لینک جدید اشتراک

www.eshterak.info

۱۳۸۸/۴/۲

یک پیشنهاد، یک ضرورت، یک التزام / فراخوان به ایجاد بلوک چپ انقلابی و سوسیالیست




آنچه در تحولات روزهای اخیر جامعه ایران چشمها را به خود خیره کرده است، به جلو صحنه آمدن و به خیابان آمدن جدال مردم منزجر از سى سال حاكميت سياه نظام اسلامى بر سر تعیین تکلیف با رژیم جمهوری اسلامی به عنوان راس دولتی جنبش اسلام سیاسی است.

دلایل و ریشه های تاریخی و فرهنگی و سیاسی تعارض اسلام سیاسی با مکانیسمهای تولید سرمایه داری و الزامات اقتصاد بازار؛ و با رفاه و خوشبختی شهروندان جامعه در نوشته ها و رسالات و مقالات متعدد توسط مارکسیستها و کمونیسم معاصر ایران توضیح داده شده است.

جامعه ایران، علاوه بر دلایل پایه ای تر اقتصادی، از نظر تاریخی از همان دوران تجدد خواهی انقلاب مشروطه، اسلام سیاسی را نپذیرفته است. اسلام سیاسی فقط به ضرب نسل کشی و سی سال قتل و قصاص زنجیره ای بر اریکه قدرت تکیه زده است.

تحولات روزهای گذشته، مصاف عمیق مردم با اسلام سیاسی و بازتاب تناقض بنیادی تر گرایش جامعه ایران برای سازماندهی تولید و اقتصاد، حول دو انتخاب سرمایه داری و سوسیالیستی است.

ورق برگشته است و اسلام سیاسی در ایران و حکومت آن، رژيم اسلامى، دیگر به موقعیت قبل از دوران "انتخابات" باز نخواهد گشت. دو راه و دو مسیر در برابر رژیم اسلامی به عنوان اسلام سیاسی در قدرت باز است. یا از طریق دست بردن به سرکوب عریان و قلع و قمع، برای مدتی دیگر خود را در صحنه سیاست حفظ خواهد کرد و یا به ناچار به یک پروسه دگردیسی و "استحاله"، تن خواهد داد و در مسیر و حلقه هائی از کودتا و ضد کودتاها و تصفیه ها و سازشهای جدید، آرایش درونی اش را برای عبور از نظام "ولایت" برهم خواهد زد. گزینه اول جامعه ایران را به سوی خطر و کابوس سناریو سیاه روانه خواهد کرد و گزینه دوم سناریوهای مشابه و مختلف، و نه الزاما یک به یک، عبور از دوران فروپاشی بلوک سرمایه داری دولتی را باز خواهد کرد.

در هر دو این احتمالات، مردم ایران در شرایط فعلی و با توجه به احزاب موجود در اپوزیسیون، متاسفانه علیرغم تلاش شريف و نيت پاك برخى از جريانات و احزاب سوسياليست موجود، اما از یک ستاد رهبری چپ و سوسیالیست بی بهره اند. اپوزیسیون ناسیونالیست پرو غرب ایرانی، از روی نسخه اسلاف خود در کشورهای بالکان و "ملل آزاد شده" ناشی از سقوط شوروی سابق، به اتکا سوابق سالیان خود در اداره کشور و حمایت بی دریغ مالی و تدارکاتی و تبلیغاتی و ایدئولوژیک و نیز پرسنلی غرب و آمریکا، توان و ظرفیت بالقوه ساخت و پرداخت حزب و پرچم سیاسی را دارد. این جریان حتی میتواند به اتکا لایه هائی از حکومت فعلی رژیم اسلامی و "شخصیت" سازی از آنان، در جریان تعیین تکلیف نهائی جمهوری اسلامی در اعتراضات مردم و حضورشان در خیابان، از مداخله مردم در تعیین سرنوشت سیاسی جامعه ایران جلوگیری کند و رهبری یک انقلاب "مردمی" علیه رژیم "توتالیتر" اسلام گرایان "افراطی"، چون نمونه رومانی، و یا دست بدست کردن حکومت به اتکا فشار از پائین را، چون انواع انقلابهای رنگی و شورشهای کاخی، بدست گیرد.

در شرایطی که یک حزب انقلابی و دارای جذبه سیاسی فی الحال فعال در معادلات و ذهنیت توده های مردم به خیابان آمده موجود نیست، در شرایطی که نمیتوان از روی محاسبات و ارزیابیهای درونی احزاب موجود، به وجود یک حزب اجتماعی و رهبر مبارزات مردم در تقابل با جمهوری اسلامی انگشت گذاشت، احتمال اینکه مردم به جان آمده به آلترناتیوهای ساخته و پرداخته و مهندسی شده و یا در حال شکل گیری در اتفاقات پیش رو، تمکین کنند، زیاد است.

واقعیت این است که چپ رادیکال و انقلابی ایران در نزدیک به هشتاد سال تحولات مختلف در جامعه ایران، با معضل رهبری جامعه و رهبری سیاسی جامعه و موضوع قدرت سیاسی، که شالوده هر حزب سیاسی است، مشکل داشته است.
این طیف طی سی سال اخیر، مدام تکامل یافته است، از کرنش به حرکت خود بخودی فاصله گرفته است، برنامه و سیاست و خطوط درست تاکتیکی تدوین کرده است و در مقاطعی بطور واقعی به یک حزب سیاسی واقعی و دخالتگر و اجتماعی بسیار نزدیک شده است. این سرمایه سیاسی و گنجینه عظیم تجارب و سلاح فکری و تئوریک، ظرفیت این را دارد که در تلاقی با نیروی فعال انقلابی و پیشرو و مدرن و جوان و پویای جامعه ایران به یک حزب فراگیر و غیر قابل حذف در معادلات سیاسی تبدیل شود.
به این ترتیب به نظر ما سرنوشت جدال هاى جارى در اين مقطع به هر سناريويى ختم شود، باز پاسخ به اين سوال واقعى كه فقدان رهبرى چه خواهد شد روی میز تمام نیروهائی است که قدرتمند شدن مردم و نیروی طبقه کارگر و جنبشهای برابری طلبانه مشغله مهم آنهاست.
از این نظر ما بر این باوریم که ماتریال انسانی سوسیالیسم موجود جامعه ایران که در بخشها و مقاطعی از این تاریخ سی ساله سوسیالیسم ایران دخیل بوده اند، مستقل از هر نوسانی طی همین سالها، میتواند به عنوان خمیر مایه اولیه آن حزب گسترده سیاسی مورد استفاده باشد.

فکر میکنیم که اگر منافع پایه ای طبقه کارگر را در این تحولات مد نظر قرار بدهیم و بپذیریم که مردم ایران نیاز دارند که از یک اهرم سیاسی در جنگ و جدالشان با جمهوری اسلامی برخوردار بشوند، راهی جز دور زدن تکبر سکتاریستی موجود نیست. هیچ حزبی راسا و به تنهائی از جایگاه رهبر بلامنازع رهبری سیاسی قطب چپ و سوسیالیست جامعه برخوردار نیست. نیازی به گفتن نیست که خطاب ما جریاناتی نیست که لاقیدانه به تحولات جامعه نگاه میکنند و جدال بر سر تعیین تکلیف اسلام سیاسی و رژیم اسلامی را به "خود و طبقه کارگر و جنبش آزادی و برابری مربوط نمیدانند".

خطاب ما به نیروهائی است که نگرانند از اینکه طبقه کارگر در این تندپیچها، بی تشکل و فاقد سازمان است. خطاب ما به نیروها و سازمانها و احزابی است که موضع پراتیکشان در میان بخشهای قابل توجهی از مردم، بازتاب واقعی دارد. خطاب ما به نیروهائی است که نمیخواهند سناریو و داستان زندگی چپ و سوسیالیسم جامعه را طی هشتاد سال اخیر جامعه ایران تکرار کنند و به موقعیت همیشگی شکنندگان سد اختناق و قربانیان دورانهای تحولات بعدی و گروه فشار جریانات راست در جدال بر سر سرنوشت سیاسی جامعه رضایت بدهند. خطاب ما به نیروهائی است که نمیخواهند خودفریبی و سرمستی از تصویر خود در دوایر درونی، آنان را به نیروئی در حاشیه تحولات تبدیل کند.

این کار شدنی است اگر قدرت درک نیاز جامعه و منافع طبقه کارگر و توده های مردم چراغ راهنمای همه نیروها و احزاب و تشکلهای سوسیالیست باشد. این کار شدنی است اگر، اشتهای ظاهر شدن به عنوان رهبر مردم کوچه و خیابان، و نه خودفریبی در تملق درون سکتی، محرک و انگیزه و خمیر مایه سوسیالیسمشان باشد. این کار شدنی است اگر به جای مشغول شدن به مقولات و مفاهیم ابداعی برای مصارف درونی، مشغله عبور دادن جامعه ایران از نکبت اسلام سیاسی و رهائی و خوشبختی مردم محرک فعالیت سیاسی و "حزبی" باشد.

در این رابطه پیشنهاد ما این است که به جای "اتحاد عمل" های موضعی و آکسیونی، و بناچار ناپایدار و شکننده و گذرا، بطور رسمی و جدی در بالاترین سطح رهبری، و نه دوری و نزدیکیهای محفلی و خودبخودی از پائین، پلاتفرمی برای ایجاد یک قطب سوسیالیست ارائه و تدوین شود. قطب و بلوک و ستاد رهبری سیاسی ای که در آن بیشترین استقلال و آزادی فعالیت سازمانی در آن ممکن باشد. قطب وسیعی که با سعه صدر و درایت سیاسی، از ظرفیتهای خفته بسیاری از نیروهای پیشرو و بالقوه سوسیالیست استفاد کند و در مقابل هر آلترناتیو حکومتی، تعداد چندین کابینه یک دولت آزادیخواه، سکولار، مدرن و پیشرو را در مقابل مردم و در تقابل با آلترناتیوهای طبقات دیگر قرار بدهد. بلوکی که بتواند به مردم ایران این اعتماد را بدهد که در برابر دولتهای مشکوک و ناشناس و مرموز و مهندسی شده در دوایر مهندسی سازمانهای جاسوسی دول غرب و "رژیم چینج"ها، لایه حاضر و آماده ای از شریفترین و پیشروترین انقلابیون شناخته شده و تحصیلکرده و کارآ را در برابر انتخاب مردم بگذارد.
به نظر ما، در شرابط موجود، مساله "هژمونی" سیاسی و فکری و اتوریته معنوی شخصیتها و احزاب متشکله چنین ائتلاف وسیعی، مساله داده ای نیست. این مساله بدوا و در نقطه شروع خود با عزم برای پیوستن به ایجاد چنین ستاد سیاسی مردم ایران و در مصاف و پاسخگوئی به مسائل دوره های آتی گره خورده است. نیروهائی که بتوانند و شهامت داشته باشند که دیوار تعصب شیفتگی به خود را بشکنند، علیرغم هر ابعادی که در اوضاع فعلی از آن برخوردارند، شانس خود را به عنوان رهبران سیاسی جامعه به بوته آزمایش گذاشته اند. تلاش برای خلق چنین روحیه ای، تصمیم دیگران را برای ترک زندگی سیاسی در دایره محدود خود تشویق خواهد کرد و فضائی از اعتماد متقابل را به جامعه نیز سرایت خواهد داد.

نفس فکر کردن به این پیشنهاد ما و اراده برای برداشتن گام عملی و صمیمانه در راستای آن، شرایط را برای تدوین موازین و اصول حاکم بر مناسبات نیروهای تشکیل دهنده این قطب پیشرو فراهم خواهد کرد. در یک فضای ریلکس که منفعت مردم و سعادت و خوشبختی جامعه، هوای آن را ساخته باشد، تدوین پلاتفرم و میزان و حدود "اختیارات" شخصیتها و ارگانها و اندامهای یک شبه کنگره و شبه کنفدراسیون رهبری مبارزات مردم، بسیار ساده خواهد بود.

آیا چپ و سوسیالیسم ایران خواهد توانست در تحولات جامعه ایران به نیروئی دخیل، غیر قابل حذف و مورد اتکا و اعتماد کارگر و زن و نیروهای وسیع مردم سرکوب شده و تحقیر شده "تغییر ریل" بدهد؟ سوسیالیسم و مدافعان راستین آن در معرض یک آزمایش بزرگ تاریخی قرار دارند. آیا این سرنوشت مقدر ماست که در هر تحول اجتماعی و پس از قربانی شدن جان هزاران انسان بزرگ و شریف، سرنوشت سیاسی جامعه را نیروهای مرتجع، اسلامی و فاشیست و شبه فاشیست رقم بزنند؟

۲۳ ژوئن ۲۰۰۹
آوات شریفی، ایرج فرزاد، داریوش نیکنام، عبداله شریفی، غفار غلام ویسی و فهیمه قطبی

Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Delicious :: Digg :: Stumbleupon :: Furl :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed


0 نظرات:

ارسال یک نظر

برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.

 

Copyright © 2009 www.eshterak.net