لینک جدید اشتراک

www.eshterak.info

۱۳۸۸/۱۰/۶

اسماعیل مولودی / مرگ یک آخوند! تراژدی یا ریش خند تاریخ به جنبش برابری طلب

آخوند منتظری مرد، کسی که تمام عمرش را وقف اسلام و تمام آرزویش بر قراری حکومت اسلامی (آپارتاید جنسی)بود. حتی در زندان زمان شاه او و امسال او بخاطر تفکر متحجرانه و ضد زن شان در زندان بودند. یادم هست و قتی در زندان دست نماز میگرفت همه تلاشش این بود که تنش به تن ما کمونیستها نخورد، مبادا دست نمازش باطل شود. هم او هم رجایی و یا همین بهزاد نبوی که امروز در زندان جناح دیگر حکومت اسلامی است، ما نماز نخوانها را نجس میدانستند و مثل جذامی بما نگاه میکردند.

وقتی دست شویی میرفتند هزار و یک قنوت صلوات میخواندند که مبادا با ما کافر ها نزد خدایشان تداعی شوند. این از گور برگشتگان در زندان سفرش غذای شان را هم از سفر غیر مذهبی ها جا کردند و بخاطر کثافت کاری های آخوند حجازی همه زندانی ها مجازات شدند. آری آخوند منتظری مرد! یادم هست وقتی بچه بودم یکی از همسایگان ما خیلی آدم بد جنس و بد دهن و خلاصه به معیار آنزمان خیلی آدم ناقلا و هفت خطی بود. وقتی مرد سر قبرش یکی از فامیلهایش در وصف سجایا و موئمن بودنش داد سخن میداد، من محض کنجکاوی پرسیدم، بابا این همه حرفها که این آقا میزند در مورد فلانی است که هیچ کس از دست و زبانش آرام نداشت؟ پدرم یک نگاه آنچنانی بمن کرد و گفت؛ پسرم بعد از مرگ رحمت فرستادن پشت سر مرده خوب است.حال شده داستان آخوند منتظری و اوضاع سیاسی ایران. این مثل بدان منظور آوردم که مقدمه ای باشد برای بحثی که میخواهم باز کنم.



در تاریخ جنبشهای اجتماعی اتفاقات و مسائلی در کار میآیند که گاها خنده دار و مسخره اند. اما این اتفاقات وقتی خودرا به صدر میرساند که طبقات در مقابل هم صف بندی کرده اند. ولی هنوز سره از نا سره تشخیص داده نشده است. این در مورد جنبش ایران صدق میکند. حال که بعد از چند سال مبارزه مردم درکارخانه ها، مدارس و دانشگاهها و اکنون در خیابانها میرود بساط ننگین حکومت اسلام را سرنگون کند، حال که جنبش سرنگونی طلب دارد راه خودرا مییابد! دشمنان میخواهند آنرا به کج راه ببرند. برای همین است که از مرگ یک از گور برگشته مثل آخوند منتظری وسیله بسازند تا خاک به چشم مبارزه برابری طلبانه مردم بریزند. آری؛ اوضاع سیاسی امروز دنیا فضایی بوجود آورده که بعضا تمام معیارهای انسانی تمام معیارهای مدرن اجتماعی و کلا همه چیز بهم ریخته است. فضایی است که صدای اعتراض به وضع موجود را از کمتر جایی شنیده میشود. همین کمتر صدایی هم که هست آنقدر شیله پیله دار شده که آدم از تعجب مدتها باید فکر کند. زیرا دنیا در یک مقطعی قرار دارد که همه معیار های قدیمی زیر سوال رفته و هنوز هیچ چیزی مدرن و انسانی جای آنرا نگرفته است. یعنی نرمی انسانی جایگزین نرمهای از بین رفته یا زیر سوال رفته را نگرفته است. در این اوضاع است که تشخیص سره از ناسره مشکل خواهد بود. اما نباید اجازه داد که حرمت و برابری انسانها زیر سوال بروند. و یا این فضا باعث بیحرمت کردن نرمهای انسانی که بشر در طول تاریخ خود برای آنها مبارزه کرده بشود(مثل آزادی و برابری زن و مرد، آزادی بیقید و شرط بیان و تلاش برای رفاه و آسایش انسانها). من کاری ندارم فلان کس در سوگ آخوند منتظری چکار میکند؟ من کاری ندارم که آدمها برای همنوا شدن با طیف گرگها میخواهد خودشان مثل گرگ عیله مبارزات مردم سوزه بکشند؛ ولی نباید اجازه داد سوزه کشیدن گرگ نرم زندگی شود. در اوائل دهه 1990 وقتی نظم نوین پا به عرصه سیاست جهانی گذاشت خیلی ها تمرین دمکراسی کردند و همنوا با وضع موجود به کلاس تمرین دمکراسی رفتند. نتیجه آن امروز بعد از یک دهه و نیم حاکمیت سیاسی نظم نوین را میبینیم. آری نتیجه این شده که آقایان دمکرات شده نظم نوین آخوند منتظری را به عرش اعلا میبرند و "کمونیستهایی" که با نظم نوین دمکرات شدند امروز از گور برگشته و متعفنی مثل منتظری را رهبر یک جنبش اجتماعی که میرود بساط اسلام و مذهب را جارو کند، میدانند.



این یک سقوط اخلاقی و پرنسیبی است. این یک برگشت به عقب است، که ریشخند تاریخ است. این یک تراژدی کمیک و بزدلی است که تلاش میکند سهم انسانهای برابری طلب در جنبش کنونی ایران را به هیچ بگیرد. این یک سناریوی کثیفی است که میخواهد کارگر و زحمتکش جامعه را از دور خارج کند و هزاران کارگر و آزادیخواه زندانی را وثیقه معامله کثیف خود نماید. آری با این فضا سازی با حلوا حلوا کردن مرگ آخوندی مرتجع میخواهند انسانهای کارگر و برابری طلب را از دور ساقط کنند. این یک تمسخر تلخی است که در آینده نسلهای برابری طلبی که امروز در خیابانهای تهران و تبریز و اصفهان دم گلوله میروند را به ارتش مزدور مذهب تبدیل میکنند. آری آخوند منتظری مرد! ولی جنبشی که در ایران در حال تدوین و پیشروی است، علیه تمام معیارهای دینی و مذهبی آخوند منتظری و امسال اوست. جنبش برابری طلب در ایران بارقه یک دنیای عاری از ستم را به نمایش میگذارد که در آن مذهب باید امر خصوصی آدمها باشد، باید برابری زن و مرد در صدر آن قرار گیرد( که مخالف هر مذهب و آیه ای است) باید انسان در رفاه و امنیت باشد. جنبش برابری طلب در ایران میرود بساط ننگین حکومت اسلامی را به زیر بکشد که آخوند منتظری خشت اول آنرا با همکاران مرتجع خود بنا نهاد. آخوند منتظری و امسال او در دعوای خانوادگی اسلامشان دارند همدیگر را پاره میکنند و ربطی به جنبش برابری طلب در ایران ندارند.



وظیفه ما انسانهای آزادیخواه است، وظیفه ما انسانهایی است که برای نابودی آپارتاید جنسی در ایران مبارزه میکنیم، وظیفه ما انسانهای است که تلاش میکنیم کارگران و آزادیخواهان زندانی را از بند حکومت هار مذهبی خلاص کنیم (که آخوند منتظری بنیادش را نهاد است) ، تا جنبش سرنگونی جمهوری اسلامی را به سر منزل خود برسانیم.



زنده با انقلاب

زنده باد جنبش برابری طلب

Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Delicious :: Digg :: Stumbleupon :: Furl :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed


0 نظرات:

ارسال یک نظر

برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.

 

Copyright © 2009 www.eshterak.net