«مردم به قدرت خود پی بردهاند»
رادیو زمانه
ایرج ادیبزاده
adibzadeh@radiozamaneh.com
حبیبالله عسگراولادی روز یکشنبه ۲۶ مهرماه، از طرحی صحبت کرد که به توصیف او، برای برونرفت از بحران کنونی در ایران تهیه شده است.
حبیبالله عسگراولادی از اصولگرایان وابسته به بازار، عضو مجمع تشخیص مصلحت و عضو مؤثر حزب مؤتلفه، توضیح بیشتری در بارهی این طرح که به نقل از او برای آیتالله خامنهای فرستاده شده، نداد.
اما به گفتهی ناظران، این طرح تا حدودی همان طرح پیشنهادی هاشمی رفسنجانی، رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام است که هفتهها پیش گفته بود:
«گروهی از دلسوزان نظام در این نهاد، طرحی را برای خروج از بحران کنونی کشور تهیه کردهاند که به زودی اعلام خواهد شد.»
در گفتوگویی با آقای مهرداد درویشپور، استاد دانشگاه در سوئد و تحلیلگر مسایل سیاسی، ارزیابی ایشان را از این طرح جویا شدم:
زمزمههای این طرح نخستین بار توسط آقای رفسنجانی در تنها نماز جمعهای که بعد از انتخابات ریاست جمهوری برگزار کرده بود، اعلام شد و سپس در دورهی دیگری آن را مجدداً در برخی از اظهارنظرهای علنی ذکر کرده بود که با مخالفت شدید اصولگرایان تندرو روبرو شد.
این طرح با مخالفت جریان وابسته به احمدینژاد و گروه رادیکالی که در پی حذف حتی خود رفسنجانی از قدرت سیاسی است، معلق ماند و با بیاعتنایی حتی رهبری مواجه شد.
اما پس از راهپیمایی روز قدس و زمانی که معلوم شد حضور میلیونی مردم معترض گریبان دولت کودتا را گرفته و دولت به سادگی قادر نخواهد بود، اوضاع را تحت کنترل خود درآورد، این طرح کم کم فعلیتی پیدا کرد.
به گمان من، مستقل از این که چقدر خود آقای رفسنجانی مبتکر این طرح بوده باشد و تا چه حد اصولگرایانی نظیر آقای عسگراولادی، باهنر و افرادی از این گروه، در پس آن قرار داشته باشند، دو عامل باعث شده است امروز این طرح در دستور حاکمیت جمهوری اسلامی ایران قرار بگیرد؛
اول این که امروز شکاف در جامعه، بین دولت و ملت به اوج خود رسیده است. حضور میلیونی مردم در راهپیمایی روز قدس، این پندار را که صرفا با روش سرکوب نظامی امنیتی میتوان مخالفان را به عقب راند و یا به تکمین واداشت، دچار تزلزل کرد.
بنابراین هرچند از روز اول خط غالب در حاکمیت، خط مشی آن دست از اصولگرایان تندرو نظیر سپاه پاسداران، آقای احمدینژاد، توکلی و افرادی از این دست بود که به استفادهی صرف از روش سرکوب برای قلع و قمع مخالفان معتقد بودند و حتی تا سطح تصفیهی هاشمی رفسنجانی و خانودهاش هم پیش رفتند، اما در ادامه این خط مشی شکست خورد.
شکست این خط مشی باعث شده، گرایشی که به عنوان جناح دوراندیشتر اصولگرایان شناخته میشود و معتقد است صرفآ با سرکوب نظامی نمیشود وضعیت را تثبیت کرد، دست بالاتری را پیدا کند.
به نظر من، آقای عسگراولادی یکی از نمایندگان شاخص جناح دوراندیش اصولگرایان است. جناحی که بر این باور است که روش یکسره سرکوب نظامی، حکومت را بسیار منزوی میکند و با گسترش تقابل ملت در برابر دولت، ممکن است حادثهای نظیر انقلاب سال ۵۷ را پیش روی حاکمیت قرار بدهد.
فکر میکنید با این طرح یا طرحهای دیگر، امکان برون رفت از بحرانی که با اعلام نتایج انتخابات به وجود آمد و پیامدهای سختی برای معترضان به این نتایج داشت، وجود دارد؟
بسیار بعید میدانم. تحولات امروز ایران، مانند تحولات سالیان آخر حکومت پهلوی نیست. تفاوتهایی چشمگیری دارد و نباید میان این دو اینهمانی برقرار کرد.
اما شباهتهای معینی هم دارد که نباید نادیده گرفت. حتی در آن دوران هم وقتی سیاست سرکوب ناکارآمد از آب درآمد، طرحهای آشتی ملی، دولت شریف امامی و کابینههای بعدی نیز مطرح شد.
مردم در این دوره به قدرت خود پی بردهاند و اعتراضشان دیگر صرفآ به تقلب انتخاباتی و آقای احمدینژاد نیست. مردم از رهبری هم عبور کردهاند و آن را در شعارهایشان به صراحت عنوان میکنند. اقتدار رهبری به عنوان پدر دولت و جامعه، در هم شکسته شد.
بنابراین این تصور که با یک زد و بند از بالا، هرچند بین چهرههای پرنفوذی مانند رفسنجانی، میشود آب را به جوی بازگرداند و اوضاع را به حالت سابق برگرداند، به نظر من، یک وهم غیرقابل تصور است.
تلاشی است که شاید اگر روزهای اول این بحران صورت میگرفت، ممکن بود بتوان انرژی آزاد شدهی مردم را کنترل کرد.
اما امروز در موقعیتی قرار گرفتهایم که شکاف بین جنبش ضد استبدادی و حاکمیت کودتا، آن قدر گسترده شده که طرحهای ائتلاف ملیای که حاوی ائتلاف با بخشی از جناحهای حاکمیت باشد، پاسخگو نخواهد بود. نه مردم به این طرحها تمکین خواهند کرد و نه من حتی مطمئن هستم که رهبران اصلاحطلب به سادگی به آن تن بدهند.
گرچه خود آقای رفسنجانی از مبتکران این طرح بوده، ولی اگر طرحی به نوعی حضور میلیونی مردم در صحنه را به رسمیت نشناسد و عواقبی را که این حضور در پی خواهد داشت، نادیده بگیرد، ناکام خواهد ماند.
استنباط من این نیست که اصولگرایان در پی طرحی باشند که حضور مردم را به رسمیت بشناسد. بلکه برعکس، طرحی است فراز سر مردم، به قصد کنترل اوضاع و در درجهی اول به قصد کنار آمدن با جناح پراگماتیست. شاید هم برای مقداری تعامل بیشتر با برخی از رهبران اصلاحطلب.
ولی فکر نمیکنم این طرح در شرایط کنونی که قهر و شکاف هم بین اصلاحطلبان و اصولگرایان به اوج رسیده و هم بین کل مردم با رهبری و نه فقط شخص رییس جمهور، به سادگی بشود این شکاف را پر کرد و نوعی تثبیت سیاسی را به جامعه بازگرداند.
به نظر شما رفسنجانی کجا خواهد ایستاد؟ کنار رفتن احتمالی او از جنبش کنونی، چه تأثیری خواهد داشت؟
فکر میکنم با سیاست همچنان «کجدار و مریز» رفتار خواهد کرد و سعی خواهد کرد هم گوشهی چشمی به اعتراضات و به رهبران اصلاحطلب داشته باشد و هم برای تعامل بیشتر با رهبری تلاش خواهد کرد.
این سیاستی است که آقای رفسنجانی برای حفظ نفوذ خود در پیش گرفته است. طبیعی است اگر ایشان با کل حاکمیت به توافق ۱۰۰درصد برسد، مورد آماج حملات جنبش همگانی قرار خواهد گرفت.
این جنبش اعتبار و قدرتش از این یا آن فرد به دست نیاورده که اگر احیانا آقای رفسنجانی یا هر فرد دیگری صحنه را ترک کند، مردم مأیوس شوند. بلکه برعکس، افراد اعتبارشان را از حضور یا همراهی و یا تعامل با این جنبش به دست آوردهاند.
به این ترتیب، شما آیندهی این جنبش را چگونه میبینید و در این میان، نقش نسل جوان ایران که نیروی اصلی جنبش کنونی است، یعنی ۷۵درصد جمعیت ایران که پس از انقلاب بهمن به دنیا آمدهاند و خواهان دگرگونی در زندگی اجتماعی و سیاسی کشورشان هستند، چه خواهد بود؟
من بر این باور نیستم که این جنبش شکست میخورد، بر این باور نیستم که این جنبش فروکش کرده است. درست است که بهخاطر شرایط سرکوب نظامی و پلیسی، مردم هرروز در خیابانها نیستند، اما امروز امید به تغییر، نه فقط یک آرزو که به مطالبهی فوری مردم تبدیل شده است.
اگر به این واقعیت نگاه کنیم، میبینیم که نحوهی رفتار مردم و بهخصوص نسل جوان با کل رهبران اصلاحطلب و جنبش اعتراضی، رفتاری بسیار پیچیده و در عین حال ظریف است.
امروز جوانان و جنبش اعتراضی سعی نمیکنند رهبران اصلاحطلب را مورد حمله و یا انتقاد مستقیم قرار بدهند. بلکه سعی میکنند از ظرفیتهای آنان در جنبش ضد استبدادی موجود نیز استفاده کنند و احترام بگذارند تا زمانی که آنان در این جنبش حضور دارند.
در عین حال، من بر این باور نیستم که بخش بزرگی از این جنبش، آمالهای خود را در خواستههای رهبران اصلاحطلب خلاصه میبیند؛ چه برسد به چهرههای پراگماتیستی نظیر رفسنجانی و غیره.
این واقعیت که در روز قدس که مراسمی با انگیزههای سیاسی مذهبی بود، شعار «استقلال آزادی، جمهوری ایرانی» به گستردهترین شکل ممکن داده شده، به گونهای که حتی بخشی از رهبران خود حکومت هم در مورد آن اظهار نظر کردند، نشان میدهد که ظرفیت سکولار در این جنبش اعتراضی بسیار گسترده است.
در روندی که پیش میرود، هرچه سرکوب شدت بگیرد، این جنبش میتواند رادیکالیزهتر شود و حتی با رادیکالتر شدن خود، بسیاری از گفتمانهای اصلاحطلبان را هم پشت سر بگذارد.
0 نظرات:
ارسال یک نظر
برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.