روز 25 نوامبر (چهارم آذر) به عنوان روز جهانی رفع خشونت علیه زنان، یادآور عزمی همگانی برای مبارزه با خشونت علیه زنان می باشد.
مجمع عمومی سازمان ملل متحد خشونت علیه زنان را «هرگونه عمل خشونت آمیز بر پایه جنسیت که بتواند منجر به آسیب فیزیکی (بدنی)، جنسی یا روانی زنان بشود» تعریف کرده است که شامل «تهدید به این کارها، اِعمال اجبار، یا سلب مستبدانهٔ آزادی (چه در اجتماع و چه در زندگی شخصی)» میشود.
خشونت عليه زنان هنوز به عنوان ابزاري براي تداوم و تقويت فرمان برداري از مردان، استفاده مي شود. خشونت عليه زنان همچنين از نسلي به نسل ديگر منتقل مي شود. پسرانِ شاهد و تحت تاثیر رفتار پدران خود، در دوران بزرگسالي براي حل اختلاف هاي خود پيش از ساير پسران به خشونت روي مي آورند.دخترانِ شاهد خشونت عليه مادرانشان نيز نسبت به ساير دختران با احتمال بيشتري قرباني خشونت شوهرانشان مي شوند.
موارد زیر را می توان از انواع خشونت علیه زنان برشمرد:
خشونت خانگي: خشونت عليه زنان در خانواده ها شايع ترين شكل خشونت عليه آنان است. نتايج بررسي ها حاكي از آن است كه احتمال ضرب و جرح، تجاوز و قتل زنان به دست همسرانشان بيش از سايرين است.
زنان بارها به دست همسرانشان به طور جدي مجروح شده و در برخي موارد بعلت آسيب هاي حاصله مي ميرند. عدم قابليت پيش بيني تهاجم هاي خشونت خانگي و نا مأنوس بودن آنها با روحيه و اخلاق زنان، بر عذاب و شكنجه حاصل از آن مي افزايد. امكان ادامه تهاجم ها عليه زنان در خانه، از هفته اي به هفته ديگر و شايد تا ساليان متمادي (تا زمان مرگ زنان) وجود دارد.
خشونت جسمي: بين 16 تا 25 درصد از زنان در سراسر دنيا قرباني تهاجم جسمي همسران خود هستند. زنان خشونت جسمي را معمولاً افشا نمي كنند. شايد برخي از آنان به خاطر قصور در وظايفشان خود را سزاوار ضرب و شتم مي دانند سايرين نيز از آزار بيشتر شوهرانشان به خاطر تلافي افشاي اسرار خانوادگي مي ترسند. يا بدليل شرمندگي از موقعيتشان از افشاي آن امتناع مي كنند. در برخي ازكشورها هيچ قانوني براي حمايت از زنان قرباني وجود ندارد.
خشونت رواني يا احساسي: خشونت رواني يا احساسي شامل سوء استفاده ي لفظي مداوم، اذيت و آزار، تهديد، محروميت فيزيكي، مالي و استقلال شخصي است. براي عده اي از زنان، سوء استفاده احساسي ناشي از توهين مداوم و عملكرد مستبدانه شوهرانشان دردناكتر از حمله فيزيكي است چرا كه چنين رفتاري اطمينان و خود باوري آنان را كم مي كند.
تجاوز و تهاجم جنسي: بسياري از زنان با احتمال تجربه تجاوز يا درگيري براي رهايي از آن روبرويند.
زنان معمولاً قرباني سوء استفاده جنسي غير تماسي نيز مي شوند در چنين مواردي مردان با استفاده از روش هاي گوناگون، از جمله مکالمات وقیحانه تلفنی به چنین عملی اقدام می کنند. بررسی های انجام شده دراین زمینه نشان می دهد که درصد بالايي از زنان (در مواردي بيش از 50درصد) چنین تجاربي داشته اند.
خشونت عليه زنان محبوس: خشونت عليه زنان محبوس در زندان ها و مراكز باز پروري زنان و بزهكاران از انواع ديگر خشونت است. ماهيت سوء استفاده از زنان زنداني متفاوت است و دامنه ای از آزار های لفظی تا شکنجه های جسمی و جنسی را دربرميگيرد.
خشونت عليه زنان مستخدم منازل: مستخدمهاي خانگي معمولاً در برابرتهاجم هاي خشونت بار نظير سو استفاده جسمي و تجاوز كارفرمايانشان آسيب پذيرند.
اين خطر به علت امكان مضايقه كارفرمايان از پرداخت حقوق و تحويل گذرنامه و مدارك شخصي بويژه در مورد زنان مهاجر افزايش مي يابد. خشونت عليه دختر بچه ها، ترجيح پسران بر دختران در خانواده ها، خشونت عليه زنان در وضعيت درگيري، جنگ و ناآرامي ها و محروميت دختران از حق آموزش و تحصیل نيز از ديگر انواع خشونت عليه زنان است.
خشونت عليه زنان، فراگيرترين نقض حقوق بشر در تاريخ بشر تا به امروز است. متاسفانه اين فراگيرترين نقض حقوق بشر، پنهان ترين شکل خشونت نيز هست و ترس و شرم همچنان مانع از آن می شود که زنان و دختران از آن سخن بگويند. هر چند در دو دهه گذشته در برخی جوامع سعی شده با تدوین قوانین سخت گیرانه خشونت علیه زن را مهار کنند اما همچنان آمارها در این جوامع و حشتناک است. البته وضع این قوانین مثبت و قدمی رو به جلو است اما کافی نیست و توقف خشونت را تضمین نمی کند.
عامل اصلی خشونت علیه زنان، تبعیض است. تبعیضی که مانع از برابری زن با مرد می شود. تبعیضی که ریشه در فرهنگ مرد سالارانه دارد. برای اصلاح این فرهنگ، تعلیم و تربیت اصلی ترین نقش را ایفا می کند. تعلیم و تربیت اخلاقی، مادی و عملی ضرورتی اساسی است . توانمندی هایی (حقوقی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی) که اینگونه زنان کسب می کنند در کاهش خشونت نسبت به خودشان موثر است. تعلیم و تربیت باعث خود آگاهی بیشتری می گردد و این، زمینه خشونت در خانواده را نیز کاهش می دهد.
نکته دیگری که باید مورد توجه قرار گیرد و بدون پرداختن به آن مشکل خشونت قابل حل نخواهد بود، اینکه تعلیم و تربیت در این زمینه مختص زنان نیست بلکه مردان نیز باید تحت تعلیم و تربیت قرار گیرند تا به زنان به عنوان انسانی مساوی ارج نهند. حقیقتا هر تلاشی بدون در نظر گرفتن این مورد به شکست منتهی خواهد شد.
باید ذهنیت منفی گذشته که برتری و قدرت مردان را القا می نمود به کناری بگذاریم و بجای آن عالم انسانی را همانند پرنده ای که یک بال آن زن و بال دیگر مرد است، به ذهن بسپاریم. این پرنده هرگز به اوج نخواهد رسید مگر اینکه دو بال قوی داشته باشد. سعادت جامعه بشری در رفع خشونت از زن و تساوی بین زن و مرد می باشد.
0 نظرات:
ارسال یک نظر
برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.