لینک جدید اشتراک

www.eshterak.info

۱۳۸۸/۴/۲۸

عباس گویا / اكبر گنجي چه ميخواهد؟

اكبر گنجي همانند همتاهايش در خارج از ايران, محسن مخملباف٬ محسن سازگار٬ ابراهيم نبوي و۔۔۔ از كارگزاران و همكاران جمهوري اسلامي در متوحشترين ارگان سركوب آن بوده است۔ او از ابتداي تشكليل سپاه پاسداران با اين نهاد در سطوح كليدي همكاري داشت و سپس به وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي پيوسته و با بنيانگذار اين نهاد هولناك و سركوبگر٬ سعيد امامي٬ ارتباط مستقيم داشت۔

اكبر گنجي در مورد جنايات رژيم در ٢٠ ساله اول آن سكوت ميكند و تنها به موهومات غرب پسندي نظير "استالينيستي" عمل كردن جمهوري اسلامي اشاره ميكند اما با يك فرق! در استالينيسم ايشان خميني هنوز امام است و سركوبهاي دهه ٦٠ قابل دفاع! همچنين يك كلمه از نقش خود در اين "استالينيستي" كردن ايران نميشنويم مگر من آنم كه اكبر گنجي بعد از سالهاي ١٩٩٤ يا ١٩٩٥ مخالف يك چيزهايي شد! اكبر گنجي٬ اين مدعي "سكولاريسم"٬ در نوشته خود بتاريخ ١٩ نوامبر ٢٠٠٧ در نيوزويك بين المللي مدعيست كه ترجمه غلط از ولايت فقيه خميني منجر به فاشيسم شد۔ اما با ترجمه دمكراتيك از ولايت فقيه خميني ميتوان از فاشيسم اجتناب كرد!!

عليرغم وجوه افتراق چهار فرد فوق در بيان نظر امروزشان و در چگونگي پرتاب شدنشان به خارج از ايران٬ وجوه مشترك آنها بسيار قوي و يكدست است۔ ١) پرونده قطوري از همكاري با ارگانهاي مستقيما جنايتكار جمهوري اسلامي دارند ٢) هميشه در هنگام يك خيزش مردمي "ناگهان" پست "من فقط خبرنگار و فيلمساز و جوك نويسم" شان تبديل به " فعال سياسي مدافع اسلام اصيل" تغيير ميابد و جوياي جلب توجه رسانه ها و دولتهاي غربي هستند۔ ٣) گذشته همكاري جنايتكارانه خود را نه تنها انكار نميكنند كه در صورت مواجهه با اپوزيسيون از آن دفاع ميكنند۔

سه نكته فوق قرار است در خدمت يك هدف درآيد و آنهم تلاش به مهار كردن جنبش انقلابي مردم براي سرنگون كردن جمهوري اسلامي است۔ اگر چه شيوه كارشان يكسان نيست اما نه تنها هدف بلكه اشكال دسترسي به هدف نيز مشترك است: تلاش براي تبديل شدن به شخصيتي كه غرب و خصوصا آمريكا حكم تاييد آنرا بزند٬ تا پس از افول شخصيتهاي فعال داخل جمهوري اسلامي مانند رفسنجاني و موسوي و كروبي و ۔۔۔ ظهور كنند۔
به زعم خود براي اينكار بايد به نقطه توافقي با غرب خصوصا آمريكا برسند و آن اعلام بيان وفاداري به "دمكراسي" است۔ كد "دمكراسي" بيش از آنكه ربطي به مفهوم دمكراسي داشته باشد بمعناي پذيرش اتوريته غرب٬ همسويي با سياست آن براي خاورميانه و متعلق به پروژه هاي افغانستان و عراق ساز آمريكاست۔ اين نسخه طبعا به مذاق غرب خوش ميايد و بهمين دليل آنها بسرعت توسط رسانه هاي غربي برجسته شده و زير نور افكن قرار ميگيرند۔

آخرين اقدام اكبر گنجي براي پرش بسوي شخصيت سازي٬ اعلام اعتصاب غذا در مقابل سازمان ملل براي آزادي زندانيان سياسي در روزهاي ٢٢ تا ٢٤ ژوئيه است۔ شخصا هر كسي به هر دليلي كه آزادي زندانيان سياسي را مطرح كند مثبت ميدانم۔ اما مادامكه زنداني سياسي ساز قديم صريحا گذشته خود را تمام و كمال به جامعه معرفي نكرده٬ با عذر خواهي از مردم از آن روش فاصله نگرفته باشد٬ بهيچعنوان خود را در خواست بحق آزادي بدون قيد و شرط تمامي زندانيان سياسي با او تداعي نخواهم كرد۔ از اين بگذريم كه حتي خواست آزادي زندانيان سياسي از طرف گنجي "بدون قيد و شرط" مطرح نشده است اما اينرا ميدانيم كه در دوران انقلابي هر كسي بخواهد گوش شنوا پيدا كند ناچار است "انقلابي" حرف بزند۔

دوم اينكه٬ همسو شدن با خواست مردم از طريق لفافه ها و "غير مستقيم" چيزي بيش از دوروئي نيست۔ چرا اكبر گنجي خواست اصلي مردم يعني "سرنگوني جمهوري اسلامي" را مطرح نميكند؟
تلاشهاي نخ نماي اكبر گنجي٬ محسن مخملباف٬ محسن سازگار٬ ابراهيم نبوي و امثال آنها متعلق به پروژه اي سوخته است۔ دوران ساختن خميني مكلا بسر آمده است۔ نه غرب توان نفوذ از داخل جنبش بپاخاسته عليه جمهوري اسلامي را دارد و نه بنيانگذاران مخوف ترين نهاد سركوب جمهوري اسلامي خمير مايه چنين كاري هستند

اين طبيعت و از ويژگيهاي دوران انقلاب و تحول پايه اي در جامعه است که شخصيتهايي گذرا ظهور ميکنند٬ تلاش کنند بر موج سوار شوند و حتي شعار و حرف راديکال هم بزنند تا جنبش را مهار کنند اما مردم آنها را ميشناسند و بهمين دليل اين نوع شخصيتها زودگذر هستند۔ شايد توقع بالايي باشد اما چه خوب بود كه هم غرب و هم اين افراد از گذشته سياسي ايران اين امر بديهي را عبرت گرفته بودند۔.

ضمايم:
اكبر گنجي:
Ganji “served in the Islamic Revolutionary Guards Corpsduring… and joined the Ministry of Intelligence of the Islamic Republic.”
http://en.wikipedia.org/wiki/Akbar_Ganji

محسن سازگار:
“During the 1979 revolution, he returned to Iran with Ayatollah Khomeini where he served as a founder of the Revolutionary Guard Corps and the managing director of the National Radio of Iran (1979–1981).[1] During the 1980s, Sazegara served as political deputy in the prime minister's office, deputy minister of heavy industries, chairman of the Industrial Development and Renovation Organization of Iran, and vice minister of planning and budget.”
http://en.wikipedia.org/wiki/Mohsen_Sazegara

محسن مخملباف:
نامه ای به پارلمان اروپا از طرف گروهی از تشکل های هنری، هنرمندان و زندانیان سیاسی سابق
http://eshterak-matalbejadid1.blogspot.com/2009/07/blog-post_18.html

ابراهيم نبوي:
عكس او در كنار لاجوردي جلاد كه بعنوان بروشور مراسم ١٣ بدر زندان اوين چاپ ميشد۔ مدركي كه اخيرا در اينترنت بسيار دست بدست ميشود۔
http://www.puyeshgaraan.com/ES.Notes/2009/032009-ES-PU-Nowruz.htm

Balatarin :: Donbaleh :: Mohandes :: Delicious :: Digg :: Stumbleupon :: Furl :: Friendfeed :: Twitter :: Facebook :: Greader :: Addthis to other :: Subscribe to Feed


0 نظرات:

ارسال یک نظر

برای ارسال نظر : بعد از نوشتن نظرتان در انتخاب نمایه یک گزینه را انتخاب کنید در صورتی که نمیخواهید مشخصات تان درج شود " ناشناس" را انتخاب نموده و نظر را ارسال کنید در صورت مواجه شدن با پیغام خطا دوباره بر روی دکمه ارسال نظر کلیک کنید.
مطالبی که حاوی کلمات رکيک و توهين آمیز باشد درج نميشوند.

 

Copyright © 2009 www.eshterak.net