لینک جدید اشتراک

www.eshterak.info

۱۳۸۸/۶/۳۱

بنفشه کمالی / ضرورت حزب پیشروکمونیستی درمبارزۀ طبقاتی

بدون شرکت متشکل طبقۀ کارگر به رهبری حزب پیشرو کمونیستی خود،هیچ جنبش خودبخودی به نتیجه مطلوبی برای کارگران وزحمتکشان ودرنتیجه برای سایراقشارتحت ستم جامعه نخواهدرسید.

درسه ماهی که گذشت جامعۀ ایران دچارناارامی وتب وتاب فوق العاده ای بوده ومیباشد.مردم سرکوب شده،معترض،خسته وبه ستوه امده از30 سال دیکتاتوری عریان سرمایه و اسلام،از فقر،بیکاری،گرانی،اعتیاد،زندان و شکنجه،اعدام و بی حقوقی زنان و اقلیتهای ملی ومذهبی. به فرمان جناح مغلوب سرمایه به سرکردگی میرحسین موسوی و مهدی کروبی(جناح های به اصطلاح اصلاح طلب رانده شده ازشرکت دردولت اتی)درمخالفت به نتیجۀ انتخابات به خیابانهاامده ودست به تظاهرات میلیونی خصوصادرتهران ودرادامه ان درشهرهای دیگر زده و عدم رضایت خویش را ازنتیجۀ ان بیان کرده ونشان دادند،نیروهای مردم درمقابل این اعتراضات بابرخوردها وسرکوب ددمنشانه وضدبشری ارگانهای سرکوب رژیم ازجمله سپاه پاسداران جانی؛بسیج ومزدوران لباس شخصی واوباش و اراذل اسلامی و اجیرشده ازطرف دولت سرمایه داری اسلامی مواجه گردیدند.

دربرابرتظاهرات مردم عاصی وناراضی،نیروهای فشارحافظ رژیم جمهوری اسلامی ازهیچ سبعیت و بربریتی برعلیه شرکت کنندگان درتظاهرات خودداری نکردند.اعمال سبعانه ارگانهای فشاررژیم درتاریخ به خون کشیدن اعتراضات مردمی ازطرف رژیمهای دیکتاتوری درجهان بی سابقه بوده است.ازکشتن جوانان درخیابان درجلوی چشم جهانیان تاتجاوزوشکنجه واعدامهای مخفی.خشونتِ بکاربرده ازطرف رژیم جمهوری اسلامی برعلیه مردم معترض درنوع خودبی سابقه بوده ومیباشد
درتمام دورۀ 30 ساله حکومت جمهوری اسلامی این رژیم منفور،خوددرگیرکشمکشها،بحرانهاوتنا قضات درونی بوده است.

درابتدااین کشمکشهابااحزاب لیبرال به رهبری و نخست وزیری بازرگان وپس ازان تضادوکشمکش بنی صدرباحزب جمهوری اسلامی(به رهبری بهشتی)بودکه بارفتن بنی صدروفراراو ازکشوربه کشمکشهای ان دوره به طورموقت خاتمه داده شد.البته درادامه حیات ننگین جمهوری اسلامی و درتمام این دورۀ 30 ساله این درگیری هاوتناقضات به انحاء مختلف وباشدت وضعف ادامه داشته وهمیشه بین جناح های مختلف بورژوازی حاکم دردرون وخارج ازدولت برسرداشتن منافع سودو نقش وسهم بیشتردر قدرت وسرکوب واستثماروحشیانۀ طبقه کارگر،درگیری وتنش بوده وخواهدبود.به قول مارکس "سرمایه داری جنگ همه برعلیه همه است."

متاسفانه درتمام این سالهاهمیشه نتیجه این بحرانهاودرگیری های درون حکومتی به سرکوب بیشترکمونیستها،انقلابیون واستثمارمضاعف طبقه کارگروِاعمال فشاربیش ازحدبه زنان،اقلیتهای ملی و مذهبی بوده است.رژیم سرمایه داری-اسلامی همیشه سعی کرده است که بحران راباسرکوب به نفع خودپایان بخشد.

درهیج دوره ای و به هیچ عنوانی هیچ کدام ازجناح های حکومتی ،چه غالب و چه مغلوب دردولت و خارج ازدولت،به خاطر منافع کارگران وزحمتکشان باهم وارددرگیری وکشمکش ودعوانشده ونخواهند شد.بلکه برای دفاع ازمنافع خود،بدست اوردن سودبیشترازاستثمارکارگران وسهم بیشتردرقدرت میباشد،اختلافات این ارتجاعیون ومدافعان سرمایه فقط وفقط برای بدستن اوردن وتصاحب ارزش اضافه ای است که ازکارکارگران عایدانان میشودوتضمین سودسرمایه.هیچ انگیزۀ دیگری درمیان نیست.

کسانی که مزورانه واگاهانه دربوجوداوردن ودامن زدن به توهم دربین طبقۀ کارگر وزحمتکشان نسبت به بهتربودن جناح اصلاح طلبان دست میزنندومروج و مبلغ این ایدۀ ضد انقلابی- رفرمیستی وراست وسازشکارانه دربین کارگران وزحمتکشان هستندکه گویاجناح خارج ازحکومت(اصلاح طلبان)میتواند رفاه ،ازادی ودموکراسی برای کارگران وزحمتکشان به ارمغان بیاورندوحقوق پایمال شدۀ کارگران،زنان و خلق های تحت ستم رابرای انان پس بگیرندچیزی به جز دروغ رابیان نمیکنند.

این حامیان سرمایه درشکل های مختلف ازرفرمیست وراست وروشنفکران خودفروخته گرفته تانیروها واحزاب وافرادی که بااشاعه وتبلیغ این ایده هابه رشداگاهی طبقه کارگرورشداگاهی بطورعموم دربین توده های مردم ضربه مهلکی واردکرده ودرنهایت درخدمت ارتجاع عمل میکنندوکاری به جزبه مسلخ بردن دوبارۀ کارگران،زحمتکشان،کمونیستهاوانقلابیون راباعث نمیگردند.

اینان باحما یت خودازجناحی ازارتجاع وسرمایه برای دوره ای طولانی استثماروفشاررابه شکل شدیدتری درجامعه برقرارخواهندکرد.چه اگاهانه وچه غیراگاهانه تائیدوحمایت وتبلیغ به نفع یک جناح برعلیه جناح دیگروکمک به تحکیم بورژوازی اسلامی واستثمار بیشترکارگران میکنند.درعین حال دستۀ دیگری که"جنبش راهمه چیز"و"سیاستی راکه براین جنبش حاکم است راهیچ میبیند"نیزبه همان اندازه دردور کردن کارگران وزحمتکشان ازالترناتیو واقعی خودشان به ارتجاع به طورغیرمستقیم کمک میرساند.

درطول تاریخ مبارزه طبقاتی همیشه طبقات بامنافع متضاددرمقابل هم قرارگرفته وخواهندگرفت.درعصر کنونی که عصرامپریالیسم ودوران زوال وگندیدگی سرمایه داری میباشدوتضاداصلی تمامیِ جوامع تضادکاروسرمایه است،دراین دوره عصرانقلابات بورژوا-دموکراتیک،دولت های ازادی بخش،خلقی ورهایی بخش به سرامده است وهیچگونه اصلاح طلبی ورفرمی درچار چوب دولت حامی سرمایه امکان پذیرنمیباشد،دادن وعده های انجام رفرم،امکان بوجودامدن دموکراسی ورفاه وازادی تحت حاکمیت دولت سرمایه ورژیم سرمایه داری درایران فریبی بیش نیست.هیچ دولتی به جزدولت سوسیالیستی به رهبری حزب پیشرو کمونیستی وطبقۀ متشکل واگاه کارگرقادربه تحقق بخشیدن به خواستهای دموکراتیک وواقعی مردم زحمتکش نیست وتبلیغ چیزی غیرازان سرابی بیش نیست.

درمقاطع درگیری میان استثمارکنندگان واستثمارشدگان،دردوره های بروزاعتراضات،شورش ها،قیامهاو انقلاباتی که توسط تودۀ زحمتکش وسرکوب شده به وقوع پیوسته وخواهدپیوست.این اصل حیاتی وپایه ای واساسی مبارزه طبقاتی برهمه این اعتراضات حاکم بوده وبه کرات به ثبوت رسیده که بدون رهبری حزب پیشروکمونیستی(انقلابی)بدون حزب سازمان دهنده ومتشکل کنندۀ طبقۀ کارگربه رهبری کمونیستهای انقلابی و باشرکت وسیع پرولتاریای اگاه هیج اعتراض،شورش وحتی قیامی هر چندخواست وارزوهای شرکت کنندگان دران عادلانه،برحق ودموکراتیک وباازخودگذشتگی های فراوان باشدبه نتیجۀ مطلوب منجرنخواهدشدودرنهایت ابزارسوء استفاده دردست طبقات استثمارگرگشته ونتیجۀ نهایی که بایدرفع استثماروسرکوب وبرقراری عدالت وازادی ورفاه باشدمتحقق نخواهدگشت، نتیجه ای برعکس خواهددادوبه تحکیم سیستم سرمایه داری انجامیده و درنهایت به برقراری جامعه ای ازادوانسانی ودموکراتیک منجرنخواهد شد.

این واقعیتی انکارناپذیراست که مادرجوانع گوناگون وبه کرات شاهدبه وقوع پیوستن ان بوده و هستیم ونمونه های بیشماری ازحرکتهاواعتراضات میلیونی مردمی بوده که درنهایت درخدمت بورژوازی ویاجناحی ازان قرارگرفته وموردسوء استفاده قدرتمندان سرمایه واقع شده است.بسیاراعتراضات،شورشها ،اعتصابات میلیونی وقیامها(قیام 57)بوده اندکه درغیاب حزب پیشرو کمونیستی متشکل ازکارگران اگاه به رهبری انقلابیون کمونیست به خدمت بورژوازی قرارگرفته شده ودرنهایت بسیاری ازشرکت کنندگان دراین جنبش هادربارگاه سرمایه قربانی شده اند،امرازادی،رفاه وجامعه ای عاری ازاستثماروسرکوب درصورت عدم وجودالترناتیو(چشم انداز)سوسیالیستی غیرممکن میباشد.نتیجه این عدم بدیل سوسیالیستی به سرکوب واستثماری وحشیانه بادامنه ای بینهایت گسترده توسط بورژوازی خواهدبود.

ماکمونیستهای درگیردرمبارزات وفعل وانفعالات اجتماعی وسیاسی درایران وجهان به تحولات سیاسی واجتماعی دردرجه اول اززاویه طبقاتی برخوردکرده واین جنبش هارااین زاویه ارزیابی وبررسی میکنیم.تحلیل مانبایدفقط برپایه وجودفقر،فشار،دیکتا توری،عدم دموکراسی ومسائلی ازاین قبیل باشد،بلکه دربررسی خودازاعتراضات،شورشها وتحولاتی که جامعه رابه حرکت درمیاورندبایدبه فاکتورهای دیگری توجه کرددردرجه اول بایددیدومتوجه بودکه چه طبقه ای به حر کت افتاده و معترض است؟رهبری کیست/شعارها چیست؟الترناتیو مشخص رهبری جنبش چه نوع دولت و سیستمی است؟چشم اندازاین رهبری چه نوع رژیمی است؟این تودۀمیلیونی ومعترضان چه رژیمی راخواستارند؟کدام طبقه دراین اعتراضات بطورمتشکل واگاهانه شرکت کرده است؟ایابراین حرکات اگاهی طبقاتی حاکم میباشدیانه؟

نفس اینکه شرکت کنندگان ازاقشارکمی فقیرویافقیرجامعه هستنددرستی ویانادرستی حرکت واعتراضی راثابت نکرده و نمیکندترکیب شرکت کنندگان به خودی خودودر درجه اول این امرراکه بایداز ان دفاع کردیانه راپاسخ نمیدهد.این امرمهم وحیاتی که رهبری یک جنبش دردسته کدام نیرو وطبقه باچه برنامه وسیاستی است والترناتیواوبرای جامعه اینده چه میباشد،بسیارمهم میباشد.دفاع ازهرجنبش اعتراضی ازطرف کمونیستها ونیروهای پیشرووانقلابی به این بهانه که مردم فقیرو یاجمعیت کثیری دراین اعتراضات شرکت کرده اندکافی نیست ومجوزی برای دفاع کمونیستهاونیروهای انقلابی ازهراعتراضی نمیباشد.

درسالهای 80میلادی درکشور لهستان،طبقۀ کارگراین کشوربه اعتصابات میلیونی برعلیه دولت بورژوازی حاکم(سرمایه داری دولتی،دولت ازطرف روسها تعین شده بود)دست زد،تقریباتمامی کارخانجات مهم کشوربراثراین اعتصاب عمومی ازکارافتاده بودند،ازنظرترکیب شرکت کنندگان،بالاترین رقم کارگران اعتصاب کننده راشامل میشدوشایدهم بالاترین رقم شرکت کنندگان کارگررادرنیمۀ دوم قرن بیستم دراروپابوده است.

مهمترازهمه اینکه رهبری این اعتصاب وتشکیلاتی که رهبری این اعتصابات رابه عهده داشت دردست تشکلی به نام همبستگی بودورهبران کارگری به نام لخ والسابودکه(کارگربرق)ورهبراتحادیه کارگری سولیدارنسک(لهستان برای همبستگی)وسخنگوی کارگران اعتصابی بودکه بعداازطرف کلیسای کاتولیک ورونالدریگان موردحمایت قرارگرفت ومواضعی به شدت ضدکمونیستی اتخاذکرده بودوبرای تحقق سیستم سرمایه داری ازادبه شیوۀ غرب(نه سرمایه داری دولتی)که تشکل همبستگی ان راسیستم کمونیستی مینامیدوبرعلیه ان بود،به شدت فعالیت میکرد.

بعدازسقوط دولت حاکم،لخ والسابه ریاست جمهوری لهستان منصوب شدودراستمراروتحکیم سیستم سرمایه داری به شیوۀ کشورهای غربی ودر زنده کردن اداب ورسوم قدیمی ومذهبی درلهستان وسنتهای قبل از سال 1940تلاشهای وافری مینمود.برای مثال لباس فرم گاردریاست جمهوری رابه فرم دوران قبل یعنی سالهای 1940برگرداندوازسمبلهای سنتی،مذهبی وارتجاعی به عنوان نمودهای لهستان جدیداستفاده میکردوازمتحدان سرسخت امپریالیسم امریکاورژیمهای سرمایه داری غربی شد.

این نمونه ونمونه هایی ازاین دست کم نیستندکه نشان داده شودکه ترکیب شرکت کنندگان دریک جنبش واعتراض ملیونی دردرجه اول چیزی راتعین نمیکند.این تنها یک فاکتورمهم میباشد.ولی مهم تر ازهمه رهبری وبدیلی که این رهبری و جنبش درجهت رسیدن به ان حرکت میکنندمیباشد.بازهم تا کیدمیکنم که بدون حزب پیشرو کمونیستی بدون طبقه کارگرمتشکل،سازمان یافته واگاه دراین حزب وبدون رهبری کمونیستهای انقلابی،هرجنبشی حتی باتعدادبیشماری ازکارگران وزحمتکشان شرکت کننده دران،درنهایت محکوم به شکست ودرخدمت منافع واهداف طبقات دیگرمورداستفاده قرارخواهدگرفت.

باافشای دیدگاه های توهم زای حامیان سرمایه(رفرمیسم،راه سبز،ناسیونالیسم،اکونومیسم وانحلال طلبی)به متشکل شدن هرچه بیشترطبقه کارگراگاه درحزب طبقاتی خودبه رهبری کمونیستهای انقلابی یاری رسانیم.

بنفشه کمالی 2009.9.22
http://shadochdt.wordpress.com
banafshekamali@gmail.com

Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Delicious :: Digg :: Stumbleupon :: Furl :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed


0 نظرات:

ارسال یک نظر

برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.

 

Copyright © 2009 www.eshterak.net