سال ۲۰۰۹ را بیش از همه سالی میشناسند که سقوط سیاسی و اجتماعی در پی بحران سرمایهداری جهانی بر صدها میلیون کارگر در سراسر جهان تاثیرات چشمگیر گذاشت.
اما سال با اشغال وحشیانه غزه به دست اسرائیل آغاز شد. میلیونها نفر ناظر بودند که ارتش اسرائیل عازم جنگی به شدت یک طرفه علیه فلسطینیان شد. حداقل ۱۴۰۰ فلسطینی به قتل رسیدند و تنها ۱۳ اسرائیلی کشته شدند. چهار نفر از این افراد به دست آتش باصطلاح «دوستانه» کشته شدند گرچه مسلما فلسطینیها فکر نمیکنند این اصطلاح خیلی هم دوستانه باشد. اشغال به تظاهراتهای تودهای دامن زد که این واقعیت را نشان میدهد که در جهان اینترنت و اخبار ۲۴ ساعته٬ پنهان کردن جرایم امپریالیسم از همیشه دشوارتر است.
اما البته که قرار بود با آغاز دوره باراک اوباما همه چیز تغییر یابد. احتمالا درست است بگوییم که در تاریخ آمریکا هیچ رپیس جمهوری (نه حتی جان اف کندی) در حالی وارد سمت خود نشده که این همه مردم به او امید دارند. بسیاری از آن جاهطلبیها و انتظارات در چند ماه گذشته٬ در حالی که میزان بیکاری در آمریکا به ۱۵.۱ میلیون نفر رسیده است٬ خبیثانه کنار گذاشته شده. تا آنجا که از آخرین انتخابات معلوم است٬ «حزب یاس» باز هم دارد رشد میکند.
بحران بانکی
عواقب بحران بانکی خود را به صورت رکود نشان دادهاند. چنانکه در جای دیگر هم توضیح دادهایم غرش کوه وسوویوس در سال ۷۹ پس از میلاد شهر پمپئی را نابود نکرد. این فوران متعاقب خاکستر بود که مردم را خفه کرد. در سراسر جهان٬ شرکتها چون کاه فرو ریختهاند. در بریتانیا بیکاری به ۳ میلیون نفر میرسد و غمانگیز اینجا است که ۱ میلیون نفر از اینها جوانانی زیر ۲۵ سال هستند. اما این پایان کار نیست و سال آینده این میزان میتواند به ۴ میلیون برسد. چنانکه انتظار میرود ارقامی مثل این احساس گرم و عاشقانهای نسبت به دولت ایجاد نمیکند و مشکلات «کارگر نو» (۱) در انتخابات محلی و اروپایی ماه ژوئن تنها بالا گرفت. نواحی بزرگی که قبلا پایگاههای حزب کارگر بودند اکنون با پیروزیهای محافظهکاران و لیبرال دموکراتها خطوط کمرنگ آبی و زرد پیدا کردهاند. بوی تعفن خصوصیسازی در این حوزهها بیشتر یادآور بدبختیهای زمان تاچر است. مارس امسال ۲۵ سال از آغاز اعتصاب معدنچیان گذاشته است و این یادآوری به موقعی است که پیروزی سراسری محافظهکاران واقعا چه معنایی برای کارگران خواهد داشت.
ستاره بخت «کارگر نو» رو به زوال است. روزنامهی سانِ مردوک دیگر پرچم محافظهکاران را بر افراشته و روزهایی که تونی بلر و مندلسون نقل مجلس سردبیران و روسای نیوز اینترنشنال بودند خیلی وقت است تمام شده. افتضاح مخارج نمایندگان مجلس گرچه بر تمام احزاب اثر گذاشت اما لاجرم بیشتر «کارگر نو» را به عنوان حزب در دولت بیاعتبار ساخت.
این شرم ابدی بلر٬ براون و «کارگر نو» است که دهها و حتی صدها هزار رایدهندهی کارگری در حال حاضر اصلا پای صندوق رای هم نمیروند. هر چه باشد راستِ حزب ۱۲ سال را با اکثریت پارلمانی عظیم در اختیار داشته اما بلر و براون نه تنها چیزی از ثروتمندان نگرفتهاند که بسیاری از کارگران را بخاطر سیاستهای پروبیزینس خود نومید ساختهاند. اقلیتی از کارگران یاسزده به برنامهی نژادپرستانه «حزب ملی بریتانیا» (BNP) روی آوردهاند. گریفین و یک نامزد دیگر این حزب موفق شدهاند به پارلمان اروپا راه بیابند اما بیشترین نکته قابل توجه در آن انتخابات میزان غیبت بود. برنامه رفورمیستی ناسیونالیستیِ کارزار «نه به اتحادیه اروپا» (NO2EU) که حزب کمونیست بریتانیا و حزب سوسیالیست عرضه کردند رای چندانی نگرفت و این ثابت میکند که مبارزه درون جنبش رسمی کارگری برای برنامهای سوسیالیستی میانبر ندارد. این برنامهی سوسیالیستی در ضمن برای به چالش کشیدن «حزب ملی» و روانه کردن آن نیز ضروری است. در ماه نوامبر در گلاسگو با کارزار علیه «اتحادیه دفاع اسکاتلندی» بارقههایی از این رویکرد رزمنده را دیدیم.
اما علیرغم فقدان جنبش در جبههی سیاسی٬ کارگران در عوض به سمت مبارزه صنعتی حرکت کردهاند. نکته قابل توجه در سال ۲۰۰۹ ظهور مجدد اشغال کارخانه در بریتانیا بوده است. خوانندگان «اعتراض سوسیالیستی» (Socialist Appeal٬ نشریه مارکسیستهای بریتانیا-م) با موج اشغالها در آمریکای لاتین آشنا خواهند بود اما مدتها از آخرین باری که شاهد اشغال کارخانه در اینجا بودهایم میگذرد. در واقع اولین نمونههای اشغالها در این جزایر نه در بریتانیا که در ایرلند بود. کارگران واترفورد کریستال پس از اینکه مدیریت اعلام کرد کارخانه را تعطیل میکند٬ آنرا اشغال کردند.
اشغال کارخانه از اعتصاب متفاوت است. در سطحی بالاتر است و به حمایت فعال تمام کارگران بیرون نیازمند است. اشغال در واترفورد کریستال بالاخره وقتی پایان یافت که شرکت عملا تفنگی روی سر کارگران گرفت و آنها را تهدید کرد که اگر از روند فروش نگذرند حقوق بازنشستگیشان را از دست میدهند. اما کارگران بلفاست ویستئون درسهای سیاسی را فراموش نکردند و وقتی کارخانهشان با تهدید تعطیلی مواجه شد آنرا اشغال کردند. اشغالهای ویستئون به بازیلدون و آنفیلد کشیده شد و چند ماه بعد کارگران وستاس در جزیره وایت وقتی کارخانهشان مورد اخراج قرار گرفت همین موضع را گرفتند. این اشغالها اقدامات بحرانی به دست کارگرانی بودند که نزدیک بود همه چیز را از دست بدهند اما حاضر نبودند بدون مبارزه شکست بخورند.
عمق رکود
گرچه عمق رکود بسیاری از کارگران را مجبور کرد در سال ۲۰۰۸ نفس عمیقی تو بدهند اما در سال ۲۰۰۹ شاهد بودیم که بخشهایی از کارگران علیه از دست رفتن شغلها و کاهش دستمزدها به پا خواستند. این بخصوص در مورد کارگران ساختمانی در لیندزی صدق میکرد که وقتی روسا تلاش کردند قرارداد ملی اتحادیهشان را زیر پا بگذارند در مقابل آنها به پا خواستند. علیرغم کارزاری زهرآگین در مطبوعات که میخواست اعتصاب را به عنوان نبردی حول «شغلهای بریتانیایی برای کارگران بریتانیایی» جلوه دهد٬ مدیریت مجبور شد در مقابل عمل اعتصاب متحد و منسجم کارگران عقب بنشیند. همین اواخر کارگران پست در مجموعهای از اعتصابات علیه خصوصیسازی دفتر پست درگیر بودهاند که نتیجهی بسیار قاطع رای کارگران به اعتصابِ پشت آن بود. این مبارزات در خود اتحادیههای کارگری هم اثر گذاشتهاند و این بیش از همه در حمایت از جری هیکز در انتخابات دبیر کلی امیکوس-یونایت (Amicus-Unite٬ از اتحادیههای کارگری-م) واضح بود.
سال ۲۰۰۹ به یک معنی نشان از گذشتن یک دوره سیاسی و آغاز دورهی بعدی بود. این پایان آتشبازیهای مربوط به بحران بانکی و پیرزنهای محترمی که بیرون بانک نورترن راک صف کشیده بودند بود و آغاز دورهای که در آن کارگران شروع به نتیجهگیری از بحران سیاسی و اقتصادی که خود را در آن یافتند کردند. پشت پرده تغییرات بزرگی در آگاهی کارگران صورت میگیرد و مبارزات بزرگ و تخاصمات طبقاتی در تدارکند٬ نه فقط در بریتانیا٬ که در سطح جهانی. سه نمونه بینالمللی شاخص است. از یک طرف جنبش عظیم علیه جعل انتخابات در ایران که علیرغم سرکوب به دست دولت حاضر به خاموشی نشده است. از تاریخ ایران: جنبش انقلابی ۱۹۷۹ نشان داد که طبقه کارگران ایران توانایی سرنگونی حتی منفورترین رژیم مسلح را هم دارد. از طرف دیگر جنبش تودهای در هندوراس علیه کودتا که مل زلایا را سرنگون کرد٬ ضعف ارتجاع را بر ملا کرد. علیرغم توافق طنزآمیزی که اخیرا امضا شد٬ طبقه کارگر که تدارک و بسیج کامل یافته امکان دارد دست به سرنگونی دولت نامشروع به شرط حضور رهبری صحیح بزند. در ونزوئلا جبنش بولیواری همچنان رشد مییابد و دوره بعدی شاهد تقویت «حزب سوسیالیست متحد ونزوئلا» (PSUV)٬ حزب تودهای به رهبری چاوز٬ خواهد بود. دیر یا زود انقلاب بولیواری باید پیشروی کند و سرمایهداری را در ونزوئلا و در صورت موفقیت در تمام آمریکای لاتین به چالش بکشد و این شرط موفقیت است.
محدودیتهای امپریالیسم
محدودیتهای امپریالیسم بیش از هر چیز در جنگ ممتد در افغانستان فاش میشوند که اکنون به پاکستان کشیده است. این تخاصم پایگاه بزرگی برای منابع آمریکا و بریتانیا است – و برای چه؟ انتخابات اخیرمضحکهای با تقلبهای وسیع بیش نبوده است و نه پیشنهاد کرزای و نه طالبان راهحلی برای تودهها ارائه نمیکند. اگر سلامت جامعه در شیوه برخورد آن جامعه با زنان منعکس شود٬ پس افغانستان باید سالهای سال با چوبدستی سرپا باشد. تنها راهحل کارگران و دهقانان افغانستان٬ فدراسیون سوسیالیستی آسیای جنوبی است. این تنها از طریق قدرت و رزمندگی طبقه کارگر آسیای جنوبی به دست میآید.
سال ۲۰۰۹ در سراسر خاورمیانه٬ آسیا٬ آمریکای جنوبی٬ اقتصادهای مخروبه اروپا و آمریکا به پایان میرسد و در همین حال میلیونها کارگر به دنبال راه نجاتی از بدبختیِ بحران سرمایهداری هستند. سرمایهداری به بنبست رسیده. بحران سرمایهداری شاهد فروپاشی بزرگتری از تولید نسبت به سال ۱۹۳۱ بوده است اما با توجه به رشد بازار جهانی و تفسیر اقتصادهای سرمایهداری٬ عواقب سیاسی آن سالها در سراسر کرهی زمین حس میشود. ما اقتصاد جهانی و بازار جهانی و سیاست جهانی داریم. انقلاب موفق سوسیالیستی در یک کشور مهم تاثیری چشمگیر خواهد داشت و مامنی برای تمام جهان خواهد بود. آمریکای لاتین در چند سال گذشته مرکز جنبشهای عظیمی بوده اما تاثیر بحران به این معنی است که امکانِ تحول جامعه روی خطوط سوسیالیستی در سراسر جهان موجود است.
سوسیالیسم جهانی به ما امکان میدهد زندگی میلیونها نفر را متحول کنیم٬ توسعه هماهنگ جامعه را طرح بریزیم و مردم دنیا را قاره قاره از نگونبختی نجات دهیم. این پایانی بر وحشتهای سرمایهداری٬ جنگ قبایل و فقر٬ گرسنگی و بیماری خواهد بود. این جایزهای بزرگ است.
منبع: در دفاع از مارکسیسم٬ وبسایت گرایش بینالمللی مارکسیستی (Marxist.com)٬ ۲۳ دسامبر ۲۰۰۹
0)
1) «کارگر نو» اصطلاحی است که پس از تفوق سیاستهای راست تونی بلر و شرکا بر حزب کارگر انگلستان به آن اطلاق میشود.
0 نظرات:
ارسال یک نظر
برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.