لینک جدید اشتراک

www.eshterak.info

۱۳۸۷/۱۲/۲۳

جمعی از کارگران فعال عسلویه /عسلويه:«اردوگاه كار اجباري»

عسلویه در کدام نقطه از ایران واقع شده است که این روزها اینقدر از اهمیت اقتصادی آن صحبت می شود. این حجم از ثروت و به زبان دیگر کار مجسم به وسیله چه نیروهایی خلق شده است؟ آفریدگان این قطب صنعتی خود چگونه گذران زندگی می کنند؟ کارگرانی که با تولید این همه سرمایه موجب ثروتمند شدن شرکت های مقاطعه کار، شرکت ملی گاز و شرکت های انگلیسی، کره ای ، ایتالیایی و ... شده اند خود در چه وضعیتی به سر می برند؟ کارگران دیگر کشورها هم که نیروی کارشان به اشکالی چون ساخت ابزار و وسایل صنعتی تابلو، تاور و تیدیل شده و یا کارگرن ایرانی که زیر خط فقر زندگی می کنند، کارگرانی که با توقف کارهای پروژه ای اکنون سرگردان برای کار هستند، کارگرانی که از بیمه بیکاری بی بهره هستند و ... بخش های صنعتی عسلویه که به نام سایت و فاز از آنها یاد می شود قرار بود تا 25 فاز ادامه یابد. در حال حاضر فازهای 9 و 10 آن، مرحله پیشا راه اندازی را از سر گذرانده اند و قرار است در روزهای آینده راه اندازی شوند و در بعضی مناطق در حال تسطیح زمین و گردآوری برای فونداسیون هستند. هر سایت شامل چندین فاز می شود. این منطقه صنعتی شامل مناطقی چون جم، کنگان و ... می باشد که در فاصله حداکثر 10 تا 20 کیلومتری از ساحل خلیج فارس قرار دارند و د ردامنه رشته کوهی بنا شده اند. کلیه کارهای تسطیح زمین، ساخت فونداسیون و جدول بندی بدون حضور نیروهای کره ای و کلاً توسط کارگران ساده انجام می گیرد. اگر در بین آنها متخصص هم وجود داشته باشد، دستمزد کارگر ساده را می گیرد. این بخش از کار از چشم بیننده ای که این تاسیسات را از طریق تلویزیون می بیند پنهان می ماند، همین جا لازم است یادآوری کنیم که کارگران پروژه ای در جنوب محدود به عسلویه نمی شوند. سرتاسر ساحل خلیج فارس و همچنین بعصی جزایر خلیج فارس چون لاوان و سیری را در بر می گیرد. در حال حاضر کارها در عسلویه عمدتاً به تاسیسات پتروشیمی و تعمیرات محدود می شود. عسلويه منطقه‌اي است كه از هيچ قانوني تبعيت نميكند. قانون هشت ساعت كار هم كه به ضرب مبارزات طبقة كارگر به دولتهاي سرمايه ‌داري تحميل شده است، در اينجا محلي از اعراب ندارد. کارگران ساعت 5/4 و حداكثر 5 صبح از خواب بيدار مي شوند، معمولاً ساعت 6 صبح كار شروع ميشود و تا 5/7 شب با 5/1 ساعت اضافي كاري ادامه می یابد. اگر شركت ها لازم بداند تا ساعت 5/8 شب اضافه كاري ادامه پیدا می کند، در مواردي هم شب كاري وجود دارد. ده ساعت كار در روز به ازاي 24 روز كار در ماه، اين مقررات در اكثر شركتها اعمال ميشود. صورت كاركرد در ماه به كسي داده نمي شود، به ندرت ليست با ساعات اضافه كاري كليه كارگران قسمت به رويت كارگران ميرسد. دستمزد از 210 هزار تومان (در سال جاري از خرداد) تا 240 هزار تومان به كارگران ساختماني (كارهاي سیويل، محوطه سازي، فونداسيون بعضي ساختمانهاي اداري)، كارگراني كه در بخش ساخت مخازن (كه در هر سايتي بيش از ده تايي از اين مخازن ساخته مي شود)، كارگران كمكي (كمك جوشكار، ريگرها – كمكي هاي راننده جرثقيل – كارگران تأمين نگهداري اسكافل بندها) همه همين دستمزد را دريافت ميكنند. جوشكاران لوله كه تعداد آنها بسيار كم است يك ميليون تا يك ميليون و صد هزار تومان دستمزد ميگيرند. كارگران نصب عموماً دستمزدشان 350 تا 400، فورمن ها كه در واحد كاري يكي و حداكثر دو نفر هستند 600 هزار تومان است. فورمن واحدهاي برق تا 700 هزار تومان هم ميرسد. اما دستمزدها يك راز است مبلغ دستمزدها در ليست نمي‌آيد، معمولاً كارگران از حقوق و مزاياي خود با هم صحبت ميكنند. اما عمده نيروي كاري در عسلويه همين كارگراني هستند كه دستمزد ماهانه آنها بين 240 تا 210 هزار تومان در ماه است. مدير كارگاه، دستياران مديريت كارگاه كه شامل مديرهاي واحدهاي مختلف و سركارگرها كه مسئول بهره كشي نيروي كار از كارگران مي باشند، حقوقهاي كلاني مي گيرند كه معمولاً ما كارگران كمتر از آن اطلاع داريم. آنچه از گوشه و كنار خبرش ميرسد رئيس كارگاه 10-7 ميليون، معاونين امور اداري – فني هر كدام 5 ميليون حقوق ماهانه دارند، سركارگرها از هفتصد هزار تومان گرفته تا 2 ميليون در ماه مي گيرند. در بين مديران واحدها به ندرت نيروي فني به چشم ميخورد. حتي مدير كارگاه بندرت كارشناس فني است. نيروهايي هستند كه سابقه كاري زيادي در شركت دارند و از اين مهمتر مورد اعتماد مدير عامل شركتها هستند. خودم شاهد بودم كارشناس مكانيك از يكي از دانشگاههاي معروف كشور حقوقش 600 هزار تومان بود. به دلايلي گذاشت و رفت. كار او را يك ديپلمه كه تنها كمي به كامپيوتر آشنايي داشت انجام مي داد. دلايل اين موضوع و بطور كلي اهميت ندادن مهندسين فني را در پايين باز ميكنم. سركارگرها كه معمولاً به آنها سوپروايزر گفته مي شود، لازم نيست كار بلد باشند، اينها تخصص‌شان در اين است كه چگونه از نيروهاي كار به بهترين وجه كار بكشند و چگونه برنامه چيني كنند كه كارگر ناراضي را اخراج كنند. سيستم چنان با برنامه عمل ميكند كه اين گروه (سركارگرها) معمولاً در ضمن كار در سايت به اين رموز آشنا ميشوند. سوپروايزهاي تازه وارد (همان سركارگرها) هم با چند روز پرسه زدن در سايت، و يادگيري اسم واحدها به انگليسي به درجه سوپروايزي نایل خواهند شد. جوهر اصلي يك سركارگر همان توانايي در سلطه بر نيروي كار است. كه اگر در ضمن كار اين توانايي را از خود بروز دهد، درجات ترقي را به مرور طي خواهد كرد. مديران واحدها عملاً خودشان اقدام به اخراج كارگران نميكنند. بلكه از طريق همين سركارگرها است كه به اين كار اقدام ميكنند. بارها اتفاق افتاده است كه كارگران خدماتي كه عملاً بلوچ هستند و بصورت گروهي مي‌آيند مواقعي خواستار دستمزد بالاتر شوند، همين سركارگرها با استفاده از تجربياتي كه مديران واحدها دیکته می کنند چنان بدون سروصدا آنها را اخراج کرده اند كه بقيه كارگراني كه در صد متري آنها كار می کردند، يكي دو روز بعد متوجه شدند. در واقع اين تيپ كارگراني كه با سمت «سوپروايز» كار ميكنند در قبال همين كارها حقوقهاي آنچناني ميگيرند. در صورتي كه هيچگونه تخصص كاري هم ندارند. اما با اين وجود كم نيستند كارگران فني كه از فرط نبود كار به اين منطقه آمده‌اند. اما مجبورند با دستمزدهاي پايين تن به كار بدهند. رابطه (پارتي بازي) براي گرفتن پست وحقوق حرف اول را ميزند. بزازي كه كارش در بازار نگرفته است معاون فني كارگاه ميشود. ماهانه بيش از 5 ميليون حقوق ميگيرد. اين تيپ افراد بسيارند. اما چرا در عسلويه كارگر فني به جز لوله كش – جوشكار نصاب... مورد نياز نيست. نميخواهم بگويم كارگران فني نيستند، بسياري از كارگراني كه با دستمزد 240 تا 210 هزار تومان كار ميكنند فني هستند حالا ممكن است برقكار يا جوشكار ورق (پليت) باشند ولي به عنوان كمكي به كار گرفته ميشوند. دستگاههاي حساس كمپرسورها گرفته تا شيرهاي (ولو) بزرگ هم آكبند از خارج وارد ميشوند و بدون آنكه كاري روي آنها انجام گيرد نصب ميشوند. اين دستگاهها ساخت كشورهاي مختلف ميباشند از كشورهاي اسكانديناوي گرفته تا ايتاليا در جنوب اروپا ژاپن و كره و... به ديگر سخن جهان سرمايه‌داري به نوعي از طريق صدور كالاهاي صنعتي در عسلويه حضور دارند. اما كارگران فني كره‌اي در نصب و راه اندازي حضور دارند و كارهاي فني زير نظر آنها انجا می گيرد. كارگراني كه سالها در عسلويه كار ميكنند از مكانيسم و كار اين دستگاه بي‌اطلاع هستند، در صورتي كه بارها در نصب اين دستگاهها شركت داشته‌اند، مي ماند سازه‌هايي كه اين دستگاه عظيم جثه روي آنها نصب ميشوند. این سازه ها ساخت چند شركت ايراني است به جز بعضي سازه‌ها كه به خاطر حساسيت بالا نياز است از كشورهاي خارجي وارد شوند و عمداً از كره وارد ميشود و در اينجا ميتوان آذرآب اراك و از شركت اصفهاني نام برد كه به خاطر اشكال در محاسبات و در نتيجه سورخ كاريهاي اشتباه كه مجدداً به وسيله همين كارگرهايي كه دستمزد آنها بيش از 300 هزار تومان نيست انجام مي گیرد. ماهها براي نصب اين سازه‌ها (استراكچرها) نيروي صدها كارگر صرف ميشود تا حفاظ ها و نرده های سازه نصب شود. هر چقدر كار طولاني شود نه تنها به ضرر شركت نميباشد بلكه به نفع آن ميباشد. چون اين شركتهاي (من پاور به ازاي دستمزدي كه به كارگران ميدهند چند برابر آن را به جيب ميزنند) بقيه دستگاه همانطوري كه گفته شد واردتي هستند. در موقع راه اندازي سايت عمليات تقطير و شكستن مولكولهاي گاز روي آنها انجا می گيرد. لوله كشي (پاي پينگ) از جمله كارهايي است كه حجم عظيمي از نيروي كار را به خود اختصاص مي دهد. قابل ذكر است كه اين شركتهاي پيماني (من پاور) در قبال هر كدام از اين نيروها از 4 ميليون تا 10 ميلون (در ماه) از شركت ملي نفت پول ميگيرد. شركتهايي كه كار نصب و ديگر كارهاي آماده سازي سايتها را براي بهره كشي از نيروي كار ارزان و در نتيجه به جيب زدن سودهاي كلان انجام ميدهند، همه شركتهاي من پاوري هستند. در سالهاي اوليه شروع كار (سالهاي 75) كارگران در استخدام شركتهاي كره‌اي بودند به اين جهت دستمزد كارگران نسبت به حال خيلي بيشتر بود ولي با باز شدن پاي اين شركتها به عسلويه تأمين نيروي كاري كلاً به عهده اين شركت هاست. اين شركتهاي پيماني با شركت IOFC شركتي است كه به وسيله شركت ملي نفت و گاز ايجاد شده است و كليه كارهاي نظارتي تحت نظر و قراردادهاي تأمين نيرو به وسيله اين شركت انجام مي گيرد و همچنين بر اين شركتهاي پيماني (من پاور) نظارت دارد. اين شركتها كارگران را با دستمزدهايي كه در بالا به آن اشاره شد به استخدام (موقت روزمزد) درمي‌آورند. اما خودشان اين نيروي كار ارزان را با قيمت اين كالا در سطح جهان به فروش مي‌رسانند. به قول اكثر كارگران به ريال ميخرند و به دلار ميفروشند. اينجا كارگران به طور متوسط روزي 14 ساعت كار ميكنند و اين شركتها از قبل هر كارگري با توجه به اضافه كاريها بالا چند برابر دستمزدي كه ميدهند پول به جيب ميزنند و هر كارگري كه اعتراض كند بدون چون و چرا اخراج ميشود.
چرا كارگران با وجود شرايط بد كاري به عسلويه ميروند! همانطوري كه در بالا به آن اشاره شد، در دهه هشتاد تا حدودي قيمت نيروي كار در عسلویه نسبت به مناطق ديگر ايران بالاتر بود و كارگراني كه از همه جا مانده بودند، كارگران اخراجي و كارگران بيكار اجبار زندگي آنان را وادار ميكرد به منطقه روي آورند و با تحمل مشقات كار و دوري از خانواده به اين دل خوش بودند كه حداقل سطح حقوق بالاتر است ولي در حال حاضر عسلويه اردوگاه كار اجباري است كه كارگران براي ادامه حيات به دلخواه اين شرايط اردوگاهي را انتخاب ميكنند اگر دولتهاي سرمايه‌داري (چه دولتي و چه خصوصي) زندانيان و بطور كلي مخالفين خود را با قوه قهر به اردوگاههاي كار اجباري روانه ميكردند. امروزه سيستم سرمايه جهاني شرايطي را به كارگران تحميل نموده است، كه كارگران بلغاري، چك و.. مجبور مي شوند در استخدام شركت پيماني روانه آلمان و فرانسه شوند و همانند كارگران ايراني كه هيچگونه امنيت شغلي ندارند به سخت ترين كارها در بدترين شرايط نيروي كارشان را به ثمن نحس بفروشند. اگر از كارگران عسلويه بپرسي چرا با اين شرايط ماهي 240 هزار تومان اينجا كار ميكني ميگويد كجا كار هست از درد ناچاري به اينجا آمده‌ام. با اين دستمزد صرف نمي كند. ولي كلي هزينه‌ام شد تا اينجا آمدم يكي دو روز اين در و آن در زدم بلكه كار بهتري پيدا كنم اما نشد. يكي دو ماه اينجا كار ميكنم تا ببينم چه ميشود. كارگراني كه يكي دو ماه در عسلويه كار ميكنند تعدادشان كم نيست واين موضوع به نفع صاحبان شركتهاست چون هيچگاه كارگري که به اين صورت كار ميكند بيمه نمي شود. پول بيمه كارگران به جيب شركتهاي من پاور ميرود. شركت رامشير يكي از شركتهايي است كه سالها در عسلويه كار پيمان كاري ميكند. سهامدار اصلي اين شركت در امريكا زندگي ميكند. ماههاست حقوق كارگرانش را پرداخت نكرده است و بسياري از كارگران اين شركت بدون دريافت حقوق معوقه خود براي كار به شركتهاي ديگر چون در ريز IGC ... رفته‌اند در سال 86 و سه ماهه (بهار) سال جاري كارگراني كه در اين شركت شاغل هستند و حقوقهاي خود را دريافت نكرده‌‌اند بارها دست به اعتصاب زدند. خبرها حاكي از آن است شركت رامشير بارها وامهاي چند صد ميلياردي (به بهاني پرداخت دستمزد كارگران) گرفته است. بخشي از كارهايي كه به اين شركت محول شده بود نيمه تمام رها كرد در حالي كه مطالبات خود را از شركت ملي نفت گرفته بخشي از دستمزد كارگران را پرداخت نكرده است. كارگري در همين شركت كه ماهها حقوق‌اش به تعويق افتاده بود. هر كاري كرده بود موفق نشده بود حقوق معوقه خود را بگيرد در بهمن ماه سال 86 خودش را به بالاي چرثقيل گردان ميرساند و اعلام ميكند اگر حقوقهاي عقب افتاده من پرداخت نشود خودم را از بالا به پايين مياندازم. هر كاري ميكنند نميتوانند او را راضي به پايين آمدن كنند اين كارگر در نهايت خود را آويزان ميكند. در اين موقع مدير كارگاه شركت رامشير راضي به پرداخت دستمزدهاي عقب افتاده او ميشوند.
شرايط آب و هوايي، وضع غذا، مسكن و بهداشت شرجي و آب و هواي گرم عسلويه زبانزد عام و خاص است و كار در فضاي باز زير تابش آفتاب. آنچنان است كه اگر فشار زندگي و نياز مبرم براي زنده ماندن نبود كسي در عسلويه نمي ماند. درجه حرارت نامساعد بودن آب و هوا كار بايستي تعطيل شود. اما اينجا قوانين كارگري كه سالها برايش مبارزه شده است اجرا نميشود. به معناي واقعي كلمه «كار اجباري» هر كاري را كه كارفرما دستور داد بايد بدون كلامي بايستي انجام گيرد در غيراينصورت براي اخراجت برنامه ريزي ميشود. علاوه بر نامساعد بودن شرايط آب و هوايي كه بر كسي پوشيده نيست، گازهاي سمي شناور در هوا آنچنان شديد است كه مشكل تنفسي ايجاد ميكند. بدين جهت كار بدون ماسكهاي دهني مشكل و به نوعي ميتوان گفت غيرممكن است چون به مرور زمان اثر خود را برروي ارگانيسم بدن و به ويژه دستگاه خواهد گذاشت. اما كارفرما از دادن ماسك خودداري ميكند. مراجعه براي گرفتن ماسك پس از بارها مراجعه از ماسكهاي يكبار مصرف با كيفيت پايين داده ميشود كه واقعاً قابل استفاده نيستند. يك نوع ماسك معروف به «ماسك نمدي» كه يكبار مصرف هست كه براي نيروي دفتري آورده ميشود. كارگران بارها براي گرفتن ماسك با كيفيت بالا مراجعه ميكنند اما به ندرت نتیجه بخش است. جالب است از سوي ديگر نيروهاي ايمني به كارگراني كه از ماسك استفاده نكنند كارتشان را ميگيرند. در حالي كه خود اين نيروي ايمني از شركتهاي پيماني دستمزد ميگيرند و فاصله دفتر نيروهاي ايمني تا مديريت چند قدم است به جاي مراجعه به مديريت خواستار وسايل ايمني با كيفيت شدند، كارگران را مورد مواخذه قرار ميدهند و يا جريمه ميكنند. معمولاً وسايلي چون دستكش، ماسك و لباس كار از وسايلي است كه بايستي آزادانه در اختيار كارگر گذاشته شود. در اكثر شركتهاي پيماني لباس كار داده نميشود. تنها در بعضي موارد بسيار استثنايي در صورتي كه هزينه لباس كار از شركت ملي نفت و گاز گرفته ميشود. دستكشهاي (كارگري) مصرفي در اين شركتها آن چنان بي‌كيفيت است كه كارگر در موقع كار نميتواند آن را مورد استفاده قرار دهد. اين است گه از خيرش ميگذرد. وضع غذا در شركتهاي پيماني (من پاور) بسيار نامطلوب است طبق شنيده‌هاي موثق در اويل همين سال جاري شركتي كه غذاي كارگران را تأمين ميكرد در رامشير (3200 تومان) در ازاي سه وعده غذا پرداخت ميشده است. توخود حديث مفصل بخوان از اين مجمل با اين قيمت طبيعي است كه غذا با كيفيت نباشد. ليست رژيم غذايي ماهها و حتي سالها تغيير نميكند. اگر كارگری بخواهد غذای با كيفيت بخورد ميبايست هر چه كار ميكند براي غذا هزينه كند چرا كه قيمتها بالا است هزينه رفت و آمد به شهر هم سرسام آور است. از اين گذشته وقت هم نداري چون ساعت 30/8-8 وارد كمپ (خوابگاه) ميشويم وقتي نمي ماند براي شهر رفتن و يا تهيه غذا. بعضي سايتها كه زير نظر مستقيم OIEC (شركت ناظر) و يا براي نيروهاي كره‌اي كار ميكنند وضع غذايي بهتري دارند. در عسلويه بيمارستان مجهزي وجود ندارد، در سايتها و كمپ هم معمولاً يك بهيار هست از آمبولانس و ديگر تجهيزات خبري نيست، به مراجعين قرص سرماخوردگي، اگر خوب نشدي آنتي بيوتيك ميدهند. اين در حالي است در اين سايت ماهي دو سه نفر حين كار جان خود را از دست ميدهند؛ اما هیچگونه اقدامی برای ایجاد بهداری انجام نمی شود. بارها کارگران به خاطر وجود گازهای سمی بیهوش شده اند. در این مواقع اعلام می کنند این کارگر مرض صرع داشته است.
اما مبارزات كارگري مبارزات كارگري در عسلويه هم يك جريان برخاسته از رابطه كار و سرمايه همچون ديگر حلقه‌هاي جنبش كارگر وجود داشته و دارد. جنبش كارگر برخاسته از شرايط عيني طبقه كارگر است. جنبش كارگري از روزي كه طبقه كارگر با استقرار شيوه توليد سرمايه‌داري همزمان با تولد شيوه تولید ارزش اضافی حضور پیدا می کند و از همان زمان مبارزات‌اش بر عليه سرمايه شروع شده است. اين حركات (تعارضات) خودبه خودي برخاسته از اين شرايط دستاوردهايي هم در زمينه تشكل طبقه كارگر داشته است. و اين مبارزات از بدو شروع اقتصادي سياسي بوده است. اما اين مبارزات به خاطر عدم آگاهي از كنه و ذات اين شيوه توليد ارزش اضافي علاوه بر دستاوردها اشتباهاتي هم داشته است، به عنوان مثال مبارزات كارگران در ابتدا استقرار سرمايه‌داري در اروپا به جاي اينكه مناسبات طبقاتي مورد حمله قرار دهد، ابزار توليد كه محصول كار خود كارگران بود هدف قرار ميدادند. نقش پيشروان طبقه كارگر در برخورد آگاهانه كارگران عليه سرمايه ميتواند موثر باشد. اينجاست كه نقش كارگران فعال و پيشرو با اهميت است. اما مبارزات كارگران در عسلويه: به حق ميتوان گفت كار در عسلويه كار اجباري خود خواسته‌اي است كه مناسبات سرمايه‌داري به كارگران تحميل كرده است كه كارگران به پاي خود به اين اردوگاه روانه ميشوند. اگر در دهه 80 تقاضا براي نيروي كار زياد بود و كارگران براي پيدا كردن كار بين يكي دو شركت حق انتخاب كار با شرايط بهتر را داشتند. امروزه به خاطر افزايش تعداد كارگران بيكار و اصولاً كم شدن كار در منطقه با وجودي كه مايحتاج زندگي يعني دستمزدي كه به كارگر و همسرش داده ميشود، كه زندگي خود، همسر و فرزندانشان را تأمين كند افزايش يافته است. مزد كارگران در عسلويه پايين آمده است. به اين خاطر است كه ميگويم اردوگاه كار اجباري خود خواسته هر كارگري به اين شرايط حقوقي اعتراض كند اخراج است. خيلي جالب است بدانيد كارگر معترض را هيچ شركتي كار نميدهد. نام او در ليست سياه Black list قرار ميگيرد. چون كارگري كه تصفيه حساب ميكند، بايستي رضايت نامه از شركت قبلي داشته باشد، و كارگري اين رضايت نامه را نداشته در هيچكدام از شركتهاي پيمان كاري (من پاور) به او كار نميدهند. عليرغم اين جو حاكم بر جنبش كارگري و استبدادي كه سرمايه داران در منطقه به وجود آورده‌اند كه بيشترين ارزش اضافي را از نيروي كار ارزان كسب كنند. اما ضرورت زندگي و كار در جامعه سرمايه داري مبارزات كارگري نيز جبري است و تا زماني كه سرمايه داري وجود دارد اين وضعيت نيز وجود خواهد داشت. اما اين مبارزات زماني كه هدفدار و توام با آگاهي و متشكل باشد كارا خواهند بود. عسلويه نيز از اين شرايط كار و سرمايه مسثني نيست. اينجا نيز با وجود شرايط ضد كارگري ضد انساني مبارزه نيز وجود دارد. كارگران روزي نيست که کارگران به صورت آرام تعرضي براي افزايش دستمزد بهتر شدن شرايط كار – براي گرفتن دستمزدهاي عقب افتاده، براي گرفتن مرخصي – براي گرفتن وسايل ايمني العتراض نکنند، اما در این مواقع عوامل سرمایه به کمک شرکت پیمان کار می آیند. اعتراضات كارگران در واحدهايي كه تعدادشان بين 20 تا 100 كارگر است بارها براي بعضي خواستها و مطالبات خود اعتراض ميكنند، همیشگی است. اما اعتراضات گستردة كارگري در سايت 5-6-9-10 بارها به وقوع پيوسته است. كه دو نمونه از اين اعتصابات كارگري را كه سرتاسر سايت را فرا گرفته است به آنها اشاره ميكنيم. يكي از اعتصابات كارگري كه سال 86 به وقوع پيوست، كه اين اعتصاب به خاطر شرايط كاري بود كه 6 هزار كارگر بطور دسته جمعي پياده از سرتاسر سايت به درب خروجي سايت آمدند كه در بين راه بسياري از ابزار كار را از كار انداختند در درب خروجي سوار بر سرويسها به كمپ رفتند. كارگران اعتصابي متعلق به چند شركت پيماني (من پاور) بود. شركتها كه اعتصاب كارگران را جدي ديدند به خواست كارگران تمكين كردند. و يك روز به كارگران با حقوق مرخصي دادند. روشن است يك روز مرخصي دادن به كارگران براي سر و سامان دادن وضعيت سايت كه در روز اعتصاب آشفته شده بود. اين يكي از اعتصابات موفقيت آميز كارگري بود که به بعضی از مطالبات خود دست یافتند. اعتصاب دوم فروردين ماه سايت نه و ده در سال 87 بود كه كارگران به خاطر كار در بعد از ظهر روز جمعه 2 فروردين به وقوع پيوست، كه به اخراج بيش از ده نفر از كارگران انجاميد. موضوع اعتصاب روز عيد (پنجشنبه) بود. موقع سال تحويل سر كار بوديم با بوق چرثقيلها ماشينهاي سبك و سنگين سال تحويل اعلام شد و كارگران از اين طريق متوجه شروع سال جديد شدند. مديريت شركت IGC بعد از ظهر روز پنجشنبه را تعطيل اعلام كرد و به جاي آن از كارگران خواست روز جمعه كه هميشه بعد ازظهر تعطيل بود به اين خاطر بعد از ظهرهر هم به جاي بعد ازظهر پنجشنبه سر کار بیایند. كارگران پيش از ظهر روز جمعه را كار كردند بعد از نهار كارگران از برگشت به سايت خودداري كردند و با شكستن شيشه اتوبوسها اعتراض خود را اعلام كردند. حراست سايت به دستور مديرعامل از برخورد با كارگران خودداري كرد و براي جلوگيري از تداوم اعتصاب با خواست كارگران موافقت كرد. لذا كارگران به كمپ برگشتند. هر چند مديران سايت در قبال اعتراض كارگران كوتاه آمدند. از فرداي آن روز شروع به اخراج كارگران كردند. علت اعتصاب خواست و مطالبات فراوان كارگري بود كه از ماهها قبل با نوشتن شعار به در و ديوار و اعتراضها دسته‌هاي پنج نفري ، ده نفري و غيرو نسبت به كمي دستمزد، وضعيت غذا، اضافه كاريها همه و همه باعث شده بود كه كارگران در آن روز دست از كار بكشند. اما در ماههاي ارديبهشت هم اعتراضات نه به وسعت دوم فروردين كه تقريباً كليه كارگران (2000 نفري) در IGC و چند شركت كوچك در آن شركت داشتند نبود. ولي واحدهاي مختلف نسبت به دستمزدهاي خود معترض بودند و بارها دست از كار كشيدند در مواردي با گرفتن بخشي از خواستهاي خود به سر كار بازگشتند و مواردي هم با اخراج كارگران اعتصابي خاتمه يافت جنبش كارگري يك جريان دايمي است و در هر دوره‌اي به شكلي بروز ميكنند. جنبش كارگري يك حركت عيني است و منشا آن هم رابطه متضاد و برخاسته از رابطه كار و سرمايه است. اما جنبش كارگري همه با يك شكل و شمايل و گستردگي يكسان ظاهر نميشوند. يكي متشكل و سازماندهي شده است. ديگري ممكن است خيلي توفنده و سيل آسا ظاهر شوند و زود هم خاموش شوند. اعتصابها و اعتراضهاي عسلويه از نوع دوم است، چرايي آن در اين است كه كنترل شديد كارگران، جو مستبدانه حاكم بر كارگاه ها و سايتها. ساعت بالاي كار روزانه شدت بالاي كار و از همه مهمتر خواستها و مطالبات انباشت شده و عدم تحقق آنها عدم شناخت كافي كارگران از يكديگر. (كارگران به خاطر كمي دستمزد هر روز درصدد است كار جديدي در جاي ديگر با دستمزد و شرايط بهتري پيدا كند) با يكديگر همه و همه باعث ميشود اعتصابهاي كارگري در اين منطقه سيل آسا و توفنده سركش خود به خودي باشند. اعتصاب سايت 6 و 5 در عرض تقريباً دو ساعت هر ماشين و ابزاري سر راه كارگران معترض بود؛ در هم شكسته شد. هر چند شركت پيماني (من پاور) در برابر اين خشم عظيم كارگران كه از خواست و مطالبات انباشت شده كارگران نشأت گرفته بود عقب نشيني كرد. اما جنبش كارگري سازماندهي شده نبود. از پيش براي جلو بردن خواست و مطالبات خود برنامه نداشتند. خشم خود را سيل آسا بروز داد و به نوعي خود را تخليه كردند. هر كدام از اين جنبشهاي اعتراضي در عسلويه اگر سازمان يافته و متشكل بودند، ميتوانستند صاحبان سرمايه را به زانو درآورند. كارگران شركت رامشير بيش از دو سال است براي گرفتن حقوق معوقه مبارزه ميكند اما كمتر با نگرش تشكل يابي به ميدان آمده‌اند. منطقه ای که به صحرایی برهوت می مانست اکنون به منطقه ای صنعتی تبدیل شده است. اما اینانی که خود خالق همه این سرمایه عظیم بودند چرا نباید تا زمانی که کار برایشان فراهم شود از بیمه بیکاری برخوردار باشند. ما کارگران خود باید چاره کار خود کنیم. اگر بخواهیم، با تمام جو رعب و وحشت ایجاد شده می توانیم با اتحاد و همبستپی دولت و سرمایه داران را وادار کنیم بخش کوچکی از ثروتی که خود و هم طبقه ای هایمان تولید کرده ایم برای زمان بیکاری تا زمان رفتن سر کار حقوق دریافت کنیم. هم اکنون بسیاری از همکاران ما با وجود اجاره نشین بودن بیکار هستند و با وجود پراکنده بودن کارگران پروژه ای می توانیم همکارانمان را در شهرهایی چون مسجد سلیمان، ایذه، اهواز و ... پیدا کنیم و با اتحاد و همبستگی با هم از دولت بخواهیم که تا زمان رفتن به سر کار بیمه بیکاری کلیه کارگران پرداخت شود.
جمعی از کارگران فعال عسلویه

Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Delicious :: Digg :: Stumbleupon :: Furl :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed


0 نظرات:

ارسال یک نظر

برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.

 

Copyright © 2009 www.eshterak.net