لینک جدید اشتراک

www.eshterak.info

۱۳۸۸/۷/۲۳

بهروز شادیمقدم / نگرشی منزه طلبانه به مارکسیسم

رفیق پارسانیک جودرنقد"مارکسیسم واعدام"مطلبی بنام:"آیااعدام شکلی ازمبارزۀسوسیالیستی است؟نقدی برمقالۀمارکسیسم واعدام"نوشته است.ابتداروی سخنم دراین نوشته باجریانات چپ ِ"مخالف اعدام"است ودرضمن به مطلب رفیق پارساخواهم پرداخت.
مطلب مارکسیسم واعدام این سئوال راجلوتفکرمسلط برچپ میگذاردکه درشرایطی مشابه شرایط بلشویکهاکه درنوشته اَورده شده،چگونه عمل خواهندکردونظرشان چیست واکنون نیزاین سئوال رابرای ماپیش اَورده که از"مخالفین اعدام"بپرسیم اَیاسیاست لنین دراَن مقطع درست بوده یانه؟مسئله ومنظوروهدف نوشتۀ فوق فقط این است.که متاسفانه رفیق پارساهم ازکناراَن ردشده است.

وقتی چپ سیاسی میگویدمخالف اعدام است،دراین اعلام موضعش،جداازمخالفت درست واصولی اَنهابااعدام به طورکلی وبخصوص اعدام کردن انسانهابه دست حکومت های ضدبشری امثال جمهوری اسلامی،اعلام نظروموضع دیگری هم داردکه خوداَنهاهم ازاین شیوه درصورت قرارگرفتن درقدرت ویادرحین مبارزه استفاده نخواهندکردوکلا"مخالف اعدام اند.ازطرف هرکس که باشد.
خارج ازاینکه همین طرفداران ِ"مخالف اعدام"درگذشته نظروعمل دیگرداشتندواگرمجددا"شرایط عوض شودوازفضای کنونی کنده شوندونیمچه قدرتی درفلان جای ایران داشته باشند،بایدمواظبشان بودوجلوتندروی هاواعدام های افراطیشان راگرفت.امابحث ماچیزاینجادیگری است.

جداازمسئلۀ اعدام،جنگ هم یعنی کشتن،خون ریزی،رودررویی انسانهاواعدام های خواسته ونخواسته درجبهه هاوهزاران مصائب دیگردرابعادوسیع.دیکتاتوری هم به معنای اعمال فشاروسرکوب بخشی ازجامعه است.جنگ ودیکتاتوری نه بااَرمان کمونیست هاجوردرمیاَیدونه دراساس موردتائیدماست.امادرارتباط باامرمبارزۀ طبقاتی این اشکال ازمبارزه هم به ماتحمیل شده ومجبوربه عملی نمودن اَنهاهستیم واین هادراصل ِایده واَرمانمان اشکال موردتائیدمان نیست وعنوان سوسیالیستی که رفیق پارسامیخواهدبراَنهاوغیراَن بگذاردیانگذارد، مسئله پرنسیپی مانیست.شکل اعدام همان اندازه ازنظرماودرخودغیراصولی،ضدانسانی وضدسوسیالیستی است که اشکال دیگرچون جنگ ودیکتاتوری وبیشترازاَن.

"جنگ طبقاتی"شعارماو"دیکتاتوری پرولتاریا"اولین دولت موردنظرماست.درواقع جنگ راتائیدمیکنیم وتبلیغ مینمائیم ودیکتاتوری فوق رامدنظرداریم.اینهارسما"وعلنا"دربرنامه وسیاست کمونیست هااَمده است.روشن است اهمیت،شدت عمل،عواقب وعوارض ناشی ازاَنهابه مراتب مهم ترازاحتمال متوسل شدنمان به ابزاراعدام است.حذف وردجنگ ودیکتاتوری ازتئوری وعمل مارکسیستی به معنای تهی کردن مارکسیسم ازابزارهای موثراَن است.توجه به این دومسئله به مثابه ارکان های تئوری مارکسیستی ولزوم عملی کردن اَنها(بدلیل موانع موجوددرجامعه برسرراه سوسیالیسم ورسیدن به جامعه ای بری ازجنگ ودیکتاتوری)ازاین نظراست که کمونیست هاخوداولین وراستین ترین مخالفین جنگ ودیکتاتوری هستند.شایدگفته شودکه منظورنفی ورداینهانیست ومسئلۀ اعدام موردنظراست.

سرمایه داری ودم ودستگاه های ریاکارش ازیکطرف قراردادهابادولت هایی چون جمهوری اسلامی میبندندوپشتیبانش هستندوسالانه خروارهابمب وابزارهای جنگی روانۀ این کشور هامیکنندوازطرف دیگربرای اعدام انسانی درهمان کشورهااشک تمساح میریزندودم ازجامعۀ متمدن میزنند.
ماهاهم که درگیرمبارزه بااین نظام حاکم(سرمایه داری)وحکومت های دست نشانده اَن هستیم،درعمل وبرای رسیدن به اهداف انسانی مان مجبوریم راههای پرخم وپیچ ونخواسته راطی کنیم.اَیاباتوجه به موضع رفیق پارسااینجاهم نبایدمخالف مقولات جنگ ودیکتاتوری هم باشیم.

میان تئوری وعمل گاهی بلاجباروبه صورت تحمیلی درمیدان مبارزه تناقض وناهماهنگی پیش میاَیدوبایدازتئوری فاصله گرفت تابتوان مشکل ومعضل پیش اَمده رادرجهت منافع جنبش پیش برد.انتقاداتی که ملوانان کرونشتات ازبلشویکهاداشتندومسائلی که مطرح میکردند،بسیاریش درست وموردتائیدخودبلشویکهابود،اماباتوجه به شرایط واقعی وعدم امکان فوری درجواب دادن به اًن مسائل،حل معضلات وفشاری که ملوانان برای براَوردن خواسته هایشان ازاَنهابدون توجه به حساسیت اوضاع که دولت نوپای شوروی بااَن روبروبودودگماتیسم،بی انعطافی وموضع ِ منزه طلبانۀ ملوانان،یک راه برای بلشویک هابیشترنگذاشته بودکه اولویت راباتوجه به ضربۀ قطعی ای که ازاین مسئله دردورن کشورخواهندخورد،نه به امردمکراسی وانعطاف بلکه به دیکتاتوری وسرکوب اَنهابگذارند.چنین تصمیمی قطعا"تناقضی بزرگ وتاسف انگیزونه راحت بوده وباتفکرونگرش بلشویکهابسیاردوربود.امااین سرکوب بایدصورت میگرفت وگرفت.امروزکه مااین واقعه وسیاست ناظربراَن راتائیدمیکنیم،که تائیدشده هم هست،اَیابه دیکتاتوروغیردمکرات بودن متهم نخواهیم شد؟واضح است ازطرف بعضی هاخواهیم شد.

یکی ازبیماریهای مزمن وممکن برسرراه مارکسیست هابه خصوص درشرایطی چون این زمان که وضعیت چندان مساعدبرای پراتیک نظراتمان نیست وفرصت هست تاباتئوری هایمان وربرویم،منزه طلبی است.منزه طلبی بامارکسیسم درتضاداست.

اینکه رفیق پارسابااحساس مسئولیت سیاسی وسوسیالیستی مطلب مرانقدکرده جالب ونشاندهندۀ درک سیاسی اودرقبال مسائل مبارزۀ کنونی ماست.امااَنجاکه بدون نقدوهیچ گونه دلیل وفاکتی سئوال جلومسائل دیگرگذاشته ونفی بی دلیل ارائه داده است،قابل قبول نیست.منزه طلبی فکری رفیق پارسارادربرخوردبامسئله ای که من طرح کرده ام چنان اَشفته کرده که این نظرمرا"خطای جدی،خطرناک،ضدسوسیالیستی ودرک وحشتناک"ومرا"مدافعی چون دشمن" ارزیابی کرده است ونظروبرداشت خودراگسترش داده ومینویسد:"به باورمن مارکسیسم و بلشویسم باچنین مدافعانی نیازی به دشمن ندارد.من نمیدانم رفیق شادیمقدم بااین درک وحشتناک ازماهیت وعملکرددولت سوسیالیستی،چگونه میتواندبه نقدماهیت وعملکرددولت های سرمایه داری بپردازد.مهم ترآن که چگونه باچنین درکی ازمارکسیسم وبلشویسم توانسته به نقدونفی ادعاهای نادراحمدی بپردازد.کلام آخرآن که به باورمن نوشته هایی ازاین دست،خواسته یاناخواسته بخشی ازادبیات ضدسوسیالیستی محسوب میشوند."و

"نخستین خطای جدی وخطرناک رفیق شادیمقدم این است که میپندارد،کمونیست هامجازنددرصورت نیازوضرورت از روش ها و ابزارهایی که روزانه دشمنان بشریت علیه مردم استفاده میکنند،آنان نیزازاین روش هاوابزارهاعلیه دشمنان بشریت استفاده کنند.میگویم این اندیشه خطرناک است زیرابر پایه ی این درک میتوان بنام طبقۀکارگرودردفاع ازانقلاب سوسیالیستی هرجنایتی راتوجیه کرد.شکنجه وتجاوزوپرونده سازی نیزازروش هاوابزارهایی است که دشمنان بشریت علیه مردم ازآن بهره میگیرند،بنابرمنطق رفیق شادیمقدم،درصورت نیازوضرورت،کمونیست هانیزمیتوانندازاین ابزارهاوروش های رایج برای سرکوب دشمنان بشریت بهره بگیرند.دومین خطای جدی وخطرناک رفیق شادیمقدم این است که میپندارد، اعدام شکلی ازمبارزۀسوسیالیستی است؛ومهم ترآن که ممکن است اعدام،یکی از اشکال لازم به سرانجام رساندن مبارزه ی طبقاتی وپیروزی سوسیالیسم باشد.»

رفیق پارسانوشته:"لنین شادیمقدم،فردی بوده است که بدون هیچ واهمه وترسی،برای حفظ قدرت،بکارگیری هرمتدوروش غیرمتعارفی راکه حتابااصول ومبانی فکری اش مغایربوده،جایزمیدانسته است."
بایدبه خاطرداشت که طرح ایده تیرباران واعدام متعلق به عرصۀ فعالیت ومبارزۀمارکسیسم است،مگراینکه موضع لنین وپراتیکش رادراین موردکمونیستی ندانندوجای نقداین پراتیک راخالی بگذارند.

میشودنظرات مطرح شده ازطرف رفیق پارسادرمورداعدام رادرمقابل اطلاعیه وعمل لنین هم قرارداد.ولی چون ایشان ازکناراین بخش ازنوشته درموردلنین ردشده ونظری نداده اند،اَیاخوداواین کاررامیکندوروش وموضع لنین راهم ضدسوسیالیستی میداند؟

ازاینجای مطلب روی سخنم بارفیق پارسانیست ومخاطبم چپ است.چون درنوشتۀ رفیق نظروموضع مشخصی
دربارۀ لنین لااقل من استنباط نکردم.
سکوت درمقابل نظرات ضدلنینی،ردوروش نفی گرایی واتهام زنی به لنین،ابهام تراشی،سئوال گذاشتن وسعی درازقلم انداختن لنین وبه مارکس متوسل شدن،شیوه ایست وفقط نوعی ازارتدادوسست عنصری صاحبان اَن مواضع راکه خودرامارکسیسم میدانند،نشان میدهد.

بعدازسقوط شوروی وتاثیراتش برچپ وتغیروتحولات بعدازاَن،بخشی ازچپ باقی مانده ومتاثرازمسائل موجوددرکشورهای اروپایی ودمکراسی خواهی اَن درکمونیسمش بازبینی کرده وناگفته وگفته(به صورت شرمگینانه اش)لنین وپراتیکش رابدون هیچ نقدی زیرسئوال برده وفاکت هایش بیشترازمارکس است!

دردوره مارکس وانگلس هنوزکمونیست هابارویدادهاوبه قدرت رسیدن خودشان دروسعتی همانندانقلاب اکتبرقرارنگرفته واین فرصت برایشان پیش نیامد.ولی قطعا"اگرمارکس وانگلس همدورۀ بلشویک هابودندومخاطرات،حساسیت وموجودیت سوسیالیسم دربرابردشمنانش رامیدیدنددرکنارلنین وهم نظربااوهمان روش وموضع رااتخاذمیکردند.
مارکسیسم ِبنیانگذارانش برعکس این تصورات پدیده ای ایستاوجامدنیست وازمنزه طلبی،دگماتیسم واحکام کلی دوروجواب مصاف هاوتنگناهای موجوددرمبارزۀ طبقاتی رابنابه خصلت وجودیش درراستای پیروزی بردشمن ورسیدن به اهدافش خواهدداد.همان طورکه لنین عمل کرد.

بهروز شادیمقدم 15.10.2009
http://shadochdt.wordpress.com
shadi_behr@yahoo.de

Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Delicious :: Digg :: Stumbleupon :: Furl :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed


0 نظرات:

ارسال یک نظر

برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.

 

Copyright © 2009 www.eshterak.net