لینک جدید اشتراک

www.eshterak.info

۱۳۸۸/۶/۲۹

کاوه آزادی / در رابطه با اعتراضات مردم به بهانه تفلب در انتخابات دوره دهم در ایران


وقت ضرورت چو نماند راه گریز دست بگیرد سر شمشیر تیز (سعدی)
در رابطه با اعتراضات مردم به بهانه تفلب در انتخابات دوره دهم در ایران ؛ عده ای از رفقای فعال در تشکل های حمایتی ازجنبش کارگران ایران ، در خارج ؛ بیانیه ای منتشر نموده اند که گویا حرکتهای اعتراضی انجام گرفته در ایران ارتجاعی است ! و ربطی به کارگران ایران ندارد ! با این عنوان که طغیان سبز ها یک جنبش ارتجاعی است ( تیتر و عنوان نوشته رفقا ) .... سعی میکنم تا حد امکان به آن بپردازم . این مطلب را میخوا ستم کمی پیش تر ؛ هنگامی که مسئله انتخابات و در گیری های خیابانی داغ تر از اکنون در جریان بود و رفقا ی عزیز فعال در این رابطه این موضع را گرفته بودند ؛ بنویسم ، ولی ... چند روزی طول کشید . امیدوارم در هر صورت بتواند در برآمد های دیگر جنبش که در راه است زمینه ای باشد برای تبادل اندیشه و مفید برای راه کار ی یا عملی ... قبل از شروع به ارائه مطلب ؛ سنگ بنا وا سکلت بحث را تیتر وار بر میشمارم تا موضوع برایمان روشن وشفاف تر باشد ؛ و تا حد ممکن از آشفته گوئی پرهیزنموده باشم . امید وارم هر نوع عدم تفاهم را ، در بحث های آتی ( اگر انجام گرفت ) بر طرف نمائیم . هدف من اقناع ویا عوض نمودن نظر کسی نیست (والبته اگر به توافق نظری برسیم کما اینکه در بسیار ی موارد با هم توافق کامل داریم ؛ بسیار د لپسند وخوب است ؛ بیش و پیش از هر مسئله ای به نفع جنبش طبقه کار گر خواهد بود ) تا ما اگر حرفی برای گفتن داریم ، بتوانیم بدین وسیله با فعالین جنبش های آزادی خواهانه و خود جنبش طبقه کارگر در میان بگذاریم . پیشا پیش میخواهم عرض کنم هر نوع بی ادبی احتمالی و کلام نادرست و یا سوء تفاهم رابرای خودم نگه میدارم و هیچ گاه قصد بی اد بی ندارم واز همه این موضوعات گذشته تک تکتان را بالا تر از احترام و... دوست دارم .

.
1 – دوران کنونی از تاریخ جامعه بشری را که درآن زندگی میکنیم ؛ دوران گذار به سوسیالیزم میدانم . یعنی هر نوع حرکت وتغییرات اجتماعی را ، ازهر نوع رفورم گرفته تا انقلاب فقط با منافع تاریخی ، طبقاتی وسیاسی و .... طبقه کارگر ( یعنی آنانی که از طریق فروش نیروی کار جسمی و فکری زندگی مینمایند ) میتوان سنجید ومحک زد .
سایر اقشار و طبقات اجتماعی به لحا ظ طبقا تی و تا ریخی مرتجعند .
2 – تار و پود وسیستم و نظام رژیم جمهوری اسلامی از رهبر گرفته تا باغبان دم در وزارت اطلاعا تش ؛ از استحاله چی درون نظام وملیجک های بیرون نظام مانند اکثزیت وتوده و وانواع جمهوری خواه و بادمجان دور قاپ چین و ... تا انواع رفورمیست هایش ... و هر آنکس که به نوعی و صورتی مستقیمآ ویا غیر مستقیم با این رژیم همکار ی مینما ید و در خدمت این دستگاه قرون وسطائی است ... مرتجع ؛ ضد مردمی و علیه طبقه کارگر و زحمتکشا ن ایران میباشد .
3 – در تقابل با این رژیم توتا لیتر متعلق به عصر شبانی و غار نشینی بشر اولیه ؛ حرکت های اعتراضی ؛ متناسب و هماهنگ با تضاد های در هم تنیده اجتماعی و خشم فرو خورده توده های به جان آمده طی سالیان حکومت فاشیستی اسلامی ....است و سخنی ازامکان گرفتن مجوز هیچ نوع اعتراض به شرایط زیست در ایران از این رژیم نمیتواند در میان باشد ؛ حتی برای خودی های خودشان ؛ وهر نوع تصور در این رابطه باید به دکان آقا یا ن نگهدار و امیر خسروی و جریا نا ت استحاله چی دیگر مراجعه نمود . .
4-- در هیچ زمان از تاریخ جامعه بشری نمیتوا ن موردی را سراغ گرفت که حاکمان و رژیم های توتا لیتر ؛ شاهان و امامان و .... برای رضای خدا از دستگاه حکومت و منافع طبقاتی شان به آسانی صرف نظر کرده باشند . لشکر کشی ها وکشور گشائی ها ومبارزات و جنگها و کشتار ها و قتل عام ها در تاریخ نمونه های بی شماری دارد از این موضوع ....
تاریخ جامعه بشری تاریخ مبارزات طبقاتی است .
5 – در یک دستگاه ریاضی نقطه ای را شاید بتوان معین نمود و در نظر گرفت ولی این نقطه نسبت به نقاط وپارا متر های دیگر در دستگا ه های ریاضی گوناگون بصورتی مرتب در حال تغیر و نوسان و دگرگونی است ؛ در رابطه بامسائل اجتماعی مخصوصآ ؛ و در رابطه با مسائل سیاسی به علت وجود حیله گری ها و شارلاتان بازی های سیاسی و توطئه گری های از قبل طراحی شده وآماده و مافیای پول وقد رت برای پول و ثروت ... بمراتب بسیار پیچیده تر است و دائمآ همه پارامتر ها و دستگاه ها نسبت به هم ؛ ومتآثر از هم در حال تغییرات گوناگون وکنش و واکنش متقابل اند ، تعیین موقعیت نقاط و پدیده های مورد نظر ؛ خلاقیت خاصی را میطلبد ..... یک فعال اجتماعی برای درک درست از موقعیت پدیده ها ی همیشه در حال تغییر ؛ اگر بخواهد پویا فکر کند ؛ مجبوراست ، تمامی پارامتر ها را یک جا و در حال حرکت و تغییر نسبت به هم در نظر داشته باشد ، تا بتوا ند تحلیل مشخص از شرایط مشخص را بدست دهد و به همین دلیل کسی که روشن فکر می کند روشن نیز بیا ن مینما ید . توده های مردم برای پیشبرد کار واموراتشان از کوچکترین رفورم گرفته تا انقلاب ؛ آسان ترین وبی خطر ترین ( ص 2 ) ودم دست ترین وکوتاه ترین راه ها و امکانات و .... را جستجو مینمایند . حتمآ متوجه شده اید آنهائی که کمی لوطی تر ومردانگی بیشتری از خود نشان میدهند نسبتآ انگشت نما تر و سر و گردنی بالاتر وآبروئی ! دارند و معمولآ راه هائی کمی سخت تر از معمول درمیان مردمشان برای رسیدن به هدف ! را بر میگزینند و... برای شما مخصوصآ رفقای کرما شا نی ؛ احتمالآ آشناتر از من باید باشد .... آنها مرتکب گناه کبیره ای نشده اند که توده های مردم اند وانقلابی دائمی نیستند . از اینجا به بعد است ، که فرق پوپولیزم وانقلاب شروع میشود . البته اگر از ترس پوپولیزم مبتذل ؛ مثل کور عصا در تاریکی نکوبیم وهر حرکت خود بخودی را بدون تحلیل مشخص و همه جانبه ؛ نفی یا تائید ننمائیم . بلکه در هر جمله وهر حرکت وموضع گیری و.... تحلیل مشخص از شرایط مشخص را در نظر گرفته و به توده های به جان آمده توضیح دهیم و بقول لنین به سیاست مانند ریاضیات عالی بنگریم ؛ بدین معنا که هرموضع گیری وحرکت وجریانی را در رابطه با شرایط موجود وسایر مسائل مربوطه بدون در نظر گرفتن نیاز ها و علائق سازمانی و شخصی و به شکلی آکاد میک ( نه اید ئو لوژیک وجا نبدار ) ؛ تغییرات و مسیر تغییر پدیده ها را بررسی نمائیم . یعنی برآیند نیروها ی طبقاتی ، سیاسی وتاریخی وملی ومذهبی وفرهنگی و روانشناسی توده ها و شرایط جهانی و .... شرایط و جایگاه وهماهنگی و تضاد های هریک را نسبت به هم ؛ نه نسبت به آنچه که ما در ذهنمان پرورانده ایم ویا آرزو داریم : و با یک کلمه ایکاش .... سر وته قضیه را هم بیاوریم ؛ نقد وبررسی واقعیات آن گونه که میبینیم نه آن طور که میخواهیم ببینیم ، دیدن ضعف و قوت ها ؛ و نقد بی رحمانه ضعفها و ملهم از خود حقیقت ... و استفاده به موقع از هر موقعیت مناسب برای پیش برد امر مبارزات طبقه کارگر و همراهان طبقه کارگر وتوده های زحمتکش ؛ و.... در غیر اینصورت در نقطه ای نشستن و خود را مرکز عالم دانستن ونفی هر حرکتی ... فقط کار ملا نصرالدین است ... و آنرا در اصطلاح سیاسی برخورد اید ئو لوژیک یا مذهب گونه با پد یده ها مینامند .... به هر صورت آنچه آموخته ام این است ( شاید بفرمائید بد آموزی داشته ام ) که برای تحلیل مسائل اجتماعی ؛ گذ شته را روشن ترمیتوان باز بینی نمود . سیر وقایع وحوادث گذ شته .... قابل روئیت تر است ،البته در مقایسه با آینده ؛ اگر بخواهیم بدون جانبداری خاص ومذهبی مابانه بنگریم واز وقایع پویا وهمه جانبه ومرتبط به هم ، پدیده ها را ایستا و یک بعدی و جدا ازهم و بر جسته ننمائیم ، و به مغزمان دستور ندهیم که این مسئله را تصویر در آئینه محد ب ببین و آن یکی را مقعر و به شکلی دیگر و از زاویه ای و ... و بعضی مسائل را اصلآ نبین و ... در نقاط عطف تاریخ ( در سر پیچ های تاریخ ) ؛ گونه ای را ؛ برای خود ا لگو نسازیم ؛ اگر چه در بسیاری موارد بسا کسان ویا فعالین اجتماعی ؛ که توده ها به مراتب بسیار بیشتر ؛ به آن چنان انحطاط و رذالت هائی دچار میشوند که مگر تاریخ آثار کثافت کاری هایشان را پاک نماید ، حکومت گران شایسته مردما نشان هستند ؛ اگر غیر از این میبود بشریت خیلی وقت ها پیش از این از دست نا برابری ها رهائی میافت و علم سیا ست نیز لزومی نداشت ( به امید آن روز ...) ، به هر صورت توده های از خود بیگانه با نام نا سیونا لیزم از انواع مد لها یش ؛ مذهبی ؛ ملی ؛ و ... به ارتش ناپلئون واسکند ر وخشایارشاه وآد لف هیتلر و اتا ترک ورهبران دینی از انواع واقسا مش وچنگیز و امامان و ... تبدیل میگردند ؛ به فاشیزم آلوده ویا عکس امام را در ماه می بینند و.... از خود بیگانگی را به آنجا میرسانند که حاضر اند به خاطر رهبر ویا فلان کسک ، شهرها و ملتها را به آتش بکشند ویا از روی میا د ین مین رد شوند و کلید در گردن به .... بروند ؛ به همین خاطر است ؛ پیشروان حرکتهای اجتماعی همیشه تاریخ سازان فکری و فرهنگی و .... جامعه بشری بوده اند ؛ آنها سعی نموده اند که نیروی فکریشان به نیروی مادی در جامعه تبدیل شود ؛ اگر منافع دیکتاتور ها وحاکمان در این جهت میبود کار ها بسیار آسان تر پیش می رفت ... و به همین دلیل است فشار و خفقان و آزادی کشی ودیکتاتوری و....که در تاریخ بشر به وسعت وعمق جامعه طبقاتی وجود داشته و وجود خواهد داشت و... فراموش ننما ئیم که زندگی اجتماعی اجداد بزرگ ما از غار ها وجنگل ها شروع شده وهمیشه در گیر مجموعه ای از مشکلات طبیعی و اجتماعی بوده اند وهنوز هم ما سعی داریم به تکامل ادامه دهیم ؛ به اینجا هم که رسیده ایم خوم کار کرده ایم ... و داریم تلاش می نما ئیم که به سوئی برویم که به قول مارکس والائی را پشت سر بگذاریم ..... بی دلیل نیست بشریت پویا در تمامی عرصه های زندگی شب و روز نمیشنا سد .... ودر جواب به پوپولیزم ناب : این گیاهان هرز بیابانی که میرویند و میخشکند و میپوسند و بر باد میروند ... تمامی ادبیات جهانی مملو است از تلاش برای پس زدن عقب ماند گی ها و علیه اربابان ودر جهت باز نمودن فضائی که جان بتواند در آن نفس بکشد ... به قول شاملو : تو که پوزه بند بر دهنم میبندی از انتشار اندیشه ام میترسی و.... یا پابلو نرودا ؛ آزادی بعد از مرگم به چه دردم میخورد وقتی که در این دنیا .... واز همین رو است که در سراسر تاریخ ؛ پیشاپیش همه ؛ علیه نابودی وانحطاط وقربانی شدن ها ی توده های میلیونی ؛ فعالین فکری و دگر اندیشان و دگرگونی خواهان و چپ تاریخ تحت بیشترین فشار و کشتار قرار داشته و تا زمانی که جامعه هنوز بر مبنای تقسیم طبقاتی قرار دارد ؛ به همین روال پیش خواهد رفت . مزدکیان و مانویان و .... و کشتار های سالیان حکومت فقهای ایران از جمله بوسیله همین جناب موسوی سبز پوش عمامه در سر ... ازنمونه های بارز این پدیده است . ما کمونیستها وتمامی چپ تاریخ از جمله اسپارتاکوس ها تاگم نامان مبارزات تاریخ بشری خواهان بر چیده شدن ونابودی فاصله طبقاتی هستیم ؛ و این ضرورت زندگی است . هر حرکت و تغییروسیله جریانات اجتماعی وتوده های لگد مال شده را تنها وتا آن حد مترقی ویا رفورمیستی ویا انقلابی میدانیم که در جهت نابودی سیستم نابرابری ها و در جهت آزادی خواهی قرار داشته باشد . ومتاسفانه بر خلاف میل و آرزوی ما بقول انگلس : جنبشها وانقلابات میخ نیستند که مستقیم در دیوار تاریخ کوبیده شوند ؛ بلکه حرکت تاریخ نسبت به عمر کوتاه ما ؛ بیشتر شبیه به حرکت یخچالهای طبیعی ونسبتآ بسیار کند حرکت اند ؛ سالی دو سانتیمتر ( البته قبل از گرم شدن زمین ) ؛ از طرفی ؛ واز طرف دیگرهماهنگ و موزون با موج دریا با بالا و پائین ؛ چپ وراست رفتن هایش و کمی رو به جلو .... به همین خاطر تکرار تاریخ گاهی کمدی واغلب تراژیک است وتا هنگامی که طبقات و جود دارند به نظر میرسد بیشتر تراژیک باشند . درسیستم سیاه و تاریک وخفقان آور جمهوری اسلامی ؛ اولین حرکت اعتراضی علیه سیستم فاشیزم مذهبی شبیه به تلاش برای باز کردن دریچه ای است در یک زندان بزرگ به بزرگی ایران ... (ص3 ) یک رفورم . ویا .... استفاده از امکا نی است ؛ که برای جمهوری فقاهتی بی شباهت به سوراخ سوزن در یک باد کنک کودکانه نیست ، در صورت امکان انفجار حتمی است ؛ و رفقا ی عزیز حق دارند و باید بپرسند مجری این کار چه کسی است ؟
باچه طرح وبرنامه ای ؟ که ما بار ها وبار ها شاهد ابتکارات واعتراضات خود بخودی حرکت های جوانان از مسابقات فوتبال درمیدانهای ورزشی و یا بعد از آن گرفته ؛ تا حرکت های دانشجوئی و یا اعتراضات ملیتها و زنان و.... کارگران بوده ایم . که صد البته خود رژیم ولایت فقها نبض حرکت ونارضائی در میان مردم را بهتر از همه ما احساس میکند وبه همین خاطر است که بار ها به پیشواز حوادث رفته و با استفاده از متد بومیان در استرالیا ، بمنظور جلو گیری از سوختن کل سر زمین ، به پاک سازی فاصله آتش تا جنگل پرداخته ؛ ... آتش سوزی مصنوعی ... بدین وسیله به مهار آتش و سوختن کل سرزمین ها دست زده و میزند ... همیشه برای سرکوب حرکتهای احتمالی مردمی در پیش رو ؛ جدا از بحران سازی و جنگ و باران نعمت و ... به انفجار بمب در اتوبوس ها و در میان مردم و .... مشغول است ؛ حتی از منفجر کردن قبر امام رهبرش در حوادث اخیر یا قبر امام رضایش در مشهد تردید به خود راه نمی دهد ... که همه رفقا خود شاهد بوده اید که متعاقب آن وفورآ در عرض سه روز بمب گذار را پیدا !؟ محاکمه و... همراه با قاچاقچیان !؟ مواد مخدر در انظار عمومی با بوق وکرنا ودعوت از مردم برای دیدن و تماشای جنایتکار ی هایش وصد البته برای ذهر چشم گرفتن وترسا ند ن و....عقب راندن روحیه اعتراضی مردم وفعالین ؛ کار همیشگی رژیم آدمخوار جمهوری اسلامی بوده است ؛ و در این راه کسانی را بعنوان اراذل و اوباش وخرابکار و... به دار آویخته که هیچگونه ربطی به مسئله نداشته اند ! به عنوان مثال ؛ دوست برادر محسن رفیق دوست در خارج بود ؛ محسن رفیق دوست ، همراه با مافیای رقیب در قدرت مقدار کلانی دزدی کرد ند و در درگیری های مافیائی درون حکومتی ودعوا بر سر اینکه سهم کدام یک بیشتر باشد ... کار به روی صحنه کشید وبعدآ برای سر پوش گذاشتن بر مسئله وباج دهی و ... ؛ دوست برادر رفیق دوست را از خارج دعوت و با عنوان دزد بیت المال اعدام نمودند ... به این وسیله در انظار عمومی سر وته قضیه را هم آورده ..! و بین خود به توافق رسید ند ... در اغلب موارد کسانی را بعنوان دزد وقاچاقچی و مواد مخدر فروش و ... در خیابان ها بدار آویخته اند که حتی روحشان هم از قضیه بوئی نبرده بوده است ... اغلب آنها را قبل از اعدام در انظار عمومی ؛ داروئی میخورانند که گلو را خفه و صدائی نمی تواند در آ ید ...عکسها وفیلمهای کافی در دسترس همگان دراین مورد وجود دارد ... در خوزستان بمب منفجر میگشت عده ای کشته میشد ند دو روزه همه چی فیصله میافت به همان ترتیب بالا.... ویا در زاهدان ... وحتی در حرم امام رضا یشان در مشهد و.... ویا در مهاباد وشهر های کرد نشین ؛ رژیم تظاهرات به راه می انداخت وشلوغی درست میکرد واز طریق افراد بسیجی سعی در پخش اسلحه در میان مردم مینمود تا بلکه بتواند به این وسیله جوانان فعال و نیروها و ناراضیان را تحریک و شناسائی واعدام نماید و با این بهانه بتواند جنبش واقعی را سرکوب ومبارزه هماهنگ با سایر نقاط ایران را بر هم زده تا از این راه و با کشتن جوانان ؛ روحیه رزم جویانه مردم را به عقب نشینی وا دارد (( شوا نه )) یکی از قر بانیان این جنایت بود ... پخش موارد مخد ر ومعتاد نمودن جوانان داستا نی دارد به درازای تاریخ رژیم جمهوری اسلامی وبه پنهای ایران .... اما اینبار به نظر میرسد که سنبه جنبش اعتراضی کمی پر زور تر است ؛ ومردم دارند خود را برای انقلاب گرم مینمایند ... به هر صورت درک وبا خبر شدن وکنترل وانجام عکس العمل مناسب با حرکتهای اجتماعی برای رژیم آدمخوارجمهوری اسلامی ؛ با دستگاه های عریض و طویل اطلا عاتی اش و امکانات مالی فراوان ، بسیار آسان تر است تا برای فعالین سیاسی واجتماعی مخصوصآ خارجه نشین های کم خبرتر ما .... تنها پدیده ای که این نقیصه وفاصله را جبران مینماید ، این است که فعالین اجتماعی باید سعی نمایند د رست و بی غرض و روشن و بدون جانبداری اید ئو لوژیک – مذهبی -- ، مانند یک تحلیل گر آکا د میک و بی تفاوت به پدیده ها و تک تک اعتراضات ، تک و پا تک ها ، روحیه رزمجویانه مردم کوچه وخیابان علیه رژیم ومزدورانش ، همبستگی درونی شان ، گذ شت وفداکاری ها و ... را ؛ درک نموده و منطبق بر آن عمل نمایند ؛ این پدیده که خود رژیم زندان بان است و همیشه تلاش داشته که ، دقیقآ همان روحیه زندان را به جامعه تا حد ممکن تزریق نماید ... تا هیچکس دوست ویار وغمخوار دیگری نباشد ؛ تاحرکتی هماهنگ علیه رژیم صورت نپذ یرد ، و به این وسیله آسان تر بتواند آنها را سرکوب نموده و... انقلابی ویا احیا نآ خطری رژیم را تهدید ننما ید ... در هر حال لازمه تغییرات ؛ داشتن دید درست از جریانات واقشار موجود در ایران و درک واقعی از برآیند نیرو ها و بیشترین تلاش برای متشکل نمودن حد اکثر نیروها ی مردمی از جمله برای متشکل کردن اقشار گوناگون حول خواستهای دمکراتیک ویا سوسیالیستی با پذیرش آگاهانه وداوطلبانه هژمونی طبقه کارگر وسرازیر نمودن رژیم جمهوری وجنایت به زباله دان تاریخ و ادامه حرکت به سوی سوسیالیزم ودگرگونی های بنیادی ؛ است این مجموعه حرکت ها جدا جدا و سوسیالیزم را به روز محشر حواله دادن کاراستحاله طلب ها و.... است ؛ مسائل را از هم تفکیک میکنم برای درک درست از تغییرات پدیده ها از یک دیگر وموقعیت هرکنش نسبت به دیگری و جمع آوری حد اکثر نیرو های متحد طبقه کارگر و جایگاه و .... . وخود رفقا و تمامی جهانیان بهتر میدانند که یکی از اساسی ترین فعالیت های رژیم آدمخوار جمهوری اسلامی از روز سر کار آمدنش تا روزی که به زباله دان تاریخ انداخته میشود با کمک شرکت های دارای تکنیک پیشرفته در ازای پرداخت پولهای هنگفت به وا رد نمودن دستگاه های جاسوسی وتعقیب و مراقبت و .... پرداخته به منظور جلو گیری از سازماندهی و ارتباطات بین فعا لین در داخل و خارج ؛ و برای جلو گیری از درز اطلاعات درست به خارج در شرایطی چون دوره انتخابات دهم و بی آبروئی بیش از پیش در انظار جهانیان وهمچنین ارائه هم فکری و رهنمود به داخل ایران از سوی فعالین کارگری و سایر جریانات از استحا له چی تا .... هم چنین برای باز بودن دستش در اثر بی ارتباطی جریانات داخلی و سرکوب و جلو گیری از رشد همه جانبه اعتراضات خود بخودی و تعمیق حرکتها و اعتراضات متشکل و خواستهای طبقاتی طبقه کارگر که در حکم ناقوس مرگ رژیم خواهد بود ؛ تمامی امکانات ارتباطی را با کمک نوکیا و زیمنس تا حد توان محدود نموده است . خود جنایتکاران به خوبی میدانند در این راستا و در طول حیات ننگین جمهوری و جنایت اسلامی شان ؛ همه مردم ایران ، هر یک تا اندازه ای و در (ص 4 ) محدوده ای در تقابل با رژیم قرار دارند آنها در این عرصه نیز به آن تکنولوژی بر علیه مردم همیشه نیاز مندند . هماهنگی بین این نیرو ها وجمع همه این نارضایتی ها میتواند به وسعت ایران با شد ، وآن کس و آن جریان که بتواند به هر شکلی حمایت توده ها را باخود داشته باشد میتواند مهر ونشان خود را بر جنبش خود بخودی مردم به جان آمده بزند ؛ ویا احیانآ گرفتن هژمونی توده ها را بدست بیاورد ... به صدای امریکا و حاجی بی بی سی و اسرائیل و.... توجه نما ئید از توی قوطی عطاریشان هر روز یکی را بیرون میاورند وبه مردم ارائه میدهند و برایشان تریبون میگذارند و حلوا حلوایشان مینمایند ؛ و....که امروز برای چپ بهترین فرصت و استفاده از پتانسیل موجود فراهم گشته تا بر بستر واقعی نابرابری ها و نارضایتی ها و محرومیت ها ی موجود ... افکار واندیشه برابری طلبانه اش را به نیروی مادی تبدیل نماید . جلب حمایت و د لسوزی یک خا له پیرزن که فقط نظاره گر حوادث است میتواند به نفع جنبش طبقه کارگر تمام شود ؛ وهر جریان فکری که در این جنبش فعال ترین باشد .... میتواند مثل انقلاب 57 و سایر تحولات اجتماعی مشابه ؛ انقلاب را از آن خود کند ویا حد اقل مهر ونشان طبقاتی خود را بر آن نقش نماید . هنگامی که ما میگوئیم که هر حرکت اعتراضی ، انقلابی نیست شاید درست باشد ؛ کما اینکه هر حرکت میتواند در خود هسته ای رفورمیستی یا انقلابی ای را دارا باشد ، به تمامی شرق و کشور های شرقی از افغانستان تا چین واز فلسطین تا .... نگاه کنید بستر نا رضایتی عمومی وحرکت های اعتراضی و یا برابری طلبانه در قالب دین ومذهب و ملیت و فرقه و هزار کوفت و زهر مار دیگر .... هر روز در جلو چشمان جهان رژه میروند ؛ آیا با پاک کرد ن صورت مسئله ؛ مسئله ای حل میشود ؟ در شرایط خفقا ن وترور جمهوری و جنایت اسلامی ما چه نقشی داریم ؟ از دور نگاه کنیم و به بورژوازی از هر فرقه وقماش بگوئیم ؛ خواهش میکنم شما بفرمائید ، ما فعلآ منتظر میمانیم ، هنوز نوبت ما نرسیده ؟ یا به توده ها ، به قول بیانیه رفقا بگوئیم ؛ شما مردم مرتجع هستید ! بروید گم شوید و .... واز رژیم تقاضا کنیم کمی دیگر صبر نماید و.... وبعد از متشکل شدن طبقه کارگر ؛ البته اگر رژیم اجازه فرمود ؛ با یک سوت به کارگران بگوئیم خوب همه منتظر شما بودند حالا قدم رنجه فرموده و بفرمائید جلو؟ شام غریبان حاضر است ! مردم به حق خواهند پرسید مگر مبارزات طبقاتی - اجتماعی تیم ملی و غیر ملی هم دارد ؟ و.... خواه ناخواه رژیم هم بیکار نخواهد نشست به شما رفقا خواهد گفت آفرین عجب آدمهای خوبی هستید شما فعالین کارگری در خارجه نشسته و در داخل به صف ایستاده !.... یا بهتر این است که شعار ها و بحث ها و نظراتمان را به میان همه طبقات واقشار مردم حتی دشمنان طبقا تیمان ببریم و کاری کنیم که هر آنکس که به خیابان میا ید وبرای خواست مشخص خود مبارزه مینماید ؛ هماهنگی و همسوئی زاویه منافع خود هر چند سطحی و کم عمق با منافع تاریخی طبقه کارگر را لمس نماید ؟ این چنین اتفا ق و ضرورتی در شرایط معمولی ودر روزهای عادی جریان زندگی نمیتواند با این وسعت و عمق و اندازه ... صورت پذیرد ؛ بلکه ضرورت بحث و جدل و تبادل ا فکا ر در شرایط بحرانی و ضرورت تحولات انقلابی است که صد چندان میشود و بقول لنین در شرایط انقلابی نسبت به روز های عادی ما قدم های فرسنگی بر میداریم ... البته اگر مثل رفقای امضا کننده بیانیه چشمان خود را بر سیر حوادث واتفا قا ت جلو روی مان نبند یم . توجه رفقا را به بیماری کودکی چپ روی در کمونیزم اثر لنین جلب میکنم (.... سراپای تاریخ بلشویزم ؛ خواه قبل و خواه بعد از انقلاب اکتبر ، سر شار از موارد ما نور ، سازش کاری و مصالحه با احزاب دیگر واز آن جمله با احزاب بورژوائی است . مجموعه آثار ترجمه محمد پورهرمزان صفحه 735) میدانم فورآ تصمیم دارید مرا متهم نما ئید به اینکه با این فاکت آوردن ها میخواهم دستان شما را در دست موسوی ها بگذارم ؛.... زهی بی خبری ؛ نه ! اصلآ وابدآ . رمز مسئله در این است که در جامعه خفقان زده ای چون ایران تنها طبقه کار گر نیست که از کمبود آزاد ی تشکل ومشکلات مبارزه در رنج است ... بلکه سایر اقشار اجتماعی نیز از جمله خرده بورژوازی ، بیکاران و جوانان ودانشجویان و زنان و مذاهب وملیتها و.... تمامی انسانهای موجود در ایران به جز تعداد محد ودی از خودی های حاکم ؛ همه باهم ؛ هریک به نوعی در رنجند اینرا سلطنت طلبان و ... به خوبی درک نموده اند ؛ وخمینی این شعار را بهتر از رفقای ما میشناخت از این رو میگویم خمینی ؛ چون سراسر تاریخ ایران انقلاب است و تلاش و .... وبد نبا لش شکست .... کسانی هم چون رفقای عزیز ما استثنائی نیستند که از درک مسائل پیرامونشان غا فلند ... البته رفقای عزیز ما در پرت بودن از مسائل نمونه اند ؛ محد ب و مقعر دیدن و وراونه نمائی در جامعه د ین سالار واز خود بیگا نه ای چون ایران اگر نبا شد غیر عادی است وشاید معجزه ای ؛ به همین د لیل میگویند کمونیستهای جوامع عقب ماند ه همراه با بورژوازیشان عقب مانده اند وا ین دردی است فعلآ مزمن و... حاصل این عقب ماندگی میشود ... پیش روی با کتری و ویروس ها و زالو هائی همچون بابک امیر خسروی ها و اکثریت ها و خامنه ای ها و خمینی ها و موسوی ها و ... نتیجه انقلاب و تلاش وآنهمه رنج ودرد ... این میشود که داریم میبینیم ، روشنفکر طبقه کارگر در ایران عقب مانده ؛ متحد ی برای طبقه کارگر نمیشنا سد حتی برای یک روز ! و نتیجه منطقی این نوع تفکر در میان مردم علا وه بر خوراک تبلیغا تی برای دشمنا ن طبقه کارگر ؛ خود مردم حق دارند که بگویند ما این نوع خوشبختی زورکی را نمیخواهیم ؛ وآن یکی که هنوز در دوران چنگیزخان میزیست میفرمود که من توده کارگر نمی خواهم با ده هزار سوار جنگی ایران را فتح میکنم ! والبته اگر سرطان نمیگرفت امکان داشت موفق شود ده هزار سوار جمع نماید ... کما اینکه همین الان دارند چند نفری بیانیه امضا میکنند و... ولی برای فتح ایران ....آ. آ. نتیجه این دون کیشوت بازی ها میشود این که رژیم ها هرخواست برابری طلبانه و آزادی خواهانه ای را در هر جهتی که باشد در نطفه خفه مینما نید . یعنی رژیم ها ی توتا لیتر زمینه رشد میابند و حکومت ها و مردمان بر هم منطبق میگردند ؛ نتیجه آن همه رنج انسانی و انقلابا ت و تلاش در جهت خوا ستهای مردم در ذهن وحافظه تاریخی مردم تا حد یک ما جراجوئی سطحی تنزل مینماید و تبدیل به خوراک روانی برای دشمنان طبقاتی مردم میگردد و به لحاظ روانی برای دور های بعدی از مبارزه به سابقه ذهنی معکوسی تبد یل میشود که باز هم خوراک تبلیغاتی وجنگ روانی است بر ضد خود استثمار شوندگا ن و انقلابیون و مردم زحمتکش ؛ و بی آبروئی برای طرفداران برابری طلبی و.... آیا تصا د فی است این همه شکست ؟ وباز تولید هزیمت ؟ البته که با وجود رفقای عزیزی که ما د اریم ؛ کار دشمنان طبقه کار گر سا لهای سال سکه است ... اگر به تاریخ این سر زمین نظری بیفکنیم و تاریخ را مثل یک مسیردر نظر بگیریم این نوع تفکر از چپ وراست بسیار شباهت دارند به پیر مرد ی که در زمان پیری دارد دو چرخه سوار یاد میگیرد ... خود تصور بفرما ئید بقیه داستان را ... ناگفته نماند بسیاری از جریانات که به جنبش روی میاورند وحتی طرفداری از طبقه کار گر مینمایند ....از زاویه ای ارتجاعی و برای جبران گذ شته وبرای بازگشت به گذشته است ؛ واینرا بورژوازی و (ص 5 ) اقشار واقمار بورژوازی بیرون ودرون حکومتی به خوبی در ک نموده و در جهت سازماندهی آن ؛ نهایت تلاش را دارند و از توسعه و رشد سرسام آور وتعمیق آن و در نهایت شاید !؟ انقلاب و سیل به جای باران ... وحرکت ها توده ای شد ن درنتیجه تعمیق اعتراضات و متشکل شدن ها را به مثابه کابوس لمس مینمایند .... بی دلیل نیست که در سطح جهانی تمامی امپریالیستهای اروپائی وامریکائی موزون وهمنوا ویک شبه با جنبش سبز ها همراه وهمسو گردیده اند و در طرف مقابل احمدی نژاد بیاد طبقه کار گر افتاده ! ودر مقابل رفقای فعال جنبش کارگری در اعتراضات اخیر نقش داور مسابقات فوتبال را ایفا نموده واظهار میدارند که چون ما و یا طبقه کارگر سوت مسابقه را به صدا در نیاورده ایم هر اعتراضی ارتجاعی است . به هر صورت سعی میکنم از بند بند جملات بیان شده در نوشته رفقای امضا کننده بیانیه کمونیستی که بی شباهت به کاریکاتوری از درک کمونیتسی از حرکتهای اجتماعی نیست ؛ را شروع نمایم . هر نوع بی ادبی را لطفآ به حساب آزادی شعبه برابری واریز فرمائید وبرای خودم پس میگیرم و برای رفقای عزیزم نهایت احترام شخصی را دارم .
جمله اول وتیتر وعنوان نوشته رفقا خالی از محتوا است : جنبش سبز ها ارتجاعی است . همانگونه که در پی میاید رفقا نگفته اند که از چه زاویه ای ارتجاعی است . آیا صرف اعتراضا ت چون آنار شیستی است ؟ یا چون پرچم انتخابی شان سبز است و سرخ نیست ؟ ویا بهانه ای که تراشیده اند غلط است ؟ یا اینکه به بها نه ای درست یا غلط ... به شکاف میان رژیم رخنه نموده اند و در قلعه شاهان و امامان ولوله بر پا نموده اند ؟ ویا اینکه ..... میخواهند نشان دهند که نمی توانند بیش از این به وضعیت موجود ادامه دهند ؟ و در اند ک زمانی شعار موسوی موسوی رای منو پس بگیر تبدیل شد به مرگ بر دیکتاتور ؟ و یا موسوی بهانه است ، خود رهبر نشانه است ؟ ویا به این علت ارتجاعی است که بی خبر از رفقای عزیزم به خیابان آمدند و خواستند تمرین انقلاب نموده و رژیم واربابان امپریالیستشان را غافلگیر نمایند ؟ ..... و یا رفقا برای اینکه نشان دهند در شب اول به کمتر از سوسیالیزم راضی نیستند و یا نکند به راست روی متهم گردند و ... ؟
در نوشته اشاره نموده اید به جنگ تمام عیار بین فراکسیون های بالائی ها و به درستی . در مقابل از درک گفته خودتان در سیستم بالائی ها عاجزید ؛ اگر قرار بود در سیستم بالائی ها همیشه همه چیز یکد ست بماند ، مثل زمان خلفا ( که البته آنها هم همیشه همدیگر را برای قدرت ترور و پاره میکردند ولی سرعت تحولات کمتر از الآن بود مورد نظر است ) میشد یا زمان صدام حسین و سایر شاهان و مرتجعین حکومت یکد ست تر میماند و اربابان با ثبات بیشتری به حیات ننگینشان ادامه میداد ند و.... و شما رفقای خوبم از درک دریدن گرگان یکد یگر را ، عاجزید ؛ از تاثیر بحران جهانی از همه سو بر رژیم عاجزید ؛ از انعکاس فشار وخواستهای طبقات واقشار پائینی بر بالائی ها عاجزید ؛ و ..... به عبارتی دیگر فقط یک الگو ویک شکل و یک زاویه از پد یده مبارزه را میشنا سید آنهم درست یا غلط طوطی وار ؛ تشکل طبقه کارگر ؛ حزب کمونیست ؛ و رهبری و انقلاب ! غیر از این و هرچه در این قالب نگنجد ارتجاعی است ! چند میلیون به خیابان آمدند با احتساب سر انگشتی دو برابر آن علیه رژیم و کلیت رژیم در خانه و پس پرده ... همه را به حساب موسوی می ریزید ! آه وناله سر می دهید که جای مردم وکارگران در این اعتراضات خالی است ! اگر من بودم جای آقای موسوی از شما برادران کمونیست صمیمانه تشکر میکردم که همه مردم معترض را طرفدار من مید ا نید ... آیا در ایران هیچکس به جز طرفداری از موسوی مشکل دیگری ندارد ؟ آیا همه دانشجویان ؛ پرستاران ؛ معلمان ؛ بیکاران ؛ زنان و... قبل از این انتخابات هیچ حرفی نمی زدند و بعد این امام حاضر آمد و همه را به خط نمود ؟ من به جای موسوی از شما چپ رو های راست نگر تشکر مینمایم و یک مدال حلبی موسوی نشان را تقد یمتان .... کار شما شباهت دارد به کسی که تازه رانندگی یاد گرفته ؛ فقط مسیر خانه تا فلان فروشگاه ویا ... رفت وبر گشت را بیشتر بلد نیست ... .
در دو سوی این جدال .... یکی چاوزیسم دروغین و امام زمانی .... نوشته به لحاظ انشائی غلط است ( که زیاد اهمیت ندارد اگر ملا نقطی بازی در نیا وریم وبه محتوا توجه کنیم) مگر ما چاوزیسم راستین وخوب هم داریم یا امام زمان خوب ؟ هر چقدر هم خوب بوده باشند که صد البته امامان نیز مانند شاهان وهمراه غارتگران دشمنان مردم بوده اند . رفقای عزیز مگر انتظار دارید که با وجود جمهوری اسلامی صف نیرومند کارگران بدون گذ ر از تمامی چم وخم های مبارزاتی ؛ بدون همبستگی های موقت و ناپایدار و .... تشکیل شود و در خیابان ها رژه بروند و جنبش های اجتماعی و ترقی خواه نیز بدنبال آنها راه بیفتند وبا هم آواز بخوانند : آی رفیق کجا میری ؟ یک کمی صبر بکن ! منو با خود ببری ... وهمه توده های به جان آمده هم همراه شوند و آی عزیز بخوانند ...؟ زهی بی درکی کودکستانی ...و اگر غیر از این باشد جامعه به سوی پرتگاهی سیاه تر از سی سال گذشته سوق داده خواهد شد ...؟ به عبارتی دیگر نباید حرکت نمود تا من سوت مسابقه را به صدا در نیاورده ام ...و البته اوج استیصال آنجا تکمیل میشود که پای حساب احتمالات به میان میاید ومن هنگامی با دوستانم تخته بازی میکنم برای آورد ن فلان عد د مثلآ جفت شش از آن استفاده مینمایم ولی در بازی سیاست برای کسانیکه از حساب احتمالات صحبت میکنند و نه برآیند نیرو ها ومبارزات جاری ومجموعه ای از مسائل در حال دگر گونی در دیگ جوشان تغیرات اجتماعی و سازشها و اتحاد های موقتی و تا کتیکی یا پایدار و... باید گریست .... برای کسی که به جای در ک درست ازحرکت و کشف قانون ضرورت ها ؛ دست به دامان اله و دعا و شانس و ...تصادف ومیل خدایان میگرد د اوج استیصال و درماندگی فکری خود را به نمایش میگذارد . باید .... .
( ص 6 ) در پاراگراف دوم رفقا آمده است : که هیچ یک از دو سوی نبرد ی که بین جناح های حکومتی براه افتاده است ، حتی ذره ای از آزادی خواهی وعدالت بر خوردار نیست ....و هدف آشکار ... ایجاد نظامی متکی برصد قه بگیران زیر پرچم دروغین عدالت خواهی ....در صدد تداوم ... و....
به رفقای امضا کنند بیانیه باید صحت خواب و صبح به خیر گفت . اولآ رژیم جمهوری و جنایات اسلامی حدود سی سال است که حکومت مینماید و اینرا باید تا به حال یاد گرفته بوده باشیم که اسا سآ هر حکومتی نیرو های طبقاتی خود را سازمان میدهد . چرا ؟ منافع طبقاتی . باز هم رفقا ی عزیزم ازپرچم دروغین عدالت خواهی جمهوری اسلامی نام برده اند مگر انتظار دیگری از رژیم جمهوری اسلامی داشتید ؟ مگربه رژیم توهم دارید ؟ در قسمتی بالاتر در پاراگراف اول از جنبش نو پای طبقه کارگر و غیاب صف نیرو مند کارگران و غیاب جنبش های اجتماعی پیشرو ومترقی و... سخن رانده اید و کلی آیه یاس و نا امیدی ... و در پاراگراف دوم .... از جنبش روز افزون طبقه کارگر( که البته این قسمت از پاراگراف به حقیقت بسیار نزدیکتر است) کدام یک را باورکنیم ؟ آیا طبقه کارگر درآن جامعه مچاله شده ؛ متحدی حتی موقتی ؛ حتی یک روزه ندارد ؟ با این تفکر اگر فردا به قدرت برسید با نا متحدان امروز طبقه کارگر چه کار خواهید کرد ؟ آیا همان مردم ناحق دارند با دارندگان افکاری که فردا خمینی دیگری خواهد شد آنگونه برخورد نمایند ؟ آیا تصادفی است که طبقه کارگر با وجود دوستانی چون شما ها ها ها همیشه سرش بی کلاه میماند ؟ علاوه بر مشکلات دیگری از جمله فرهنگ مذهبی و دیکتاتور ها و ... که هر کدام از آنها جای خود دارند واگر لازم شد بحث آن را بعدآ پیش خواهیم برد .... رفقای عزیز وقتی وارد بحث در گیری در میان بالائی ها میشوید ، به نظر من ؛ بهتر است باز تاب بحران در میان بالائی ها از بسیاری جهات و مسائل در میان پائینی ها و بحران جهانی و ....را نیز ببینید و در نظر بگیرید ... باز سازی دولت اسلامی خیلی وقت است که به سر انجام رسیده و امروز برای جلو گیری از متلاشی شد نش به سبک نمودن با لن و پائین انداختن یاران سابق روی آورده اند .... صبح سحر شما به خیر ؛ رفقا . و البته بار ها این توهم را در تمام نوشته تان نا خواسته به شکلی منفی وغیر مستقیم القاء نموده اید که : رژیم ظرفیت پذیرش هیچگونه بیان اراده طبقات و گروه های اجتماعی پیشرو را ندارد ... . وگویا انتظاری غیر از این را باید میداشتیم ... تمامی کار بد ستان رژیم جمهوری اسلامی نه دو دهه بلکه سالهای سال قبل از بوجود آمدن حکومتشان ؛ در انجمن های اسلامی و مساجد ومنابر و تکایا وحجره ها ... مانند یک ما فیای جیره خوار رژیم شاهنشاهی ، تمامی دوران حیاتشان را در خدمت نظام استثمار و ضدیت با طبقه کارگر از جمله به مثابه حلقه ای از زنجیر کمر بند سبز بدور شوروی سابق قرار داده اند ( به جریان سید قطب و اخوان المسلمین و ...توجه فرمائید )، همه هم و غمشان ضدیت با کفر والحاد و طبقه کارگر و برابری خواهی و ... سوسیالیزم بوده و خواهند بود ... قانون 1310 ضد مرام اشتراکی رضا شاهی را تا به حال باید شناخته باشید ، وتا زمانی که زنده هستند به خدمت این نظام ادامه خواهند داد و تقسیم کار هایشان به لحاظ سیاسی و قضائی و اداری و.... ربطی به طبقه کار گر ندارد . هر کدام از آنها اگر رسمآ در جلو رو نیستند در پشت پرده شغل اصلی شان با نام وعنوانهای من در آوردی دکتر و مهندس و حاج آقا و برادر ... مشغول کشتار و شکنجه و اعدام و سرکوب دگر اندیشان بوده و خواهند بود .... رژیم ملا ها ی ایران بیشتر به ماهی پیرانیا میما نند تا هر موجود درنده دیگری ، هر وقت ؛ چیزی ؛ کسی را برای نابودی در دسترس نداشته باشند به دریدن خودی ها میپردازند ... انتظار رفقا در تمامی روح بیانیه شان بطور ناخود آگاه حاکی از انتظارات عجیب و غریب از رژیم و دست اند کاران رژیم فقاهتی میباشد...محروم کردن کارگران از حد اقلی از معیار های یک زندگی شرافتمندانه !..چرا آقایان در شو های تلویزیونی کوچکترین اشاره ای به اینکه چه بر سر میلیون ها کارگر می آ ید !
اوج استیصال و در ماندگی ؛ دستپاچگی و آشفته فکری رفقا از حوادث واتفاقات اخیر آنجاست که میفرمایند : ..... جنبشی که برای ابطال انتخابات براه افتاده است ، جنبش محروم کردن میلیون ها انسان به شکلی دیگر است .... صدای حق طلبی و عدالت خواهی کارگران ، صدای برابری طلبانه زنان صدای آزادی خواهانه دانشجویان و .... در این جنبش ارتجاعی جائی ندارد و نخواهد یافت جنبشی که براه افتاده است در صورت پیروزی در آینده وضعیت سیاه کنونی را برای اکثریت محرومان جامعه تداوم خواهد داد و.... باید به ر فقای عزیزم برای این همه درک ودرایت فکری و چشمان بینا و... تبریک بگویم ،انسان وقتی نمیتواند حرکت وتغییر را ببیند و دچار سرگیجه است فکر میکند جهان بدور سرش میگردد ... آن رفقا ( صمیمانه عذ ر میخواهم ) باید در عمل در کنار احمدی نژاد و خامنه ای قرار گیرند و بگویند از هر طرف کشته شود به نفع اسلام است ... حتی مرتجعین سلطنت طلب هم این گونه نمی اندیشند و رفتار نمیکنند ... باید متوجه شده باشید که در حرکت های اخیر چه چهره ها و کسانی از خواب زمستانی بیدار شده اند و شما عزیزان به طور غیر مستقیم می گوئید احمدی جان ... ولی این مار سبز مخملی خطر ناکتر است .... پس بزن تا میتوانی ، خوب بزن وکوچکترین توهم را هم نداشته باش چون تزلزل فاجعه بار خواهد آورد، و تعجب میفرمائید بعد از گذشت مثلآ یک نسل چرا سر طبقه کارگر شما بی کلاه مانده است ! همه مردم مر تجعند اگر زیر پرچم من نیایند ! بعد میفرمائید که رجوی خود محور بین است ! ونمی توانید درک کنید که ریشه این نوع تفکر امثال شما و مجاهدین و.... در فرهنگ عقب مانده مذهبی و ایدئو لوژیک جامعه ما قرار دارد در فرهنگ شرک و اله اکبر و مشرک وکافر و ( ص7) نجس و ...قرار دارد یعنی هرکس که با من یا طبقه کار گر نباشد باید کشت و نابود باد ؛ و هر کس هم که این گونه می اندیشد....ال وبل ... رفقای عزیز اوائل انقلاب که اکثریت در دام حزب توده افتاد و به شکلی صوری و ظاهری در نقطه مقابل نقطه نظرات امروز شما قرار گرفت و از هول حلیم در دیگ خمینی افتاد ... بسیاری از اعضا و وابستگان به این جریان عمق خط فکری و فاجعه را درک نمیکردند ... وامروز شما از ترس همان مشکل ولی با همان روش در تصورات خود گویا درست برعکس آن زمان راه میروید یعنی با نگاه کردن به سمت چپ دارید از دست راست بام پائین می افتید ، البته این نوع موضع گیری ها بیشتر جنبه روانی دارد و خاصیت ارضای روحی آن چند رفیق ، والا به لحاظ سیاسی .... و کابرد عملی و سازمان سیاسی تشکیلاتی ... ؟ آ.آ. ؛ به اندازه کافی سازمان و ارتباطات و ... وجود دارند و شما از ترس اینکه نکند بلای اکثریت سابق بر سرتان بیاید فکر میکنید اگر از طرف چپ بام پائین بیفتید بهتر است ! پائین افتادن ؛ پائین افتادن است ، از ترس پیشروی به پس روی میگرائید ... . میفرمائید نباید گذاشت که این فاجعه تکرا ر شود و.... لطف کنید بگوئید
در کوچه و خیابان در محل های کار و در مبارزه عملی ... چگونه ؟
در ادامه مطلب آمده که : در جدال بین جناح های متخاصم ....تا همین امروز هیچ یک از جناح های حکومتی وقعی به خواسته های میلیون ها مردم زحمتکش نه نهاده اند .... رفقای خوب و با صفا مگر شما نمی دانید که رژیم جمهوری و جنایت برای دزد ید ن لحاف ملا آمده است ؟ مگر انتظار دیگری داشتید که برآورده نشده ؟.... اگر میدانید پس چرا نالانید ؟ در ادامه آمده است که : بر آورده شدن هر خواستی موقت و کوتاه مدت و ... شبیه به صد قه خواهد بود و...وقتی فعالین جنبش کارگری از در ک دیا لکتیک تحولات جنبش و نا رضا یتی توده ها ئی که خود این رفقا برای دکور از آنها نام برده اند مثلآ زنان ، ملیتها ، دانشجویان و ... در عمل وقتی همان عروسک های دکوراسیون جنبش رفقا ، به حرکت در میایند وارکان رژیم را به لرزه در میاورند ... آنها را به هر بهانه ای مرتجع مینامید و ... چه باید گفت ؟ آفرین به این همه درک وشعور سیاسی ؟ این رفقای عزیز حتی زحمت جدا کردن بستر نا رضایتی های عمومی و آن انسانهائی که بصورت دکور از آنها یاد میکنند ... از موج سواران وحاکمان و.... را به خود نداده اند ؛ وبه ضربت یک شمشیر سر هر چه کافر است ؛ ازتن جدا کرد ه اند ؛ خدا قوت ! وبه شکلی غیر مستقیم میفرمایند که همه آنهائی که ناراضی اند طرفداران رژیم البته از جناح مقابلند و از طرف دیگر نالانند که چرا توده ها به میدان نمیا یند ! .... در عمل به فرض اگر زمانی آن توده مورد دلخواه رفقا ( من هنوز نفهمید م که توده د لخواه رفقا آیا فقط کارگران هستند یا مجموعه ای از آدم ها ئی که در آن سر زمین به جهات گوناگون تحت فشار ند و ناراضی ) پا به میدان بگذارند ؛ طبق تشخیص رفقا ی عزیزم قاعد تآ وطبق دستگاه نظری خودشان باید آنهارا بفرستند به خا نه به این دلیل که مرتجعین وارد صف انقلابیون نشوند واگر اینکار را انجام ندهند دچار تناقض گوئی هستند و اگر مردم به خیابان و میدان مبارزه نیایند مرتجعند واگر بیایند باید بروند خانه مرتجعند زیرا نباید بیایند چون مرتجعند و اگر بیایند مرتجعند واگر نیامدند !؟.... گیج سر ی حد ومرز نمیشناسد ! ...کما اینکه مرتجعین موسوی چی از قاطی شدن در صف انقلابیون جلو گیری می نمودند ! ... بازی کودکان کودکستانی را به یاد بیاورید ... لطفآ ... ونگاه کردن در آئینه های مقعر ومحد ب !.... و بسیاری مسائل از این دست البته هنگامی که راست مرتجع موسوی چی ازترس نفوذ ایده های انقلابی در صفوف مردم میترسد ( جدا از بععضی مسائل که مربوط به تاکتیک و... واگر لازم شد صحبت خواهیم نمود ...؛) و آن هنگام که چپ انقلابی از رفتن وبردن ایده های انقلابی به میان مردم به بهانه ارتجاعی وسبز بودن آنها سر باز میزند ... میفر مائید .... تنها کسانی در این مبارزه سهم بیشتری بدست خواهند آورد که از نیروی متشکل .... اما لطف کنید و بفرمائید که منظور از متشکل چیست و چگونه این تشکل بوجود میاید ؟ ؟
آن چه در جدال بین جناح های متخاصم حکومتی برای ما اهمیت تعین کننده دارد ،...نه امتیاز های ناچیزی است... رفقای عزیز برای توده عامی از نوع ایرانی (...افغانی و پاکستانی و .... که فاجعه اند ) ؛ هنگا می که میخواهد پد یده ای را بررسی نماید آسان ترین کار آن گاه است که هیچ گاه به برسی تاریخی ، اجتماعی ، طبقاتی وسیاسی و .... آنهم به شیوه ای متدیک و سیستماتیک نپردازد و طبق معمول ؛ خود را با یک جمله راحت نماید ؛ مثلآ ؛ بد است خدا ذلیل شان کند و یا خوب است هرچه هست من خودم مخلصشم ... به هر حال از طرف خدا اومده و ناجی ما و همه است و ...امام زمان واقعی اگه باشه این فرستاده اونه و از این دست شر و ور ها .... که حاکمان بیشترین استفاده عوام فریبانه را از آن نموده و مینما یند ؛ شاه سایه خدا و خمینی روح خدا و ... اما برای کسانی که خود را روشنفکر طبقه کارگر و پیشروان جنبش کارگری و ساز ندگان تاریخ میدانند ؛ با یک جمله خودرا راحت کردن فاجعه است ... و با به نمایش گذاردن عدم توان درک و استفاده ازجو سیاسی موجود و سر باز زدن از رفتن به میان اقشار مختلف مردم و ترس از استفاده از شکاف و در گیری بین جناح ها ی بالائی ها ( فورآ متهم نکنید به استحاله چی بودن که رنگی ندارد ) و سر باز زدن از جلب توجه ذهن و حرکت توده ها به نظرات و خواسته های طبقا تیشان وعدم کمک به فشار روانی بر حکومتیان و سر باز زدن از تلاش برای ساختن فضا وترس از استفاده از شرایط بوجود آمده برای امکان تکامل بحث های لازم در میان مرد می که خواهی نخواهی با هم شب و (ص8 ) روزبحث و جدل و مشورت مینمایند و عدم استفاده از زمینه ای که آن اندیشه کارگری ما در میان همان هائی که دیگر نمیخواهند به شیوه سابق زندگی نمایند و..... آیا راحت طلبی ویا ا ستیصال فکری و سیاسی و ... نیست ؟ همه میدانند که مبارزه همیشه افت وخیز دارد و حریف ها در هر دور که پنجه در پنجه هم میاندازند تا فن وضربه ای کاری را بر رقیب وارد نمایند شش بار دور هم میچرخند ودنبال فر صت میگردند و انواع واقسام تک وپاتک ها میزنند و بعد یک ضربه ... در عرصه فوتبال شما رفقا ؛ صد بار نزدیک دروازه حریف میشوند تا شاید گلی چیزی صورت پذیرد ... در سیاست ومبارزه طبقاتی بمراتب خیلی پیچیده تر ازاین مثا ل کوچه بازاری است و عمل میشود ؛ آیا حرکتی به این وسعت که اگر سه میلیون در خیابان بودند شش میلیون آن در پشت صحنه ؛ و منتظر تا ببینند چه وقت وارد گود شوند به صرفه تر است ...؛ را با یک جمله به دشمن تسلیم کردن ؛ کاری است منطقی ؟ آیا این خود اوج پوپولیسم عقب مانده ای نیست که از ترس اکثریتی شدن .... فلان چیزی میشود که بعد ها باید در داستانها بعنوان مثال بکار برد ؟ اگر غیر از این است که آن همه مردم هیچ خواستی نداشتند ؟ دیوانه شده بودند وفقط عاشق چشم وابروی موسوی بودند که ؛ شعار میدادند : موسوی بهانه است ؛ خود رهبر نشانه است ؟ یا اینکه مردم درمیدان انقلاب و خیابان ها بازی بازی انقلاب میکردند بعد ش رژیم اومد و یه هو عصبا نی شد ند و زدند به تیر وتار هم ...؟ وبعدش مردم رژیم را نفرین کردند ... ؟ و الا مردم با رژیم کاری نداشتند به خدا ؟ ! آیا این است تحیل شما از آن خواستی که ما آرزویش را داشتیم که توده ها اگر روزی بمیدان بیایند ....؟ آیااینها چه کسانی بودند ویا هستند و یا خواهند بود ؟ سیاهی لشکر های بیکار و توده های فریب خورده و همانگونه که رفقا اشاره دا رند توده های مرتجع ؟ و ...؟ رفقای عزیزم با انتظاری که سهوآ به خواست توده های مردم وقعی ننها د ه از یک رژیم مردمی میرود ومیبایست در این مورد کاری صورت میداد (امیدوارم فقط غلط انشائی ویا به اصطلاح اشتباه لپی باشد چون خمینی هم از این توپوق ها میزد ؛ والا تا آنجا که رفقا را میشناسم اصلآ وابدآ اینگونه نمی اندیشند ) : میفرما یند... تا همین امروز نیز هیچ یک از دو طرف جدال حکومتی کمترین وقعی به خواستهای میلیون ها مردم زحمتکش نگذاشته اند ، مگررژیم فقها سرکار آمده که به خواست توده ها وقعی بنهد ؟ این چه نوع خوشخیا لی کودکانه ای است که با نیات خیر در جامعه تزریق مینمائید ؟ اگر به خواست ونیاز های سیاسی و اجتماعی و ... مردم توجه مینمود ... خوب آنوقت اسمش نگهبان ولایت وقیح نبود که ... و در ضمن واقعآ نمیدانم که تشکل های توده ای مستقل مردمی چگونه بوجود میایند و کیانند ؟ به ( لحاظ موقعیت تولید در جامعه منظور است ) ؛ رفقای عزیزم نیز از توضیح آن عاجز بوده اند یا شاید آنرا لازم ند یده اند ...اما تشکل توده ها به چه منظور است ؟ چگونه بوجود میا ید ؟ و چگونه در خیابانها براه میافتند ؟ و رابطه منطقی این تشکل های توده ای با تشکل های طبقه کار گر و زنان و دانشجویان و کارمندان و ... خلاصه هر آنکس که مشکلی دارد و در مقابل بیت امام وسیستم رهبری و حکومت و ... قرار دارد چگونه سازما ن میا بد....؟ و... همچنین رفقا میفرمایند : .... متزلزل کردن بنیان های سرکوب و اختنا ق راه شرکت در این تظاهرات و اکسیون ها را بر میگزینند ....در شرایط فقدان تشکل های مستقل و نیرومند توده ای چنین دست آوردهائی - حتی به فرض تحقق – تنها دست آورد هائی کوتاه مدت و موقت خواهد بود .... که صدقه ای بیش نیستند .... با ید به رفقای عزیزم برای اینهمه در ک ودرایت سیاسی مبارزاتی تبریک بگویم ؛ واقعآ که ... فقدا ن تشکل های مستقل و نیرومند توده ای به چه معناست ؟ اگر در جامعه فقط و فقط طبقه کارگر منظور است ؛ چرا با ایما واشاره می فرمائید ؟ اگر توده ها سایر اقشار را نیز در بر میگیرد نقش و کار آنها در مبارزه چیست ؟ به لحاظ قشر بندی و طبقاتی کیانند وجا یگاهشان کجاست ؟ و آیا شکل وشمایلشان با این حدود نه میلیون آدم هائی که معترضند و به خیابان ها آمدند و یا حمایت نمودند ( فقط در تهران منظور است ) فرق دارند ؟ آیا نیرو ها ی مرد می ، جانداران عجیب غریبی هستند که از کرات دیگر آسمانی میایند و با این آدم های دو پای زمینی کلی فرق دارند و ما را نجات خواهند داد ؟ نکند دار ودسته اماما ن زما نند که این آخوند ها آبروی آنها رابرده اند و آنها نیز به کمک شما میایند تا باهم کاری بکنید ! ؟ و.... وشاید منظور بچه های زیر هشت سال وکودکستانی این آدم های مرتجع موسوی چی ها هستند که به خیابان ها نیامد ند ؟ ....و چند سئوال دیگر .... وخلاصه نظام حاصل از مبارزات و .... شان آنهم با کلی اما واگر و شرط و شروط و... چگونه میتواند این تضمین را به شما عزیزان بدهد که صد قه ای بیش نبا شند ؟ چه تضمینی هست که دو باره پس گرفته نشوند ؟ و موقت نباشند ؟ آیا باید از فراکسیون های بورژوائی حتی در کشور های مترو پل و پیشرفته سر مایه داری با وجود اینهمه نهاد های مدافع منا فع کارگران انتظار خیر و برکت و صد قه واحسان را داشت ؟ در ایران فلک زده جمهوری وقیحان جای خود دارد ؛ و القای این انتظار رفقای عزیز از بورژوازی به مردم وطبقه کارگر از دوست داشتن طبقه کارگر بر میخیزد !؟ آیا این کار شما از روی نیت خیر است ؟ فکر کنم به دوستی خاله خرسه بیشتر شبیه باشد ؛ تا یک تحلیل سیاسی از یک رژیم قرون وسطائی ولایت مطلقه فقیهی .... گر آسمان در و گهر بارد هرگز از ولایت فقیه هان انتظاری نباید جز دار وتازیانه وشکنجه ... داشت ؛ وانتظارات شما از رژیم فاشیستی مذهبی جمهوری اسلامی در مورد وانمود کردن دادن صد قه به مردم عبث است ...آنها صد قه بر هستند و لی صد قه ده ...؟ آ.آ. برابری زن ومرد و جدائی دین ودولت و....مسئله ملی و ....آ.آ. دوران انقلاب همگانی سپری شد ؟ به این معنا از این به بعد اگر همه مردم به همراه هم ویک صدا ومتشکل از آزادی و برابری و قبول هژمونی طبقه کارگر و خواستهای دمکراتیک و سوسیالیستی دفاع نمودند قابل قبول نیست ؟ باید بروند به خانه هایشان کما اینکه شما شفاف این را فرموده اید ؟ اگر این طور است پس بفر مائید چگونه است که رژیم شاهنشاهی همه امکانات مادی و تشکیلاتی و.... را فراهم نمود وبا همراهی حاجی بی بی سی واسرائیل و.... خمینی را به داروغه گی ایران گما شتند ؟ به هرحال این قسمت را بگذاریم برای برنامه های بعد ....بالاخره چگونه اندیشه های سوسیالیستی در جامعه به نیروی مادی تبدیل میشوند ؟ حتمآ شب ها اجنه ها و پری های دریائی ، پری های زمینی میگردند !؟ واندیشه های ناب پخش مینمایند و (ص 9 ) بدینوسیله ها ها ها ؛ همراه شما ها ها ها با رژیم و هرچه روح ناپاکه میجنگند ...؟ البته گور بابای پیروز ... ( پیروز همسایه مان منظورم نیست ) ! و چگونه بعد از پیروزی انقلاب برنامه های سوسیا لیستی را با ید پیش برد ؟ که دوباره حفیض اله امین و پل پوت و عمو استالین و... به شما نگویند زکی ... ؟ آزادی و برابری را از جهات مختلف ... چگونه میتوان سازمان داد ؟ چگونه ..... وخلاصه ... آن بقیه مردم در جامعه که امروز رژیم آنها را اراذل واوباش مینامد و همین احمدی نژاد آنها را خس وخاشاک مینامید ( که بعدآ به چیز خوردن افتاد ) و شما لشکر ارتجاع وموسوی و .... مینامید ؛ جایگاه اجتماعی شان کجاست ؟ حق شهر وند یشان چه میشود ؟ اگر همین امروز طبقه کارگر ؛ کار ندارم به اینکه هنوز معلوم نکرده اید برای کارگر مورد نظر شما بودن باید چند سال در رکاب دوستان به کارگری باید مشغول بوده باشند و یا همین که کارگر شد و کارت شناسائی راا زشما دریافت و پس از امتحان وید ئو لوژیک و عبور نمود ن از پل صراط شما ؛ آیا کافی است ؟ و ... این موضوعات را بعدآ صحبت خواهیم نمود... به هر حال طبقه کارگر ؛ مورد نظر شما هیچ کس و هیچ نیروئی جلوشان را نگیرد ؛ متشکل و سازمان مورد نظر شما را هم ... بیابند و فرض کنیم که ایران صبح از خواب بیدار میشود همه کارگران متشکل و آماده نبرد و رزم و... هستند ؛ نقش بقیه توده های اراذل ! واوباش ! مرتجع ! موسوی چی امروز ؛ چیست ؟ همه شان همان شب انقلابی میشوند ؟ یا باید بروند حمام وغسل نمایند ؟ تا پاک کردند و الهی ؟ وآیا این نوع تفکر التقاطی قاطی پاتی خیالی نیمه اروپائی نیمه شرقی از نوع قرون وسطائی به سبک امامان و اولیاء و .. دون کیشوت ها در مورد مبارزه در ایران با واقعیات زند گی کارگران که حتی از برگزاری اول ماه می جلو میگیرند ؛ چه اندازه با واقعیات موجود خوانائی دارد ؟ آیا اگر کاری میکرد یم ویا در این جهت حرکت مینمودیم که همه مردم در ایران برای جشن اول ماه می به خیابان بیایند بدون اینکه بپرسیم کارگر هست یا نیست ؛ فقط برای جشن اول ماه می ؛ درست مثل اروپا ؛؛ مثلآ ؛؛ چی میشد ؟ کفر ابلیس بود ؟ یا اید ئو لوژی شما به هم میریخت ؟ و آیا هر نوع حرکت اعتراضی در ایران را بایکوت کردن و یقه خود را از هر نوع حرکتی از این دست ، رها کردن وتوده های بی شکل را به لحاظ مو ضع گیری سیاسی در دست فلان جنایتکار متقلب ، به چه معنائی میتواند باشد ؟ این صحبتها به لحاظ سیاسی است والا بقول کردی میگویند ( در مثل مناقشه نیست) ؛ داشتند اسبی را نعل میزدند خرچنگی هم از راه رسید و گفت ؛ لطفآ نعلی را هم بر پای من بکوبید .... به این عبارت پر از تناقض رفقا توجه کنید : کارگران ، برای شکل دادن به این جنبش متفاوت ، آن چه که ما به آن نیاز داریم ، بیش از هر چیز شناخت و استفاده از فرصت هائی است که در جدال بین جناح های متخاصم قدرت برای پیشروی جنبش کارگری بوجود میایند ...خود شما بفرمائید ؛ چگونه ؟ این دستاورد استراتیژیکی ای که خود شما به تنهائی به دست میاورید اگر طبل تو خالی نباشد و شعار های من منم ، اون رستم پهلوان ؟ چگونه ؟ از چه راه هائی به همراهی چه اقشار و طبقاتی ؟ نقش آنها چیست ؟ در چه گونه سازمانی ؟ و در فردای سوسیالیزم تکلیف این گوشت های دم توپ چه خواهد شد ؟ آیا قول میدهید که آنها را به دریا نریزید ؟ آیا .... ؟ زندگی بهتر برای چه کسانی است ؟ آیا نقش این آدم ها برای ساختن زندگی بهتر چگونه است ؟ شما برایشان میسازید وآنها باید در آن زندگی نمایند ؟ یا اینکه خود انسانها در ساختن سوسیا لیزم نقش خواهند داشت ؟ شرط شکوفائی جامعه و فرد و ارتباط متقابلشان به چه شکل است ؟ آیا بعدآ طور دیگری خواهد بود ؟ فعلآ زیاد وراجی نکنیم ؟ رابطه سوسیالیزم و آزادی به چه شکلی است البته در دستگاه نظری شما را منظور دارم والا به نظر من بدون اما واگر وشاید و ما ید سوسیالیزم وآزادی دو نصف از یک بدن موجود زنده است ؛ ...به هر حال ؛ وآیا اگر کسی حرف زد ضرت انقلاب خواهد شد ؟ آیا سوسیالیزم و طبقه کارگر از این مردم و جامعه جدا است ؟ یا اینکه مردم در جریان مبارزاتشان و در شرایط انقلابی و در عمل ( البته به رهبری والا قدر شما همراه با چار تا تکفیر ) به رهبری و هژمونی طبقه کارگر و ایده های برابری طلبانه سوسیالیستی پی میبرند و خود را آماده دفاع از آن حتی در فردای پیروزی انقلاب و حملات دشمنان جهانی طبقه کارگر و.... مینمایند ؟ و....؟ آیا آنچه که امروز شما گویا به آن نیاز دارید و از آن بعنوان گشایش فضای سیاسی در پرتو جدال بین جناحها و صد البته تکرار آن به شکلی طوطی وار و بدون درک درستی از واژه ها ....و از فرصتی ویژه برای طبقه کارگر دم میزنید ؛ این فضای سیاسی گشاد را چه کسی میسازد ؟ شما که تا به حال همه چی را نفی میکرد ید چگونه از این فضای سیاسی استفاده میکنید که از هول حلیم در دیگ نیفتید ؟ آیا مرد م در آن زمان ناحق دارند به شما بگویند صد رحمت بر جناب ماکیا ول ؟ و آیا بعد از اینکه این لحظه موقت تمام شد شما تکلیفتان با این مردم چه خواهد شد ؟ آیا شما هم مثل آیت اله ها به قم یا کاشان میروید و کاری به رهبری ندارید ؟ آیا آن زمان دیگر موتوربزرگ براه افتاده است مثل چریکهای قبل از 1357 ؟ و... وجود شما زائد خواهد بود ؟ چگونه میتوانید هوشیارانه از این فضای گشاد سیاسی استفاده کنید ( همه اش گفته های خود شماست که تکرار مینمایم ) آیا این فرجه ها مادی است یعنی مردم ( آه... ببخشید ) کارگران در خیابان خواهند بود ؟ یا چی ؟ استفاده هوشیارانه یعنی به مردم میگوئید مرتجعین بیائید رزم طبقه کارگر را نگاه کنید ویاد بگیرید ؟ یا ... ؟ از فرصت ها در جامعه چگونه میتوان استفاده نمود و گردان های کار را چگونه بدون استفاده از فضای خفقان آور ارتجاعی که میلیون میلیون در خیابان هستند میتوان سامان داد ؟ به عبارت و گفته های شما در شرایط افت ! نه اعتلای انقلابی موجود در ایران کار سازمان دادن شما عبث است یا اینکه اشتباه میکنید ؛ امروز شرایطی است که باید گردان های متشکل کار را با استفاده از فضای اعتلای انقلابی ؟ اصلآ معنای اعتلای انقلا بی را درک نموده اید ؟ میدانید اعتلای انقلابی به چه معناست ؟ اگر آری پس این توده مرتجع کیانند ؟ حتمآ باید ا رواح خبیثه باشند ...؟ حتمآ !! چون شبها هم وقتی کسی اونها رو نمی بینه در پشت بامها اله و کوچولو میگند و به خدای باریک تعالی .... یا طبق معمول و طوطی وار ...حرف میزنید که بیکار نبوده باشید زیرا گفته های آن عزیزان ما به ازای عملی ...آ.آ. و.... ضرورت حرکت توده ها و همدردان طبقه کارگر را باید سازمان داد ؟ مگر میتوان به چپ نگریست و از راست رفت ؟ و بعد از اینهمه سکندری رفتن ها
(ص 10) از بامی ؛ لب حوضی ؛ و یا در چاله ای و چاهی ... نیفتاد ؟ و شما برای این همه سکندری رفتن ها پیشاپیش به خود مدالهای زرد و سبز حلبی موسوی نشان میدهید همراه با د ی هم در غب غب ! و آیا میتوان پذیرفت که دستگاه نظری د ست پخت شما منطقی است ؟ واگر احیانآ کسی آنرا نقد نمود مطمئن هستید که اورا در صف دشمنان .... نخواهید گذاشت ؟ ببینیم و تعریف کنیم . من هنوزهم که هنوز است معنی یک دستگاه نظری ایدئو لوژیک در حکومت را نفهمیده ام ؛ اگر ممکن است لطفآ برایم روشن فرمائید .
ارتجاع بورژوائی
( فکر میکنم به لحاظ دستور زبان بورژوازی اسم است و بورژوائی صفت و.... دراینجا کلمه بورژوا زی به لحاظ معنا درست تر است ولی فاجعه آنقد ر بزرگ است که این مسئله اصلآ پیدا نیست )
تا چه اندازه چپ وراست میتوانند دو روی یک سکه با شند وبر هم منطبق ؟ راست موسوی نژادی از نفوذ چپ در اکسیون ها جلو گیری مینماید چون آن ها را از خود نمی داند ... چپ مذهبی نژادی از رفتن به داخل صفوف مردم به جان آمده و ترویج شعار های برابری خواهانه سر باز میزند چون صف مال خودش نیست . نتیجه عملی نمیتواند دو تا باشد .... واقعیات خارج از ذهن ما یکی است و اگر ما به لحاظ ذهنی چشم چپیم در حقیقت و واقعیات تاثیری ندارد . ( مسئله خارج از ایران را لطفآ جدا کنید ). با آرزوی مقداری تفکر واندیشه سیستماتیک برای رفقای عزیز ودوست داشتنی ام که مملو از احساس و عشق نسبت به طبقه کارگر وسوسیالیزم اند ؛ صمیمانه ؛ بالا تر از احترام دوستشان دارم و با آرزوی تجدید نظر وتعمق در این نوع بیانیه های ضد کمونیستی ! ... و مقداری پول وامکانات مادی برای من ورفقایم در جهت سازماندهی انقلاب آزادی و برابری طلبانه طبقه کارگر و توده های جان به لب رسیده از سیستم سرمایه .... هر نوع بی ادبی را اگر تصور میشود که شاید صورت گرفته باشد برای خود نگه می دارم و حساب پس انداز وجاری ام هم باز است لطفآ دریغ نفرمائید . سبک نوشتن وادبیات من متاسفانه چون در اروپا آفتاب خوب نمی تابد زیاد خشک وقالبی نیست ... به هر حال برگ سبزی است تحفه درویشی دل ریش چو من ... چه کنم ندارم بیش ...
کاوه آزادی 7.8.2009

Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Delicious :: Digg :: Stumbleupon :: Furl :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed


0 نظرات:

ارسال یک نظر

برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.

 

Copyright © 2009 www.eshterak.net