات پوسیده و قوم پرست بعنوان نماینده رفع ستم ملی که در 4 الی 5 سال گذشته سر برآوردند خاک پاشیدن به چشم واقعیات است! ماهیت و منافع اصلی این جریانات حفظ نظام نابرابری سرمایه داری ایران است و اگر هرکدام از این جریانات از طرف جمهوری اسلامی بعنوان استاندار و پاسبان محل خود گمارده شوند آنگاه اینها هیچ مشکلی با جمهوری اسلامی نخواهند داشت و به تمام استراتژیشان دست یافته اند و به سرکوب طبقه کارگر، جنبش برابری طلبانه زنان و جوانان اقدام خواهند کرد.
نفرت این جریا ن از انقلاب مردم در سال 57 و جعل تاریخ مبارزات جنبش کمونیستی ناشی از نگرانی بقای خود در آینده است. در بخشی از مطلب چنین آمده است:
"..در واقع این ملل تحت اشغال فارسها ((کردها و بلوشها و اعراب و ترکمن و اذریها ))در مدت گذشته به جز ستم و زور و حق خوری در حق خود ندیدند و همیشه این فارسها سعی در سرقت مبارزات انها به نفع خود بودند و هستند .این ملل ستم دیده در سال 57 که به شکل قوی و فعال در انقلاب شرکت کرده بودند به امید اینکه به حقوق ملی خود برسند ولی هر چه شد بر خلاف انچه انتظار داشت اتفاق افتاد وهمه از چپ و راست و مدنی و سکولار و اسلامی به بهانه وحدت ملی و وحدت ارضی ایران به جان ملتهای غیر فارس افتادند و ما هرگزجنایت رژیم در محمره و کردستان و در ترکمنستان جنوبی را فراموش نخواهیم کرد . ان جنایاتی که چپها واسلامیها در ان شریک بودند."
قومپرستی این جریان ارتجاعی تا حدی است که اگر میتوانستند هر عشیره ای را در چهار گوشه ایران بعنوان ملت تحت ستم قالب میکردند تا جنگ ملی و پاکسازی قومی راه اندازی کنند
برای یک لحضه تصور کنید اگر این جریان قوپرست تنها یک روز شهربانی شهر اهواز را در دست بگیرند، چگونه به اعتصاب و اعتراض کارگران لوله سازی اهواز که در مقابل احمدی نژاد به اعتراض نشسته بودند برخورد خواهند کرد؟ به کارگران شرکت نفت چگونه برخورد میکنند؟ به کارگران هفت تپه چه میگفتند؟ به زنان برابری طلب این شهر چکار میکنند؟ چگونه به خواست جوانان پاسخ میدادند؟ آیا جنگ قومی در خیابانهای اهواز را برای پاکسازی غیر عرب راه اندازی نخواهند کرد؟
بی تردید تفکراین جریانات بورژوایی، ارتجاعی و قومپرست ایجاد فلاکت و جهنمی بمراتب بدتر نمیبود و چیزی جز پاکسازی قومی براه انداختن در ایران در نقشه و مخیله ندارند.
به نگرانی این جریان از مبارزات مردم ایران برای سرنگونی جمهوری اسلامی و به خواست جنبش برابری طلبانه زنان توجه کنید:
"مبارزان ملت فارس برای رهائی از دیکتاتوری و تغییر رژیم مبارزه می کنند , برای حقوق برابر زن و مرد .البته این مبارزات جای تقدیر دارد ولی مبارزه برای تغییر رژیم با مبارزه برای رسیدن به حقوق ملی و انسانی و برای رسیدن به حق تعیین سرنوشت فرقهای عمیقی دارد که ازچشمان فعالانه حقوق بشر ایران دور نگه داشته شده یا دوستان خود را به نادانی میزنند ."
از نظر این جریان، مبارزات طبقه کارگر، جنبش برابری طلبانه زنان و جنبش دانشجویی و اقشار مختلف جامعه برای سرنگونی رژیم جنایتکار اسلامی و یا بدست آوردن مطالباتشان اهمیتی ندارد و مهم نیست چون مسئله قومی این عالی جنابان حل نشده است!؟
اما سرنوشت این جریانات ارتجاعی به یمن سطح آگاهی مردم ایران و اوضاع سیاسی ایران و موقعیت شکست خورده آمریکا در عراق روبه نابودی است کارگران و دانشجویان کمونیست ومردم آزادیخواه با به زیر کشیدن رژیم اسلامی و برقراری آزادی و برابری پرونده این جریانات ارتجاعی و پوسیده را در چهار گوشه ایران باید ببندند..
رضا کمانگر
11 فروردین 1388
http://www.r-kamangar.com/
::
::
::
::
::
::
::
::
::
::
::
::
0 نظرات:
ارسال یک نظر
برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.