در اعتلای انقلابی امروز، که می رود به موقعیت انقلابی و سرنگونی نظام اسلامی بیانجامد، 34 نفر خود را نماینده زنان ایران دانسته و بیانیه ای تحت عنوان " راه حل پنج ماده ای زنان برای برون رفت از بحران"! انتشار داده اند که در سایت های اینترنتی دیده می شود. این بیانیه بدون در نظر گرفتن خواست های واقعی جامعه بحران زده و بدون توجه به موقعیت انقلابی کشور، انتشار یافته است و چنین دیده می شود که صادر کنندگان، بیانیه حاضر، شرایط روز و تغییر جهات سیاسی، روند رو به رشد شعارهای معترضان در صحنه و خواست های واقعی مردم را از نظر نگذرانده و یا به آنها توجه نکرده اند.
در شرایطی که مبارزات و اعتراضات عمومی مردم، می رود تا شکل دیگری به خود بگیرد و شاید اعتصابات سراسری را در پی داشته باشد؛ انتشار چنین بیانیه هایی نه تنها نقطه قوت نیست بلکه به ضرر مردم است و خواسته و ناخواسته برای خوانندگان دردسر فکری تولید کرده و تفرقه ایجاد می کند. و این نویسنده، حدفاصل مطالبات مندرج در بیانیه فوق با دریای خروشان مردم را در ایران و خارج از کشور، آنقدر زیاد دیدم که نتوانستم به نقد مفاد این بیانیه ننشینم.
1- در ابتدا بگویم که این خانم ها نماینده سی و چند نفر هستند و اگر صد نفر به آنها اضافه شود در مجموع نماینده خودشان (یکصد و سی زن) هستند و نه بیشتر. با همراه داشتن درصد کمی از زنان، نمی توانند بگویند و ادعا بکنند "خواسته های زنان"، و مکرراً به تکرار آن بپردازند. در این بیانیه، در جملات مختلف، تاکید امضاء کنندگان، دیده می شود " ما زنان". در اینجا لازم می دانم تذکر دهم تا این بانوان فراموش نکنند؛ نماینده سازمان های زنان، زنان مستقل و روشنفکر، فعالین احزاب و گروههای سیاسی- اجتماعی- کارگری، نیستند که تاکید می کنند " ما زنان". در حالیکه در مجموع 34 نفرند. اینان نماینده زنان مهاجر، احزاب و دگراندیشان و فعالان حقوق بشری نیستند و نمایندگی قشری از جامعه به امضا کنندگان داده نشده است.
اینان نه نماینده زنان هستند که زندانیان واقعی کشور ایرانند، و نه زندانیان تربیت مردسالارانه در خانه اند، و نه زندانیان در مجموعه قوانین موجود در ایران. باید بنویسند "بیانیه برخی از زنان".
2- در بند دو این بیانیه پنج ماده ای چنین آمده است:
به رسمیت شناخته شدن حق زن بر بدن و ذهن خویش؛ شامل لغو حجاب اجباری و برقراری آزادی پوشش، آزادی انتخاب همسر و آزادی انتخاب گرایش جنسی
البته که، زن در انتخاب پوشش آزاد است و هیچ حکومت و قانونی نباید برای زنان تعیین بکند که چه بپوشند و چگونه نپوشند. همچنین اضافه کنم که در جوامع متمدن، آزادی زنان در انتخاب همسر و برقراری روابط خصوصی آزاد، از حقوق پایه ای و تربیتی به شمار می آیند. پافشاری و مبارزه برای دست یافتن به حقوق مسلم که برابری زن و مرد (انسان ها) را به همراه داشته باشد، مد نظر است که بخشی ست از مبارزه طبقاتی، و بخشی ست از مصوبات لوایح حقوق بشر. و لوایح حقوق بشری را به عنوان مقدمه ای برای دستیابی به حقوق مسلم و آزادی هاست که باید پذیرفت و گسترش داد.
طرح این موضوع و گنجاندن آن در شرایط کنونی پرسش برانگیز است: چند درصد از مردم ایران، گرایشات همجنس گرایی شان اولویت پیدا کرده و حاد شده است که این بیانیه،" مقلدانه"، چشم بر مبارزات حق طلبانه و نابرابر مردم، بسته است و مبارزات خشن و خونین را تا حد گرایشات جنسی پایین کشیده است؟! و این همان چیزی است که جمهوری اسلامی سالها و سالهاست به مخالفان خود می گوید و سرکوفت می زند.
چنین برداشت می شود که امضاء کنندگان بیانیه، متوجه نسل انقلابی حاضر ایران و عظمت مبارزه و نفرت طبقاتی مردم نسبت به حاکمیت نیستند. کینه و نفرت جوانانی که امروز با سنگ در مقابل رگبار مسلسل می ایستند و با ریختن خون شان بر سنگفرش خیابان ها، تاریخ سیاسی ایران را رقم می زنند. مردمی که جان خود را برای یک لحظه آزادی می دهند و ماههاست که خطاب به پاسداران اسلام گفته اند: برای یک لحظه آزادی، سلاحت را زمین بگذار! و در حالی است که لوله اسلحه مزدوران، بر شقیقه های آنان است.
ضرور است که امضاکنندگان، نگاهی بکنند به خواست های فرهنگیان تا بدانند، که مشکلات واقعی مردم از کدام دسته هستند؛ و با آنارشی گری، مبارزات یک نسل از انسان های با شرف را، فدا و دچار سیر قههرایی نکنند. این خانم ها، اگر خواهان آزادی و استقلال فکری هستند، شعار را به کناری نهند و پای در میدان بگذارند و مبارزه بی امانی را پیش بگیرند، تا رژیم فرصت سرکوب دوباره، نیروهای مخالف را به دست نیاورد و بر طول عمر خویش نیفزاید. دست به مبارزه ای جدی بزنند، برای آزادی کامل سیاسی- اجتماعی- فرهنگی- ادبی، و نیز استقلال سیاسی را تظمین کنند؛ چون در گرو تظمین آزادی و استقلال سیاسی است که آزادی های فردی- اجتماعی تامین می شوند. خانم ها سپس، به این منظور، کلوپ های مخصوص همجنس گرایان را دایر کنند؛ مانند کشورهایی که در آنجا آزادی و دمکراسی نیم بند وجود دارد و روابط آزاد جنسی را پذیرفته اند و اینچنین عقده گشایی نکرده اند!
به عنوان یک انسان (زن) طرح این مسائل را جز به بیراهه کشاندن مبارزات طبقاتی زنان و دیگر جنبش های اجتماعی، مبارزات آزادی خواهان و دگراندیشان و آزاداندیشان نمی دانم.
خلق را تقلیدشان بر باد داد ای دو صد لعنت بر این تقلید باد
3- محوری نکردن لغو- شکنجه، تجاوز، زندان، اعدام و لغو تفتیش عقاید از نکاتی است که در این بیانیه جایی ندارد.
محوری نکردن این بحث قابل تامل است، چرا که، بعضی از امضاکنندگان، در سال های پیش در ایران، در حبس رژیم بوده اند. اینان، حتی، اگر، شکنجه های زندان ها را تجربه نکرده باشند، آیا ندیده اند بر اغلب زندانیان چه رفته است؟ ندیده اند هم بندیان شان چه شکنجه ها تحمل کردند؟ و زنده بگوریِ گروهی از زندانیان زن در دهه شصت را به خاطر نمی آورند؟! یا شاید زندان را در تکمیل کلکسیون های گلدوزی و به خاطر صنایع دستی است که به یاد دارند و از همین دست قصه و داستان تعریف می کنند و می نویسند.
4- صدمه و تنبیه که آزار جنسی و جنسیتی است زن و مرد نمی شناسد و با حربه تجاوز به زنان زندانی که تابویی برای حکومت و مردم در جامعه اسلامی است؛ به قصد به پستو فرستادن مخالفین خود است که انجام می گیرد. با دریدگی و بی پروایی زنان و مردان را مورد آزار و اذیت جنسی قرار داده اند. نمونه های رفتاری ماموران حکومت است که شکوه، فغان و فریاد همه را درآورده؛ وجود شکنجه های روانی، جسمی و تجاوز جنسیتی در ابعاد وسیع در زندان های ایران وقیحانه در جریان است که نقض حقوق بشر در ابعاد وسیع را آشکاراً نشان می دهد.
از این بیانیه چنین برداشت می شود که شکنجه و تنبیه خاص زنان بوده و بر آنان اعمال شده است. بر اساس قوانین و حقوق برابر زن و مرد،" تنبیه بدنی، تنبیه است". و نمی توان فشارهای فیزیکی بر مردان و کودکان را نادیده گرفت و تنها به صرف "زن " بودن به موضوع شکنجه پرداخت. آیا زیر گرفتن مردم در خیابانها را می توان تقسیم جنسیتی کرد و گفت تو را با وانت زیر گرفته اند و نفر بعدی را با پیکان؟ نکته قابل توجه زیر گرفتن زنان و مردان با خودروست نه نوع رنگ و مدل خودرو و نه نوع جنسیت فرد.
دیگر سخن، سخن از جرم دانستن تنبیه زن در خانواده بیهوده است، چرا که قوانین هستند تا حدود بسیاری از رفتارها و گفتارها را مشخص می کنند. در مجموعه قوانین کشور است که اعمال شکنجه را مجاز می داند. بنابراین بایستی با اعمال شکنجه، مبارزه انجام گیرد و منع شکنجه را درخواست کرد.
بیانیه، چشمانش را بر هم گذاشته است و با آنارشی گری، اولویت هایی را که عوامل نجات جامعه از استبداد مذهبی، هستند، ندیده گرفته و خواستار لغو قوانین زن ستیز است. نمی دانند که تغییر وضعیت زنان و پایان دادن به قوانین عصر حجری اسلامی، در صورتی امکان پذیر است که قانون اساسی ایران زیر و رو شود؛ که به عنوان قانون مادر پذیرفته شده است. تنها در گرو اجرای این امر است که می توان قوانین ضد بشری را تغییر داد و از گسترش نقض حقوق بشر جلوگیری به عمل آورد.
5- لغو حجاب اجباری در چهارچوب حکومت اسلامی میسر نیست مگر حکومتی مانند کشور سوریه در ایران تشکیل شود که به طبع، نوع دیگری از قوانین اسلامی به اجرا در خواهد آمد.
به باور من، در صورت استقرار حکومتی دمکراتیک و آزاد است که زنان آزادی خود را به دست خواهند آورد؛ ذر این صورت می توان خشونت رفتاری در جامعه را از میان برداشت و در خانه و محیط آموزشی تربیت سالم را جایگزین آن کرد. دست یافتن به آرزوهای اینچنین کوچک در گرو تغییر نظام در ایران است وگرنه کو گوش شنوا!
6- در بیانیه فوق برای جنبش روشنفکری – اجتماعی ایران جایی پیش بینی نشده است. از قرار معلوم، نه جنبش روشنفکری مطرح و در جریان است و نه زنان که بخشی از جنبش روشنفکری در جامعه هستند در جریانند. در حالیکه جنبش روشنفکری- اجتماعی حاضر، نقطه اتصال دیگر جنبش ها به یکدیگر است و می رود تا دامنه وسیعی پیدا کند.
7- بیانیه مورد نظر نقش موثری در پیوند با خواست های مبرم و غیر قابل انکار، نخواهد داشت و نه تنها در پیوند با مبارزات حق طلبانه مردم هم سویی ندارد، بلکه، خواست های زنان را تغییر جهت داده است و به جای تعمیق خواست ها و احقاق حقوق برابر به طرح مواردی پرداخته اند که مبارزات زنان را از عمق به سطح آورده است. آنچنان که از متن بیانیه بر می آید؛ این بیانیه نوشته شده است در مقابله با دیگر بیانیه های منتشر شده از جانب اصلاح طلبان حکومتی (آقایان موسوی و کروبی)- مفسران کانال های تلویزیونی- سکولارها- پنج تن آل عبا که اتفاقاً خواهان جدایی دین از حکومت هستند (مهاجرانی- کدیور- بازرگان- گنجی و سروش)
8- از دیگر مفاد این بیانیه به محاکمه کشاندن عاملان وآمران جنایات در سی سال گذشته است، بدون توضیح که چه نوع محاکمه ای و در چه دادگاهی؟
در هنگام سرنگونی جمهوری اسلامی محاکمه آمران و عاملان جنایات گذشته انجام پذیر است؛ در غیر این صورت با ادامه حیات جمهوری اسلامی و حفظ قانون اساسی موجود، هیچ محاکمه ای انجام پذیر نبوده و هرگز جامع عمل به خود نخواهد گرفت.
2010/ 01 /19
لندن
راه حل پنج ماده ای ما زنانبرای برون رفت از "بحران"!
آقایان موسوی و کروبی هر کدام در طی روزهای اخیر بیانیه های منتشر کردند که راه حلهای خود را در ۵ ماده برای برون رفت از "بحران" بیان کردند. این راه حل ها با استقبال پنج "روشنفکر دینی" در خارج از کشور روبه رو شد: آقایان گنجی، سروش، کدیور، مهاجرانی و بازرگان که به قول خودشان "اتاق فکر" و یا "دولت در تبعید" را پایه ریزی کرده اند. در این بین آنچه کمتر مطرح است، موضع گیری کسانی است که نه خواهان تغییر رییس جمهور و جا به جایی این فرد و آن فرد یا محدود شدن "اختیارات رهبری" هستند بلکه از تغییراتی زیربنایی و ساختاری سخن می گویند. یکی از این گروه های اجتماعی، ما زنان هستیم که خواسته هایمان و حضورمان همانگونه که انتظار می رفت در هیچیک از این بیانیه ها ملاحظه نشده است. انتظار دیگری هم نبود زیرا در هیچیک از بیانیه ها و اعلام مواضع آقایان، از فردای انتخابات به این سو، یعنی از زمانی که مساله جذب آرا منتفی شده بود، به خواسته های زنان توجهی نشده است. ما بر این باوریم که مسائل زنان، بخش عمده ای از "بحران" جاری است و بدون دیدن و ارائه راهکار برای حل آن، هیچ راه حلی پاسخگو نخواهد بود. پس لازم است که کوتاه و مختصر و برای حل مسائل زنان، ما نیز بیانیه خود را آن هم در ۵ ماده به اطلاع عموم برسانیم. ما ضمن تاکید بر خواسته های عمومی "آزادی اندیشه، بیان، تشکل و اجتماعات"، " لغو مجازات اعدام و شکنجه" و " آزادی بی قید و شرط و فوری کلیه زندانیان سیاسی "، مهمترین خواسته هایمان را به طور خلاصه و بدون ترتیب اولویت ها به شرح زیر اعلام می کنیم:
۱. لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز و ضد زن موجود از جمله: قوانین مربوط به ازدواج، طلاق، چند همسری، حضانت، ارث، شهادت و...
۲. به رسمیت شناخته شدن حق زن بر بدن و ذهن خویش؛ شامل لغو حجاب اجباری و برقراری آزادی پوشش، آزادی انتخاب همسر و آزادی انتخاب گرایش جنسی
٣. رفع خشونت علیه زنان در کلیه عرصه های خصوصی و اجتماعی و جرم شناختن آزار جنسی دختران، قتل و خشونت "ناموسی"
۴. جدایی دین از دولت
۵. محاکمه کلیه دست اندرکاران، عاملان و آمران جنایات سه دهه گذشته
امضا کنندگان:
- سودابه اردوان (هنرمند، فعال سیاسی)
- آزاده ارفح (فعال سیاسی)
- پروین اشرفی (پژوهشگر، فعال جنبش زنان)
- الهه امانی (استاد دانشگاه، فعال جنبش فراملیتی زنان)
- شادی امین (ژورنالیست، فعال جنبش زنان)
- پریسا انصاری (دانشجو، فعال جنبش زنان)
- شیوا بدیهی (فعال جنبش زنان- اتریش)
- شیرین پردر (مربی بهداشت و سلامتی، فعال جنبش زنان)
- فریده پورعبدالله (فعال جنبش زنان)
- فردوس تاجدینی( مترجم، فعال جنبش زنان)
- گلرخ جهانگیری (جامعه شناس ،فعال جنبش زنان)
- نسترن چیت ساز (فعال سیاسی)
- فریبا داوودی مهاجر (روزنامه نگار، فعال جنبش زنان)
- پوران رضایتی( فعال جنبش زنان و پشتیبان مادران عزادار- اتریش)
- ماریا رشیدی (فعال زنان و فعال سیاسی)
- پروانه زرگر(نقاش وفمینیست)
- الهه صدر (فعال جنبش زنان)
- شادی صدر(حقوقدان، فعال جنبش زنان)
- آنا عاصی پاک (فعال جنبش زنان لائیک ایرانی)
- محبوبه عباسقلی زاده( پژوهشگر، فعال جنبش زنان)
- ستاره عباسی(فعال سیاسی و جنبش زنان)
- شهلا عبقری (استاد دانشگاه، فعال جنبش زنان)
- مریم عظیمی(فعال سیاسی و جنبش زنان)
- صدیقه فخرآبادی(کادر درمانی ، فعال جنبش زنان)
- زینب قره ویسکی (مشاور روانکاو)
- اعظم قریشی(معلم و فعال جنبش زنان)
- هانیه قورخمز (فیزیوتراپیست)
- فریده گوسمن (تکنیسین علوم آزمایشگاهی،فعال جنبش زنان)
- سهیلا لیندهورست(مددکار اجتماعی، و عضو جامعه بین المللی حقوق بشر)
- هما مرادی (مددکار اجتماعی ،فعال جنبش زنان )
- میلا مسافر(مددکار اجتماعی و عضو هیئت مدیره جامعه بین المللی حقوق بشر)
- ویدا مشایخی (فعال جنبش زنان، اتریش)
- ناهید نصرت (مهندس کامپیوتر، فعال جنبش زنان)
- مژده نورزاد (داروساز، فعال جنبش زنان)
جمع آوری امضاء ادامه دارد...
در صورت تمایل امضای خود را با ذکر عنوان شغل خود به آدرس زیر ارسال کنید!
shadiAshadi@gmail.com
0 نظرات:
ارسال یک نظر
برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.