بعد از ماجرای بلژیک و مشاجره تعدادی از دانشجویان با ابراهیم نبوی که منجر به نوشتن ماوقع جریان(1) از زبان تعدادی دانشجو گردید که در بسیاری از سایتها هم منعکس شد . ابراهیم خان دست به قلم برده و با پروگی ذاتی که مخصوص خود ایشان است و البته تعداد فراوانی از دوستان داخل و خارج کشوری ایشان هم بی بهره از این پروگی نیستند جوابیه ای دادند. الغرض جوابیه ای که نبوی در رد این واقعه و سخنان خود در این تظاهرات نوشت یکبار دیگر نقاب از چهره این ظنز پرداز وطنی برداشت . ایشان در شروع می نویسد .
شش سالی است که در فضای بیرون ایران زندگی می کنم و در تمام این این مدت تلاش کرده ام تا خود را آلوده بازی های کودکانه کسانی نکنم که زندگی سیاسی و اجتماعی مردم ایران برای آنان یک تفریح است .(2)
آقای نبوی اگر چندین دهه دیگر هم در خارج زندگی کنی باز هم نمی توانی به پای هزاران مبارزی برسی که هر روزشان با یاد ایران از خواب بلند میشوند و در کنار شغل اجتماعی خود به مبارزه سیاسی ادامه می دهند. کودکانه افکار شماست و به نوعی شخصیت شما که به مانند کبک سربه زیر برف برده اید. مخالفت ایرانیان تبعیدی با رژیم اسلامی هم در عمق و هم در معنا با مخالفت شما که تنها به دنبال سهم خود هستید فرق دارد . ما به مانند شما و دوستانتان که برای اجرای یک پروژه از کشور خارج شدید و بقول خودتان به خاطر برخی موارد اینجا هستید نیستیم . شما از افشاگری می ترسید و از این رو است که در نوشتارتان به صحرا کربلا می زنید . لطف کرده حداقل برای یکبار هم که شده در غالب طنز خود را بازگو کنید .
من به دليل برخي شرايط ناگواري که برايم پيش آمد، مجبورم چندي در بيرون از ايران زندگي کنم. اين تغيير مکان جغرافيايي به معني تغيير مختصات فکري و سياسي من نيست. مخاطب من در داخل ايران زندگي مي کند و براي من نظرات و افکار عمومي ايرانيان خارج از کشور ارزش تعيين کننده ندارد. من در حقيقت فقط به لحاظ فيزيکي در فرنگ زندگي مي کنم. از طرف ديگر يادتان باشد که من و کساني مثل من، ايرانياني هستيم که به دليل مشکلات نه چندان قانوني و به دليل برخي موارد در بيرون هستيم. ما در فرصت مناسب برمي گرديم.(3)
آقای نبوی دراینکه جنابعالی بر مواضع گذشته تان ایستاده اید بحثی نیست ولی تعجب من از این است که چطور شش سال زندگی در اروپا تغییری در مختصات فکری و سیاسی شما نگذاشته است ، شمایی که به تغییر انسانها در کلام حداقل معتقدید ! اما فراموش نکنید هزاران نفری که در بلژیک جمع شدند و شما هم میکروفون بدست برای آنان سخنرانی کردید همین ایرانیانی هستند که برای شما ارزش تعیین کننده ندارند و بازی های کودکانه می کنند. من هم فکر می کنم در فرصت مناسب دستور برگشت شما صادر خواهد شد .البته تا زمانی که برای رژیم مهره بدرد بخور به شمار می آیید ما هم خدمتتان هستیم البته همینطور که میبینید دست بردار نیستیم و همواره افشاگر خواهیم ماند .
من چیزی برای پنهان کردن ندارم که کسی بخواهد آن را افشا کند. (4)
اتفاقا شما و دوستانتان خارج کشوری تان حرف های ناگفته زیادی دارید که اگر کمی جسارت داشتید و صد البته وجدانی انسانی خود بازگو می کردید دوران خدمت شما در دولت آقای موسوی در سالهای 1361 تا 1364 دقیقا دورانی بود که شما از بازگو کردن وقایع پشت پرده آن خودداری می کنید . کمی فکر کنید دورانی را می گویم که در معیت لاجوردی جلاد به زندان ها می رفتی و تواب ساز رژیم بودید. هر چند دیر یا زود نقش شما و دوستانتان رو خواهد شد همانطور که تا به حال شده است .
تنها چیزی که پیش از این گفته ام و تکرارش می کنم این است که من در سال 1367 نویسنده بودم و به دلیل اینکه سه چهار سالی از سیاست بریده بودم، اصلا خبر این اعدام ها را نشنیدم و حتی تا سالها بعد هم واقعیت آن را نمی دانستم .(5)
آقا نبوی واقعا که آبروی هر چه نویسنده است را برده اید . نویسنده ای که خود را به کوچه علی چپ می زند . به یکباره بگویید که در آن سالها در کره ماه بودید. حال که مبنا را بر دروغ گویی گذاشته اید پس چه فرقی میکند. چطور می شود کشتاری را که تمام مردم ایران زمین در بهت و حیرت فرو برد شما نشنیده باشید . البته اثبات دروغ گویی شما آسان است .
پنجم: در سالهای 1378 و 1379 در سفری به فرانکفورت، در هنگام سخنرانی یکی از حاضرین نظرم را درباره کشتارهای تابستان 67 پرسید. پاسخ دادم که من هرگونه خشونت سیاسی، بخصوص در مورد قربانیانی که کشتار جمعی می شوند، محکوم می کنم. این را گفتم، چون به آن اعتقاد داشتم. یک روز بعد یکی از دوستان در فرانکفورت جزئیات کشتار 67 را برای من گفت، آن شب تازه متوجه شدم که سیزده سال قبل چه اتفاقی افتاده است. وقتی به ایران برمی گشتم مجموعه ای از کتاب های « حقیقت ساده» و « نگاه کنید راستکی است.» را همراه با دهها کتاب دیگر به ایران بردم و خواندم و به دوستان دادم تا بخوانند.(6)
نویسنده ای که یازده سال از واقعه ای به این مهمی بی خبر است تا دست آخر در خارج ایرانیانی که به قول ایشان بازی های کودکانه میکنند و غم مردم را ندارند ایشان را ازخواب طولانی بیدار می کنند . میتوانید اصولا باور کنید که کسی که شغل های دولتی در سطوح حساس جامعه را به عهده داشته است بی خبر از سیاست و اعدام هزاران جوان مبارز در زندان های رژیم باشد.
سوم: در سال 1368 دو نفر از دوستانم را گرفتند و مدتی در بازداشت نگه داشتند، خبر پیدا کردم که تعداد زیادی از زندانیان اوین را اعدام کردند. از آن دو دوست شنیدم که علت دستگیری این افراد، انتشار خبر اعدام زندانیان بود، با وجود اینکه من نویسنده ای سیاسی بودم، اصلا هیچ اطلاع دقیقی از کم و کیف اعدام های 67 نداشتم.(7)
راست گفته اند که دروغ گو کم حافظه می شود توجه کنید که درقسمت پنجم ایشان در سال 78/79 با اصل موضوع آن هم با واسطه آشنا می شوند و در قسمت سوم از همان نوشته توسط دو تن از دوستانشان که مدتی در باز داشت بودند از اعدام های سیاسی باخبر می شوند . در هر دو صورت برای نبوی و امثالهم کشتار زندانیان سیاسی آنهم چپ های سیاسی موضوعی نبوده که سر ایشان را درد بیاورد برای آقای نبوی در آن دوران تنها باج خواهی از حکومتمداران وقت مهم بوده و فکر میکنم هنوز هم باشد . آیا باور کردنی به نظر می رسد نویسنده ای که خود را سیاسی هم بداند اما از همه جا بی خبر باشد . آقای نبوی پیشنهاد میکنم این طنز را به روی صحنه ببرید . حتما در این راه محسن مخملباف هم به کمک خواهد آمد . نویسنده سیاسی که مدت دوازده سال از جامعه عقب است و مهمترین واقعه سی سال اخیر را بعد از دوازده سال می شنود. فکر می کنم اگر با مخملباف نمایش نامه ای به این مضمون به روی صحنه ببرید بد نخواهد بود . چرا که مخملباف هم برای ماست مالی کردن گذشته خود هر از چندی دروغ هایی مانند شما سر هم می کند .
آنچه مهم است این است که موضوعی با این اهمیت در حافظه ملی مردمی که در ایران زندگی می کنند، یا نسلی که امروز در ایران زندگی می کنند، اهمیت خودش را از دست داده است. فاصله ما با آن کشتار دارد به عمر یک نسل می رسد. محکوم کردن کسانی که خود محکوم کننده این فاجعه اند،(8)
اشتباه نکنید ، کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت چیزی نیست که از یادها برود کوشش امثال شما هم برای به فراموشی سپردن کشتارهای رژیم راه به جایی نخواهد برد. به جاست تا نگاهی به یوتوپ بیاندازید تا متوجه شوید که خاوران میعادگاه عاشقان ایران شده است
چهارم، دروغ گفتن و عوامفریبی و حرفی را دگرگون کردن، سوگمندانه یکی از مواریث اندیشه های ایدئولوژیک است،(9)
و دقیقا این همان چیزی است که ما میخواهیم ثابت کنیم دروغی را که شما و دوستانتان هر روزه تکرار می کنید . عوامفریبی که در این روزها از شما میبینیم را چطور توجیه خواهید کرد . اگر جرات داشتید و به مانند قبله گاهتان موسوی برای یکبار میگفتید جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد عالی می شد ولی ظاهرا طبق برنامه داده شده شما ها باید در لباس مخا لف رژیم نقش بازی کنید . هر چند با توجه به خیمه شب بازی های اخیرتان دستتان رو شده و عوامفریبی هم کم کم فایده ای نخواهد داشت .
آقای نبوی این شما هستید که باید خودتان را و گذشته ننگین تان را با دروغ ونیرنگ بپوشانید برای ما که راه روشن است، تا سرنگونی رژیم دلخواه شما ایستاده ایم و هر روز بیشتر از روز پیش امیدوار به مبارزه مان ادامه می دهیم تازه این اول ماجراست طنزپرداز.
کامران پارسایی
کلن 2 آبان 88
Kamran.parssai@gmail.com
منابع و یادداشتها
یک مشاهده، یک مشاجره» نوشته کمیته دانشجویی1
http://committe2007.blogfa.com/post-191.aspx
2 / 4/5/9 آنها کمونیست نبودند» پاسخ نبوی:
http://www.doomdam.com/archives/000765.php#more
مصاحبه خواندنی" ابراهیم نبوی" با اعتماد3
http://www.fararu.com/vdcdf50x.yt0sf6a22y.html
6/7/8 کشتار 67 از یک زاویه دیگر" ابراهیم نبوی" http://www.doomdam.com/archives/000301.php
شش سالی است که در فضای بیرون ایران زندگی می کنم و در تمام این این مدت تلاش کرده ام تا خود را آلوده بازی های کودکانه کسانی نکنم که زندگی سیاسی و اجتماعی مردم ایران برای آنان یک تفریح است .(2)
آقای نبوی اگر چندین دهه دیگر هم در خارج زندگی کنی باز هم نمی توانی به پای هزاران مبارزی برسی که هر روزشان با یاد ایران از خواب بلند میشوند و در کنار شغل اجتماعی خود به مبارزه سیاسی ادامه می دهند. کودکانه افکار شماست و به نوعی شخصیت شما که به مانند کبک سربه زیر برف برده اید. مخالفت ایرانیان تبعیدی با رژیم اسلامی هم در عمق و هم در معنا با مخالفت شما که تنها به دنبال سهم خود هستید فرق دارد . ما به مانند شما و دوستانتان که برای اجرای یک پروژه از کشور خارج شدید و بقول خودتان به خاطر برخی موارد اینجا هستید نیستیم . شما از افشاگری می ترسید و از این رو است که در نوشتارتان به صحرا کربلا می زنید . لطف کرده حداقل برای یکبار هم که شده در غالب طنز خود را بازگو کنید .
من به دليل برخي شرايط ناگواري که برايم پيش آمد، مجبورم چندي در بيرون از ايران زندگي کنم. اين تغيير مکان جغرافيايي به معني تغيير مختصات فکري و سياسي من نيست. مخاطب من در داخل ايران زندگي مي کند و براي من نظرات و افکار عمومي ايرانيان خارج از کشور ارزش تعيين کننده ندارد. من در حقيقت فقط به لحاظ فيزيکي در فرنگ زندگي مي کنم. از طرف ديگر يادتان باشد که من و کساني مثل من، ايرانياني هستيم که به دليل مشکلات نه چندان قانوني و به دليل برخي موارد در بيرون هستيم. ما در فرصت مناسب برمي گرديم.(3)
آقای نبوی دراینکه جنابعالی بر مواضع گذشته تان ایستاده اید بحثی نیست ولی تعجب من از این است که چطور شش سال زندگی در اروپا تغییری در مختصات فکری و سیاسی شما نگذاشته است ، شمایی که به تغییر انسانها در کلام حداقل معتقدید ! اما فراموش نکنید هزاران نفری که در بلژیک جمع شدند و شما هم میکروفون بدست برای آنان سخنرانی کردید همین ایرانیانی هستند که برای شما ارزش تعیین کننده ندارند و بازی های کودکانه می کنند. من هم فکر می کنم در فرصت مناسب دستور برگشت شما صادر خواهد شد .البته تا زمانی که برای رژیم مهره بدرد بخور به شمار می آیید ما هم خدمتتان هستیم البته همینطور که میبینید دست بردار نیستیم و همواره افشاگر خواهیم ماند .
من چیزی برای پنهان کردن ندارم که کسی بخواهد آن را افشا کند. (4)
اتفاقا شما و دوستانتان خارج کشوری تان حرف های ناگفته زیادی دارید که اگر کمی جسارت داشتید و صد البته وجدانی انسانی خود بازگو می کردید دوران خدمت شما در دولت آقای موسوی در سالهای 1361 تا 1364 دقیقا دورانی بود که شما از بازگو کردن وقایع پشت پرده آن خودداری می کنید . کمی فکر کنید دورانی را می گویم که در معیت لاجوردی جلاد به زندان ها می رفتی و تواب ساز رژیم بودید. هر چند دیر یا زود نقش شما و دوستانتان رو خواهد شد همانطور که تا به حال شده است .
تنها چیزی که پیش از این گفته ام و تکرارش می کنم این است که من در سال 1367 نویسنده بودم و به دلیل اینکه سه چهار سالی از سیاست بریده بودم، اصلا خبر این اعدام ها را نشنیدم و حتی تا سالها بعد هم واقعیت آن را نمی دانستم .(5)
آقا نبوی واقعا که آبروی هر چه نویسنده است را برده اید . نویسنده ای که خود را به کوچه علی چپ می زند . به یکباره بگویید که در آن سالها در کره ماه بودید. حال که مبنا را بر دروغ گویی گذاشته اید پس چه فرقی میکند. چطور می شود کشتاری را که تمام مردم ایران زمین در بهت و حیرت فرو برد شما نشنیده باشید . البته اثبات دروغ گویی شما آسان است .
پنجم: در سالهای 1378 و 1379 در سفری به فرانکفورت، در هنگام سخنرانی یکی از حاضرین نظرم را درباره کشتارهای تابستان 67 پرسید. پاسخ دادم که من هرگونه خشونت سیاسی، بخصوص در مورد قربانیانی که کشتار جمعی می شوند، محکوم می کنم. این را گفتم، چون به آن اعتقاد داشتم. یک روز بعد یکی از دوستان در فرانکفورت جزئیات کشتار 67 را برای من گفت، آن شب تازه متوجه شدم که سیزده سال قبل چه اتفاقی افتاده است. وقتی به ایران برمی گشتم مجموعه ای از کتاب های « حقیقت ساده» و « نگاه کنید راستکی است.» را همراه با دهها کتاب دیگر به ایران بردم و خواندم و به دوستان دادم تا بخوانند.(6)
نویسنده ای که یازده سال از واقعه ای به این مهمی بی خبر است تا دست آخر در خارج ایرانیانی که به قول ایشان بازی های کودکانه میکنند و غم مردم را ندارند ایشان را ازخواب طولانی بیدار می کنند . میتوانید اصولا باور کنید که کسی که شغل های دولتی در سطوح حساس جامعه را به عهده داشته است بی خبر از سیاست و اعدام هزاران جوان مبارز در زندان های رژیم باشد.
سوم: در سال 1368 دو نفر از دوستانم را گرفتند و مدتی در بازداشت نگه داشتند، خبر پیدا کردم که تعداد زیادی از زندانیان اوین را اعدام کردند. از آن دو دوست شنیدم که علت دستگیری این افراد، انتشار خبر اعدام زندانیان بود، با وجود اینکه من نویسنده ای سیاسی بودم، اصلا هیچ اطلاع دقیقی از کم و کیف اعدام های 67 نداشتم.(7)
راست گفته اند که دروغ گو کم حافظه می شود توجه کنید که درقسمت پنجم ایشان در سال 78/79 با اصل موضوع آن هم با واسطه آشنا می شوند و در قسمت سوم از همان نوشته توسط دو تن از دوستانشان که مدتی در باز داشت بودند از اعدام های سیاسی باخبر می شوند . در هر دو صورت برای نبوی و امثالهم کشتار زندانیان سیاسی آنهم چپ های سیاسی موضوعی نبوده که سر ایشان را درد بیاورد برای آقای نبوی در آن دوران تنها باج خواهی از حکومتمداران وقت مهم بوده و فکر میکنم هنوز هم باشد . آیا باور کردنی به نظر می رسد نویسنده ای که خود را سیاسی هم بداند اما از همه جا بی خبر باشد . آقای نبوی پیشنهاد میکنم این طنز را به روی صحنه ببرید . حتما در این راه محسن مخملباف هم به کمک خواهد آمد . نویسنده سیاسی که مدت دوازده سال از جامعه عقب است و مهمترین واقعه سی سال اخیر را بعد از دوازده سال می شنود. فکر می کنم اگر با مخملباف نمایش نامه ای به این مضمون به روی صحنه ببرید بد نخواهد بود . چرا که مخملباف هم برای ماست مالی کردن گذشته خود هر از چندی دروغ هایی مانند شما سر هم می کند .
آنچه مهم است این است که موضوعی با این اهمیت در حافظه ملی مردمی که در ایران زندگی می کنند، یا نسلی که امروز در ایران زندگی می کنند، اهمیت خودش را از دست داده است. فاصله ما با آن کشتار دارد به عمر یک نسل می رسد. محکوم کردن کسانی که خود محکوم کننده این فاجعه اند،(8)
اشتباه نکنید ، کشتار زندانیان سیاسی در دهه شصت چیزی نیست که از یادها برود کوشش امثال شما هم برای به فراموشی سپردن کشتارهای رژیم راه به جایی نخواهد برد. به جاست تا نگاهی به یوتوپ بیاندازید تا متوجه شوید که خاوران میعادگاه عاشقان ایران شده است
چهارم، دروغ گفتن و عوامفریبی و حرفی را دگرگون کردن، سوگمندانه یکی از مواریث اندیشه های ایدئولوژیک است،(9)
و دقیقا این همان چیزی است که ما میخواهیم ثابت کنیم دروغی را که شما و دوستانتان هر روزه تکرار می کنید . عوامفریبی که در این روزها از شما میبینیم را چطور توجیه خواهید کرد . اگر جرات داشتید و به مانند قبله گاهتان موسوی برای یکبار میگفتید جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد عالی می شد ولی ظاهرا طبق برنامه داده شده شما ها باید در لباس مخا لف رژیم نقش بازی کنید . هر چند با توجه به خیمه شب بازی های اخیرتان دستتان رو شده و عوامفریبی هم کم کم فایده ای نخواهد داشت .
آقای نبوی این شما هستید که باید خودتان را و گذشته ننگین تان را با دروغ ونیرنگ بپوشانید برای ما که راه روشن است، تا سرنگونی رژیم دلخواه شما ایستاده ایم و هر روز بیشتر از روز پیش امیدوار به مبارزه مان ادامه می دهیم تازه این اول ماجراست طنزپرداز.
کامران پارسایی
کلن 2 آبان 88
Kamran.parssai@gmail.com
منابع و یادداشتها
یک مشاهده، یک مشاجره» نوشته کمیته دانشجویی1
http://committe2007.blogfa.com/post-191.aspx
2 / 4/5/9 آنها کمونیست نبودند» پاسخ نبوی:
http://www.doomdam.com/archives/000765.php#more
مصاحبه خواندنی" ابراهیم نبوی" با اعتماد3
http://www.fararu.com/vdcdf50x.yt0sf6a22y.html
6/7/8 کشتار 67 از یک زاویه دیگر" ابراهیم نبوی" http://www.doomdam.com/archives/000301.php
0 نظرات:
ارسال یک نظر
برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.