در باره تشکیل شورای موقت کارگران ذوب آهن اصفهان
چند تن از فعالین کارگری در ذوب آهن اصفهان با اعلام شورای موقت کارگران ذوب آهن اعلام کرده اند که به دلیل سرکوبگری رژیم نمیتوانند شورایشان را به صورت علنی تشکیل دهند و برای همین شورای غیر علنی به نام شورای موقت تشکیل داده اند تا در آینده در وضعیت مناسبی شورای کارگران شرکت ذوب آهن را تشکیل دهند. این رفقای کارگر در بیانیه شان ذکر کرده اند که: "از آنجا که این شورا در شرایط غیرعلنی تشکیل شده و منتخب آرای کارگران کارخانه نمی باشد, لذا عنوان (( شورای موقت )) را برای خود بر می گزیند ولی با این حال متعهد می گردد که در صورت فراهم شدن شرایط مساعد در اولین فرصت , انتخاباتی آزاد با شرکت تمامی کارگران کارخانه برگزار کند.تا آن زمان شورا به نمایندگی از تمامی کارگران کارخانه, برای دفاع از حقوق آنان خواهد کوشید و تصمیمات خود را از طریق صدور بیانیه به اطلاع آنان خواهد رساند"
کارگران شرکت ذوب آهن اصفهان و هیچ کس دیگری تاکنون نام این فعالین کارگری اعلام کننده این تشکل را نمیداند و این حتی با هرگونه گام برداشتن به طرف ایجاد تشکل توده ای متناقض است. این فعالین کارگری در ذوب آهن کمیته مخفی خود را تشکل توده ای نامگذاری میکنند و میخواهند با انتشار اطلاعیه ها مبارزه کارگران را پیش ببرند. این با تجربه تمامی مبارزه کارگری و از جمله با مبارزات کارگری در ایران در همین شرائط کنونی و با تجربه مبارزه کارگران خود ذوب آهن اصفهان در تناقض است و راه به جائی نمیبرد، نیرو هدر میدهد و سردرگمی ایجاد میکند. نمیتوان دهها و صدها و هزاران توده کارگر را به صورت مخفی در محیط کار سازمان داد.
اطلاعیه شورای موقت ذوب آهن اصفهان میتواند موجب سردرگمی در میان فعالین کارگری جوان و یا فعالین چپ و سوسیالیستی که در خارج از محیطهای کارگری به امر تشکل یابی و مسائل کارگران میپردازند، شود. برای همین باید به آن پرداخت.
بیانیه اعلام موجودیت شورای موقت کارگران ذوب آهن اصفهان، بیانیه اعلام موجودیت یک تشکل توده ای و حتی بیانیه اعلام موجودیت یک هیئت موسس برای تشکیل یک تشکل توده ای نیست. اعضای یک هیئت موسس برای یک تشکل توده ای نمیتوانند فعالیتشان را برای تشکیل تشکل توده ای به صورت غیر علنی و با صدور اطلاعیه پیش ببرند.
آنچه از این بیانیه برداشت میشود این است که رفقای کارگری در ذوب آهن اصفهان یک کمیته کارگری برای سازمان دادن فعالیتهایشان که از جمله زمینه سازی و تدارک تشکیل شورای کارگران شرکت را در دستور گذاشته است، تشکیل داده اند. و در این شکی نیست که فعالین کارگری هر کارگاه و کارخانه برای پیشبرد چگونگی فعالیت روزمره شان در کارخانه و اتخاذ سیاست کاریشان و برای مشورت و همفکری و خنثی کردن تمامی موانع کارفرما و مدیران و دولت و پیشبرد امرشان به صورت جمعی، باید جمع مخفی و یا به عبارتی کمیته ای غیر علنی داشته باشند(توجه داشته باشیم که فعالیت این فعالین و رهبران در محل کارشان اصلا مخفی نیست). اما اگر چنین افراد و کمیته هایی به این نتیجه رسیده اند که زمان تشکیل و اعلام تشکل توده ای از نوع شورا و یا سندیکا در کارخانه و محل کارشان فرا رسیده است، باید به سرعت افرادی را به عنوان هیئت موسس شورا و یا سندیکا اعلام کنند و خود را برای برگزاری اولین مجمع عمومی موسس و انتخاب نمایندگان آماده کنند. نمیتوان کمیته خود را که تازه فعالین آن هم برای کارگران محل کار و شرکت مزبور ناشناخته است را به عنوان تشکل توده ای کارگران و نماینده آنها اعلام نمود.
روشن است که این ابتکار در چهارچوب زندگی و مبارزه روزمره کارگران قرار ندارد. کار و زندگی و اعتراض اجتناب ناپذیر کارگران( حتی اگر این اعتراض بروز آشکار نیافته باشد) همیشه و در همه جا فعالین و رهبرانی از کارگران معترض که مورد اعتماد قشر وسیع کارگرانند را تولید و بازتولید میکند. این فعالین و رهبران چهره های اشنای همه کارگران یک کارخانه و شرکت و یا محله و شهر و یا سراسر کشور میباشند. هیچ حرکت اعتراضی کارگری و هیچ تشکلی از کارگران بدون پا پیش گزاردن آنها بوجود نمی اید. هیچ اعتصاب کارگری بدون پا پیش گذاشتن و پیش قدم شدن آنها پا نمیگیرد. همانطور که اعتصاب مخفی نمیتواند وجود داشته باشد، این فعالین و رهبران هم نمیتوانند مخفی باشند و با صدور اطلاعیه و بدون چهره علنی فعالیت خود را پیش ببرند.
هیچ حرکت اعتراضی کارگری را نمیتوان یافت که دارای عناصر رهبری شناخته شده و علنی، در سطح ضعیف و یا قوی، نباشد. قشر وسیع کارگران با پا پیش گذاردن این عناصر است که به حرکت اعتراضی میپیوندند. کارگرانی که بر سر این و یا آن مساله دست به اعتراض واعتصاب زده اند حتما مقدمتا خواست و یا خواسته های خود را قبلا در اشکال مختلف مانند نامه به کارفرما و وزارت کار، مذاکره با آنها و یا درتجمع عمومی خود و دادن التماتوم به کارفرما طرح و برای آن تلاش کرده اند. بدون طی شدن چنین پروسه هایی که ممکن است چند روز و یا چند ماه طول بکشد، هیچ کارگری به اعتصاب و اشکا ل رودروی مبارزاتی نمیپیوندد. یک روش متحد کردن کارگران و پیوستن تعداد هر چه گسترده ای از کارگران به صف اعتراض، طی کردن چنین پروسه هایی است ( بحث من در اینجا اعتصاب صنفی است وگرنه اعتصاب سیاسی قوانین و شرائط خاص خود را دارد که اینجا مورد بحث من نیست) و اساسا راه پیوستن توده های وسیع کارگر به اشکاال مبارزاتی مانند اعتصاب و اعتراض طی کردن این پروسه هاست. و این پروسه ها خود احتیاج به کارگرانی دارد که در این کارها پیشقدم شده اند و عملا نمایندگانی کارگران را به عهده گرفته اند. و بالاخره اعتصاب و اعتراض یکجا باید خاتمه یابد، احتیاج به مذاکره و یا پایان اعتصاب و یا دادن التماتوم دیگر به کارفرما و دولت میباشد و اینها همه بدون کارگرانی که قبلا پیشقدم این فعالیتها شده اند، یعنی فعالین ورهبران کارگری ممکن نیست.
تشکیل تشکل توده ای کارگری هم از همین قانون مبارزه تبعیت میکند. تشکل توده ای بدون وجود فعالین ورهبران در محل و بدون پیشقدم شدن آنها عملی نمیشود. این فعالین و رهبرانند که اتحاد و همدلی میان کارگران را محکم میکنند و آن را به تشک ل رهنمون میسازند. بدون اسانلوها، بدون علی نجاتی ها و رضا درخشانها و...که با فداکاری زیاد پا پیش گذاشته اند و نمایندگی همکاران خود را در مبارزه برای این و آن خواست تقبل کرده اند و در مبارزه هم پیشقدم همه بوده اند، نمیتوانست خبری از سندیکای شرکت واحد و هفت تپه و دیگر تلاشهای پیشرو و بزرگ مانند برگزاری مراسم اول ماه مه سقز و....بوده باشد. فعالین و رهبران هفت تپه آنقدر در میان همکاران خود در شرکت هفت تپه با نفوذ شده اند، که شورای اسلامی هفت تپه را سهل و آسان مانند آب خوردن منحل کردند. برای اینکه حتی کارگرانی که در شورای اسلامی نماینده بودند تحت تاثیر اتوریته رهبران کارگری مبارز در میان کارگران، خودشان از نمایندگی شورای اسلامی انصراف دادند و شورای اسلامی منحل شد.
بخصوص در شرائط سرکوب و خفقان بدون چنین فعالین و رهبران فداکار و با نفوذ نمیتوان حرف از تشکل توده ای زد. روشن است این نفوذ و محبوبیت با هیچ اطلاعیه و بیانیه کسب نمیشود، بلکه فقط با وجود فعالین و رهبرانی از کارگران کسب میشود که در پیوند عمیق با زندگی و کار کارگران قرا ر دارند. کارگران نه با اطلاعیه های مراکز غیبی ناشناخته، بلکه با فراخوان فعالین و رهبران شناخته شده خود پا به مبارزه و تشکل یابی میگذارند. آنهم فراخوانهای حساب شده که قبلا برای تدارک آن کار شده باشد و همه کارگران به صورت جمعی در جریان آن قرار گرفته باشند. تشکل توده ای توسط این فعالین و رهبران شکل میگیرد.
اطلاعیه تشکیل شورای موقت در مرکز کارگری صادر شده است که فعالین ورهبران کارگری در آن مرکز در سال ٦٣ در اوج سرکوبگریهای رژیم، اعتصاب یکماهه ای را سازمان دادند و پیش بردند. اعتصابی که کمیته اعتصاب و رهبران اعتصاب آن به کارفرما و دولت اخطار میدادند، مذاکره میکردند و حمایت مردم شهر را به اعتصاب خودشان جلب میکردند. اعتصابی که امام جمعه اصفهان، آقای طاهری را مجبور ساخت تا در خطبه نماز جمعه اش اعلام کند، "اگر حضرت محمد دستتان را میبوسید، من پایتان را میبوسم، اعتصاب را تمام کنید و به سر کارتان برگردید".
امروز نه تنها فضای اختناق آن زمان وجود ندارد و مبارزه مردم و کارگران در سطح گسترده ای رژیم را به عقب نشینیهای بزرگی واداشته است و فضا و امکان برای تشکل یابی پایدارتر کارگران مانند شورا و سندیکا فراهم شده است، بلکه تجربه همین سالهای اخیر و بخصوص تجربه هفت تپه و سندیکای شرکت واحد، سنت و تجربه تشکل یابی را در میان کارگران افزوده است.
رفقای کارگر فعال در ذوب آهن باید روش فعالیت خود را تصحیح کنند و بر تجربه و سنت مبارزه عمومی طبقه کارگر قرار دهند. مانند اسانلو و نجاتی و رضا درخشان و محمود صالحی و دهها و صدها و هزارها فعال کارگری دیگر که هزران اعتصابات بزرگ و کوچک را در طول این سالها رهبری کرده اند، عمل کنند و به عنوان فعالین و رهبران علنی در اولین قدم عاجل ترین مطالبه کارگران را در دست بگیرند و از طریق اهرمهای موجود مانند مجمع عمومی و یا هر اهرم دیگری، کارگران را بر سر یک و یا چند خواست همدل و متحد کنند. همکاران خود را دعوات کنند تا برای پیشبرد مطالبه و خواستشان، نماینده انتخاب کنند و به عنوان نمایندگان کارگران شروع به کار کنند. این یعنی سنگ بنای تشکل کارخانه و محل کار. با توجه به شرائط سیاسی امروز میتوان به سرعت به یک تشکل پایدارتر مانند شورا نیز دست یافت و همین نمایندگی را به مجمع عمومی منظم متکی کرد و شورا را شکل داد. و یا اینکه اگر خود را در موضع قدرت میبینند و در میان کارگران آمادگی وجود دارد، میتوانند تشکل توده ای خود را سریع تشکیل دهند، ابتدا هیئت موسس تشکیل شورا را به همکاران خود اعلام کنند و هیئت موسس به سرعت دست به کار شود تا اولین مجمع عمومی شورای کارخانه را تشکیل دهد.
تشکل توده ای مخفی نمیتواند وجود خارجی داشته باشد و در میان فعالین کارگری و خود کارگران در محل ایجاد سردرگمی میکند و به امر تشکل یابی کارگران ضربه میزند. برای همین این فعالین کارگری در ذوب آهن باید روش خود را تغییر دهند و بر روش پا خورده و تجربه شده در جنبش کارگری ایران و جهان متکی کنند.
تجربه ای از انقلاب ٥٧
دری دیگر در شرائط کنونی به روی فعالین کارگری و کارگران ذوب آهن و یا هر مرکز کارگری دیگر گشوده شده است و آن هم وضعیتی است که جنبش توده ای مردم بر علیه رژیم اسلامی فراهم ساخته است. در انقلاب ٥٧ با اغاز اعتصاب عمومی درمراکز کارگری بزرگ کمیته های اعتصاب شکل گرفت که پس از انقلاب همین کمیته های اعتصاب تبدیل به شوراهای کارگری شدند. امروز هم با الهام از همان تجربه میتوان به طرف تشکیل کمیته های کارگری محلی و فرامحلی رفت. این کمیته ها باید بموقع شکل کار خود را تغییر دهند و رهبران و فعالین آن به عنوان کمیته های اعتصاب قد علم کنند، در راس اعتصابهای عمومی احتمالی قرار گیرند و درتدارک و سازماندهی آن شرکت کنند.
در شرائط کنونی که جنبش توده ای عظیمی رژیم جمهوری اسلامی را به چالش کشیده است، فعالین و رهبران کارگری باید با تشکیل کمیته های کارگری محل کار و یا فرا فابریکی و تحکیم ارتباط با یکدیگر، زمینه های به میدان آمدن کارگران را در سطح سراسری فراهم آورند. و هر تشکل توده ای محل کار باید یک اهرم برای طرح مطالبات سراسری کارگران مانند آزادی تشکل و اعتصاب، قانون کار پیشرو ، شمول قانون کار به همه کارگران، ، افزایش دستمزد و....باشد. مسلما در طرح این و یا آن مطالبه و شیوه اعتراض فقط باید به سطح اتحاد کارگران در محل و یا یک بخش و کشور و کل توازن قوا توجه داشت. اما رفتن به طرف یک حرکت سراسری از جمله آمادگی برای آغاز یک اعتصاب عمومی سراسری باید در برنامه تک تک فعالین کارگری باشد.
تشکل فعالین کارگری که معمولا با نام کمیته های کارگری شناخته میشوند و فعالیتشان باید غیر علنی نیز باشد، باید در شرائط سیاسی کنونی برای دخالت سیاسی طبقه کارگر در اوضاع جاری برنامه داشته باشند.
ghazvini.m@gmail.com
چند تن از فعالین کارگری در ذوب آهن اصفهان با اعلام شورای موقت کارگران ذوب آهن اعلام کرده اند که به دلیل سرکوبگری رژیم نمیتوانند شورایشان را به صورت علنی تشکیل دهند و برای همین شورای غیر علنی به نام شورای موقت تشکیل داده اند تا در آینده در وضعیت مناسبی شورای کارگران شرکت ذوب آهن را تشکیل دهند. این رفقای کارگر در بیانیه شان ذکر کرده اند که: "از آنجا که این شورا در شرایط غیرعلنی تشکیل شده و منتخب آرای کارگران کارخانه نمی باشد, لذا عنوان (( شورای موقت )) را برای خود بر می گزیند ولی با این حال متعهد می گردد که در صورت فراهم شدن شرایط مساعد در اولین فرصت , انتخاباتی آزاد با شرکت تمامی کارگران کارخانه برگزار کند.تا آن زمان شورا به نمایندگی از تمامی کارگران کارخانه, برای دفاع از حقوق آنان خواهد کوشید و تصمیمات خود را از طریق صدور بیانیه به اطلاع آنان خواهد رساند"
کارگران شرکت ذوب آهن اصفهان و هیچ کس دیگری تاکنون نام این فعالین کارگری اعلام کننده این تشکل را نمیداند و این حتی با هرگونه گام برداشتن به طرف ایجاد تشکل توده ای متناقض است. این فعالین کارگری در ذوب آهن کمیته مخفی خود را تشکل توده ای نامگذاری میکنند و میخواهند با انتشار اطلاعیه ها مبارزه کارگران را پیش ببرند. این با تجربه تمامی مبارزه کارگری و از جمله با مبارزات کارگری در ایران در همین شرائط کنونی و با تجربه مبارزه کارگران خود ذوب آهن اصفهان در تناقض است و راه به جائی نمیبرد، نیرو هدر میدهد و سردرگمی ایجاد میکند. نمیتوان دهها و صدها و هزاران توده کارگر را به صورت مخفی در محیط کار سازمان داد.
اطلاعیه شورای موقت ذوب آهن اصفهان میتواند موجب سردرگمی در میان فعالین کارگری جوان و یا فعالین چپ و سوسیالیستی که در خارج از محیطهای کارگری به امر تشکل یابی و مسائل کارگران میپردازند، شود. برای همین باید به آن پرداخت.
بیانیه اعلام موجودیت شورای موقت کارگران ذوب آهن اصفهان، بیانیه اعلام موجودیت یک تشکل توده ای و حتی بیانیه اعلام موجودیت یک هیئت موسس برای تشکیل یک تشکل توده ای نیست. اعضای یک هیئت موسس برای یک تشکل توده ای نمیتوانند فعالیتشان را برای تشکیل تشکل توده ای به صورت غیر علنی و با صدور اطلاعیه پیش ببرند.
آنچه از این بیانیه برداشت میشود این است که رفقای کارگری در ذوب آهن اصفهان یک کمیته کارگری برای سازمان دادن فعالیتهایشان که از جمله زمینه سازی و تدارک تشکیل شورای کارگران شرکت را در دستور گذاشته است، تشکیل داده اند. و در این شکی نیست که فعالین کارگری هر کارگاه و کارخانه برای پیشبرد چگونگی فعالیت روزمره شان در کارخانه و اتخاذ سیاست کاریشان و برای مشورت و همفکری و خنثی کردن تمامی موانع کارفرما و مدیران و دولت و پیشبرد امرشان به صورت جمعی، باید جمع مخفی و یا به عبارتی کمیته ای غیر علنی داشته باشند(توجه داشته باشیم که فعالیت این فعالین و رهبران در محل کارشان اصلا مخفی نیست). اما اگر چنین افراد و کمیته هایی به این نتیجه رسیده اند که زمان تشکیل و اعلام تشکل توده ای از نوع شورا و یا سندیکا در کارخانه و محل کارشان فرا رسیده است، باید به سرعت افرادی را به عنوان هیئت موسس شورا و یا سندیکا اعلام کنند و خود را برای برگزاری اولین مجمع عمومی موسس و انتخاب نمایندگان آماده کنند. نمیتوان کمیته خود را که تازه فعالین آن هم برای کارگران محل کار و شرکت مزبور ناشناخته است را به عنوان تشکل توده ای کارگران و نماینده آنها اعلام نمود.
روشن است که این ابتکار در چهارچوب زندگی و مبارزه روزمره کارگران قرار ندارد. کار و زندگی و اعتراض اجتناب ناپذیر کارگران( حتی اگر این اعتراض بروز آشکار نیافته باشد) همیشه و در همه جا فعالین و رهبرانی از کارگران معترض که مورد اعتماد قشر وسیع کارگرانند را تولید و بازتولید میکند. این فعالین و رهبران چهره های اشنای همه کارگران یک کارخانه و شرکت و یا محله و شهر و یا سراسر کشور میباشند. هیچ حرکت اعتراضی کارگری و هیچ تشکلی از کارگران بدون پا پیش گزاردن آنها بوجود نمی اید. هیچ اعتصاب کارگری بدون پا پیش گذاشتن و پیش قدم شدن آنها پا نمیگیرد. همانطور که اعتصاب مخفی نمیتواند وجود داشته باشد، این فعالین و رهبران هم نمیتوانند مخفی باشند و با صدور اطلاعیه و بدون چهره علنی فعالیت خود را پیش ببرند.
هیچ حرکت اعتراضی کارگری را نمیتوان یافت که دارای عناصر رهبری شناخته شده و علنی، در سطح ضعیف و یا قوی، نباشد. قشر وسیع کارگران با پا پیش گذاردن این عناصر است که به حرکت اعتراضی میپیوندند. کارگرانی که بر سر این و یا آن مساله دست به اعتراض واعتصاب زده اند حتما مقدمتا خواست و یا خواسته های خود را قبلا در اشکال مختلف مانند نامه به کارفرما و وزارت کار، مذاکره با آنها و یا درتجمع عمومی خود و دادن التماتوم به کارفرما طرح و برای آن تلاش کرده اند. بدون طی شدن چنین پروسه هایی که ممکن است چند روز و یا چند ماه طول بکشد، هیچ کارگری به اعتصاب و اشکا ل رودروی مبارزاتی نمیپیوندد. یک روش متحد کردن کارگران و پیوستن تعداد هر چه گسترده ای از کارگران به صف اعتراض، طی کردن چنین پروسه هایی است ( بحث من در اینجا اعتصاب صنفی است وگرنه اعتصاب سیاسی قوانین و شرائط خاص خود را دارد که اینجا مورد بحث من نیست) و اساسا راه پیوستن توده های وسیع کارگر به اشکاال مبارزاتی مانند اعتصاب و اعتراض طی کردن این پروسه هاست. و این پروسه ها خود احتیاج به کارگرانی دارد که در این کارها پیشقدم شده اند و عملا نمایندگانی کارگران را به عهده گرفته اند. و بالاخره اعتصاب و اعتراض یکجا باید خاتمه یابد، احتیاج به مذاکره و یا پایان اعتصاب و یا دادن التماتوم دیگر به کارفرما و دولت میباشد و اینها همه بدون کارگرانی که قبلا پیشقدم این فعالیتها شده اند، یعنی فعالین ورهبران کارگری ممکن نیست.
تشکیل تشکل توده ای کارگری هم از همین قانون مبارزه تبعیت میکند. تشکل توده ای بدون وجود فعالین ورهبران در محل و بدون پیشقدم شدن آنها عملی نمیشود. این فعالین و رهبرانند که اتحاد و همدلی میان کارگران را محکم میکنند و آن را به تشک ل رهنمون میسازند. بدون اسانلوها، بدون علی نجاتی ها و رضا درخشانها و...که با فداکاری زیاد پا پیش گذاشته اند و نمایندگی همکاران خود را در مبارزه برای این و آن خواست تقبل کرده اند و در مبارزه هم پیشقدم همه بوده اند، نمیتوانست خبری از سندیکای شرکت واحد و هفت تپه و دیگر تلاشهای پیشرو و بزرگ مانند برگزاری مراسم اول ماه مه سقز و....بوده باشد. فعالین و رهبران هفت تپه آنقدر در میان همکاران خود در شرکت هفت تپه با نفوذ شده اند، که شورای اسلامی هفت تپه را سهل و آسان مانند آب خوردن منحل کردند. برای اینکه حتی کارگرانی که در شورای اسلامی نماینده بودند تحت تاثیر اتوریته رهبران کارگری مبارز در میان کارگران، خودشان از نمایندگی شورای اسلامی انصراف دادند و شورای اسلامی منحل شد.
بخصوص در شرائط سرکوب و خفقان بدون چنین فعالین و رهبران فداکار و با نفوذ نمیتوان حرف از تشکل توده ای زد. روشن است این نفوذ و محبوبیت با هیچ اطلاعیه و بیانیه کسب نمیشود، بلکه فقط با وجود فعالین و رهبرانی از کارگران کسب میشود که در پیوند عمیق با زندگی و کار کارگران قرا ر دارند. کارگران نه با اطلاعیه های مراکز غیبی ناشناخته، بلکه با فراخوان فعالین و رهبران شناخته شده خود پا به مبارزه و تشکل یابی میگذارند. آنهم فراخوانهای حساب شده که قبلا برای تدارک آن کار شده باشد و همه کارگران به صورت جمعی در جریان آن قرار گرفته باشند. تشکل توده ای توسط این فعالین و رهبران شکل میگیرد.
اطلاعیه تشکیل شورای موقت در مرکز کارگری صادر شده است که فعالین ورهبران کارگری در آن مرکز در سال ٦٣ در اوج سرکوبگریهای رژیم، اعتصاب یکماهه ای را سازمان دادند و پیش بردند. اعتصابی که کمیته اعتصاب و رهبران اعتصاب آن به کارفرما و دولت اخطار میدادند، مذاکره میکردند و حمایت مردم شهر را به اعتصاب خودشان جلب میکردند. اعتصابی که امام جمعه اصفهان، آقای طاهری را مجبور ساخت تا در خطبه نماز جمعه اش اعلام کند، "اگر حضرت محمد دستتان را میبوسید، من پایتان را میبوسم، اعتصاب را تمام کنید و به سر کارتان برگردید".
امروز نه تنها فضای اختناق آن زمان وجود ندارد و مبارزه مردم و کارگران در سطح گسترده ای رژیم را به عقب نشینیهای بزرگی واداشته است و فضا و امکان برای تشکل یابی پایدارتر کارگران مانند شورا و سندیکا فراهم شده است، بلکه تجربه همین سالهای اخیر و بخصوص تجربه هفت تپه و سندیکای شرکت واحد، سنت و تجربه تشکل یابی را در میان کارگران افزوده است.
رفقای کارگر فعال در ذوب آهن باید روش فعالیت خود را تصحیح کنند و بر تجربه و سنت مبارزه عمومی طبقه کارگر قرار دهند. مانند اسانلو و نجاتی و رضا درخشان و محمود صالحی و دهها و صدها و هزارها فعال کارگری دیگر که هزران اعتصابات بزرگ و کوچک را در طول این سالها رهبری کرده اند، عمل کنند و به عنوان فعالین و رهبران علنی در اولین قدم عاجل ترین مطالبه کارگران را در دست بگیرند و از طریق اهرمهای موجود مانند مجمع عمومی و یا هر اهرم دیگری، کارگران را بر سر یک و یا چند خواست همدل و متحد کنند. همکاران خود را دعوات کنند تا برای پیشبرد مطالبه و خواستشان، نماینده انتخاب کنند و به عنوان نمایندگان کارگران شروع به کار کنند. این یعنی سنگ بنای تشکل کارخانه و محل کار. با توجه به شرائط سیاسی امروز میتوان به سرعت به یک تشکل پایدارتر مانند شورا نیز دست یافت و همین نمایندگی را به مجمع عمومی منظم متکی کرد و شورا را شکل داد. و یا اینکه اگر خود را در موضع قدرت میبینند و در میان کارگران آمادگی وجود دارد، میتوانند تشکل توده ای خود را سریع تشکیل دهند، ابتدا هیئت موسس تشکیل شورا را به همکاران خود اعلام کنند و هیئت موسس به سرعت دست به کار شود تا اولین مجمع عمومی شورای کارخانه را تشکیل دهد.
تشکل توده ای مخفی نمیتواند وجود خارجی داشته باشد و در میان فعالین کارگری و خود کارگران در محل ایجاد سردرگمی میکند و به امر تشکل یابی کارگران ضربه میزند. برای همین این فعالین کارگری در ذوب آهن باید روش خود را تغییر دهند و بر روش پا خورده و تجربه شده در جنبش کارگری ایران و جهان متکی کنند.
تجربه ای از انقلاب ٥٧
دری دیگر در شرائط کنونی به روی فعالین کارگری و کارگران ذوب آهن و یا هر مرکز کارگری دیگر گشوده شده است و آن هم وضعیتی است که جنبش توده ای مردم بر علیه رژیم اسلامی فراهم ساخته است. در انقلاب ٥٧ با اغاز اعتصاب عمومی درمراکز کارگری بزرگ کمیته های اعتصاب شکل گرفت که پس از انقلاب همین کمیته های اعتصاب تبدیل به شوراهای کارگری شدند. امروز هم با الهام از همان تجربه میتوان به طرف تشکیل کمیته های کارگری محلی و فرامحلی رفت. این کمیته ها باید بموقع شکل کار خود را تغییر دهند و رهبران و فعالین آن به عنوان کمیته های اعتصاب قد علم کنند، در راس اعتصابهای عمومی احتمالی قرار گیرند و درتدارک و سازماندهی آن شرکت کنند.
در شرائط کنونی که جنبش توده ای عظیمی رژیم جمهوری اسلامی را به چالش کشیده است، فعالین و رهبران کارگری باید با تشکیل کمیته های کارگری محل کار و یا فرا فابریکی و تحکیم ارتباط با یکدیگر، زمینه های به میدان آمدن کارگران را در سطح سراسری فراهم آورند. و هر تشکل توده ای محل کار باید یک اهرم برای طرح مطالبات سراسری کارگران مانند آزادی تشکل و اعتصاب، قانون کار پیشرو ، شمول قانون کار به همه کارگران، ، افزایش دستمزد و....باشد. مسلما در طرح این و یا آن مطالبه و شیوه اعتراض فقط باید به سطح اتحاد کارگران در محل و یا یک بخش و کشور و کل توازن قوا توجه داشت. اما رفتن به طرف یک حرکت سراسری از جمله آمادگی برای آغاز یک اعتصاب عمومی سراسری باید در برنامه تک تک فعالین کارگری باشد.
تشکل فعالین کارگری که معمولا با نام کمیته های کارگری شناخته میشوند و فعالیتشان باید غیر علنی نیز باشد، باید در شرائط سیاسی کنونی برای دخالت سیاسی طبقه کارگر در اوضاع جاری برنامه داشته باشند.
ghazvini.m@gmail.com
0 نظرات:
ارسال یک نظر
برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.